۱۳۹۶ آذر ۱۴, سه‌شنبه

روحانی و علائم آشکارتر زهر

حسن روحانی در سفر اخیرش به ‌سیستان و بلوچستان ضمن تکرار حرفها و قولهای همیشگی که حالا در درون باند خودش هم کسی آنها را جدی نمی‌گیرد، حرفهایی زد که نسبت به‌ حرفهای دوره اخیر، یعنی از بعد از انتخابات دوره دوم تاکنون، متفاوت بود.

اولاً در سخنان روحانی برخلاف معمول ماههای اخیر، از ژست‌های قدرت‌نمایانه و هم‌چنین از مجیزگویی برای سپاه پاسداران خبری نبود و در مقابل حول دو محور آزادی و حقوق‌بشر و مسائل منطقه‌یی، ژستهای متفاوتی گرفت و حرفهای متفاوتی زد.

در زمینه ژست طرفداری از آزادی در دانشگاهها، روحانی با طعنه‌یی به ‌آخوندهای باند رقیب گفت: «باید در دانشگاه حداقل به ‌اندازه حوزه‌های علمیه آزادی بدهیم...» بگذریم که دانشجویان بلافاصله فضای مجازی را پر کردند که اگر چنین ادعایی داری چرا نگذاشتی یک دانشجو به‌جز تشکلهای حکومتی در همین سخنرانی‌ات حضور داشته باشند؟ روحانی در همین زمینه گفت: به‌زور، با عصبانیت، با شعار، با خشونت هیچ‌کس را نمی‌توان از مسیری به ‌مسیر دیگر هدایت کرد. اگر کسی فکر می‌کند دینش، مذهبش بهتر است، باید با عمل خودش نشان دهد». (1)

آنچه مهم است نه خود این ژستهای تصنعی و مضحک، آن هم پس از ۴سال و نیم که روحانی حتی یک قدم هم در عمل به‌ این ادعاها برنداشته، بلکه پاسخ به‌ این سؤال است که چرا روحانی در شرایط کنونی این حرفها را می‌زند؟ با نگاه به این سخنان روحانی پی بردن به‌ این‌که این قیافة حقوق‌بشری برای مصرف خارجی و زمینه‌سازی و خرج کردن در مذاکراتی از قبیل مذاکره با هیأتهایی از اتحادیه اروپا و پارلمان اروپاست، چندان دشوار نیست.

اما نکته دوم، این‌که برخلاف ادعای پاسداران که رژیم قدرت شماره 1و بلامنازع منطقه است و حتی برخلاف حرفهای چندی پیش خودش (2) روحانی در سخنرانی اخیر اذعان کرد: «در این منطقه هیچ کشوری نمی‌تواند مدعی بشود که من قدرت برتر در این منطقه‌ام و باید کشورهای دیگر تسلیم من و تابع من باشند». (3)

البته روحانی در برابر هجوم محتمل پاسداران و دلواپسان که چرا نمی‌خواهی ایران قدرت اول منطقه باشد؟! لابد خواهد گفت منظورش از این حرفها عربستان بوده است؛ اما روشن است که وقتی می‌گوید «هیچ کشوری...» این حکم را شامل رژیم هم کرده است. به‌خصوص اگر این حرفها را در کنار اظهارات دیگرش مثل «دست دوستی دراز می‌کنیم» «ما معتقدیم اگر در منطقه مشکلی وجود دارد با گفتگو قابل حل و فصل است... نیاز به ‌اسلحه نداریم» و امثالهم... بگذاریم، چراغ سبز آشکاری را برای مذاکره با مضمون بده بستان و کوتاه‌آمدن می‌بینیم.

آنچه در رسانه‌های باند روحانی هم آمده، همین معنی را نشان می‌دهد؛ از جمله: «دست دوستی حسن روحانی به‌سمت همسایه‌ها... حالا حسن روحانی حرفهای جدیدتری برای گفتن دارد، حرفها‌یی که حسن روحانی می‌زند، قبل‌تر، از او یا نشنیده بودیم یا کمتر می‌شنیدیم. رئیس‌جمهور این بار به‌جای تهدید و پاسخ به‌ یاوه‌گویی‌های برخی کشورهای عربی و در رأسشان عربستان می‌گوید: ما نمی‌خواهیم بین ایران و کشورهای منطقه فاصله باشد. نمی‌خواهیم بین ایران و دنیای عرب فاصله بیفتد».(4)

آن چنان که از این نوشته برمی‌آید علاوه بر دعوت به‌ حل و فصل مسائل از طریق گفتگو (برجام منطقه‌یی)، دعوت به ‌برجام موشکی نیز در این سخنان مستتر است؛ و برخی جملات روحانی مثل نفی «قدرت برتر منطقه» بودن، یا این جمله که: «راه‌حل مشکلات، گفتگوست... و ما به ‌اسلحه نیاز نداریم» نیز در همین راستاست. کمااین‌که، دم زدن از آزادی در دانشگاه، برابری زن و مرد، آزادی پیروان سایر مذاهب و... هم چراغ سبز در زمینه حقوق‌بشری و برجامهای بعدی است.

اما آیا این اظهارات روحانی را نبایستی در چارچوب جنگ قدرت با خامنه‌ای تفسیر کرد؟ آیا او به‌ این ترتیب درصدد نیست جنگ قدرت و تضادش با خامنه‌ای را فعال کند؟ این فرض بعید می‌نماید، چرا که اگر در خط فعال کردن تضادش با خامنه‌ای بود، باید مانند موارد قبل، شاهد واکنشهای فوری و تودهنی‌های خامنه‌ای می‌بودیم؛ در حالی که خامنه‌ای هم‌چنان به ‌سکوت درازمدت خود در مورد مسائل منطقه، برنامه موشکی و حقوق‌بشر ادامه می‌دهد. و این قابل مقایسه با سکوت خامنه‌ای در جریان مراحل نهایی برجام و امضای آن است که مشخص بود او چراغ سبز امضای برجام را به‌ تیم مذاکره داده است.

البته بایستی تأکید کرد که فعلاً همه اینها در حد علائم است و هم‌چنان باید منتظر موارد برجسته و عینی و مستقیم در روزهای آینده باشیم؛ اما این علائم را نیز نباید از نظر دور داشت، علائمی که با یک سلسله از تحولات قبلی مانند مذاکره با اتحادیه اروپا و تأسیس دفتر آن در تهران همخوانی دارد. شرایط بسیار خطیر کنونی نیز عامل مهم دیگری در جدی گرفتن این علائم است؛ از شرایط انفجاری جامعه و محاصره رژیم توسط توده‌های غارت شده و به‌جان آمده، تا افزایش شتابان فشارهای جهانی و منطقه‌یی که موجب شده حلقه تنگ شونده بحرانها هر روز بیش از روز قبل گلوی رژیم را بفشارد. البته روشن است که این هر دو جبهه داخلی و بین‌المللی، توسط مقاومت ایران طی 36سال نبرد بی‌امان شکل گرفته و سامان و سمت و سو داده شده و رژیم را به‌ این روز انداخته است.

نتیجه این وضعیت، بن‌بستی آشکار است؛ چرا که رژیم نه می‌تواند مسیر رویارویی با جامعه جهانی را برود و نه می‌تواند به‌سادگی به‌ جامهای زهر 2و 3تن بدهد؛ چون به‌معنی شکسته شدن ستون ولایت و همان «تنزل بی‌پایان» است که خود خامنه‌ای به‌روشن‌ترین وجهی به‌آن اذعان کرده است.

پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سخنرانی در دانشگاه سیستان و بلوچستان ـ تلویزیون رژیم ـ 12آذر
2 ـ سخنرانی روحانی درباره راهپیمایی اربعین تلویزیون رژیم ـ 17آبان 96: «شما قدرت ایران را می‌شناسید، شما جایگاه ایران را در این منطقه می‌شناسید، از شما بزرگترها آمدند و شاخشان شکسته شد، حالا شما که چیزی نیستید، آمریکا آمد و نتوانست در این منطقه کاری بکند، اذناب آمریکا همه جمع شدند نتوانستند، قلدرتر از شما صدام بود آمد، شاخش شکسته شد، این ملت، ملت بزرگی است، این ملت، ملت عظیمی است، ما در مسیر توسعه هستیم، شما اتهام می‌زنید که ایران در منطقه دخالت می‌کند، ایران بله در عراق و سوریه به‌دعوت رسمی این دو تا دولت برای مبارزه با تروریزم رفته و بسیار افتخار می‌کند...»
3 ـ سخنرانی روحانی در چابهار ـ تلویزیون رژیم 12آذر
4 -  روزنامه حکومتی آفتاب یزد 12آذر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات با رسمیت یافتن و تصویب تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارت‌خارجه آمریکا، از امرو...