۱۳۹۸ فروردین ۱۰, شنبه

حاتم‌بخشی برای شام و یمن، «ندارم» برای مردم ایران


فاجعهٔ ملی سیل، بخشی از ابعاد ویران‌کاری و میهن‌خواری آخوندها

سیل چه چیزی را آشکار کرد؟ 

فاجعهٔ ملی سیل، بخشی از ابعاد ویران‌کاری و میهن‌خواری آخوندها را در معرض دید هموطنان ایرانی و همچنین جهانیان گذاشت. اگر تا دیروز زندان‌سازی، شکنجه، اعدام خیابانی، تعرض به ساحت زنان ایرانی به بهانهٔ آخوند ساختهٔ بدحجابی و نیز تروریسم این حکومت در منظر نگاهها بود و نفرت برمی‌انگیخت، امروز گوشه‌ای از جنایتهای انجام‌شدهٔ آنان در جغرافیا و طبیعت ایران عالمگیر و عمومی شده است. دست‌کاری‌های سودجویانه در طبیعت بکر، به‌هم‌زدن مسیر آبراه‌ها، ساخت و ساز منفعت‌جویانه در مسیل‌ها، اکنون با این سیل برملا گردیده‌اند؛ البته عواقب آن طبق معمول دامنگیر مردم محروم ماست.

نیش‌خند یک رئیس‌جمهور بیگانه با ایران به شکایت یک زن ایرانی

دوربین‌ها در بازدید روحانی از گلستان سیل‌زده صحنه‌ای را منعکس کردند که به‌خوبی کارنامهٔ عملکرد حاکمیت ضدایرانی ولایت فقیه را در برخورد با مردم ایران نشان می‌دهد.
در این بازدید یک زن فلک‌زده و ساقط از هستی، به روحانی اعتراض کرد، روحانی به جای همدردی و ابراز تأثر و قول کمک مادی به وی، نیشخندی شیطانی بر لب داشت و سعی می‌کرد صورت خود را با سیلی سرخ نگهدارد. آن شیرزن دست‌بردار نبود، سرانجام محافظان روحانی او را با زور دور کردند.
به راستی کجای این حکومت به ایران و ایرانی می‌خورد؟

اعتراض یک زن هموطن سیل‌زده به آخوند روحانی

نمونه‌هایی بارز از ایرانی نبودن این حکومت 

حکومتی که نسبت به فقر و فلاکت ملت خویش بی‌اعتناست و مانند یک اشغالگر چون اتباع یک کشور بیگانه با آنان رفتار می‌کند، در خرج کردن برای مقاصد تروریستی و مزدورسازی در کشورهای دیگر، کیسهٔ بخشش خود را به‌سادگی شل می‌کند و برای این کار همیشه «آمادگی کامل!» دارد.
در ۲۰اسفند ۹۷ پاسدار محمدحسین سپهر، جانشین بسیج رژیم، از آمادگی کامل دستگاههای مختلف برای تأمین امنیت کاروانهای راهیان نور خبر داد و گفت: «قرارگاه حضرت ابوالفضل با همه قوت و ظرفیت برای ایجاد امنیت کاروانهای راهیان نور تلاش می‌کند».
در همان تاریخ پاسدار محسن فتحی‌زاده اعلام کرد: «نیروی انتظامی از شهرهای مبدأ تا مناطق عملیاتی ۸سال دفاع مقدس امنیت کاروانهای راهیان نور را تأمین کرده است».

اعلام آمادگی پاسداران جهت به‌خدمت گرفتن همه ظرفیت دستگاههای مختلف برای..
اعلام آمادگی پاسداران جهت به‌خدمت گرفتن همه ظرفیت دستگاههای مختلف برای...

توجه کنید تأمین امنیت، یعنی چیدن پاسدار و بسیجی در مسیرهای طولانی گفته شده.
در بهمن ۹۷ جهانگیری،‌ معاون اول روحانی در سفر به سوریه اعلام کرد رژیم آخوندی در حوزه‌های مختلف آمادگی انجام کارهای جدی و مهم در سوریه دارد. او با دست باز و کیسهٔ گشاد برای بشار اسد اعلام کرد:
«فعالان اقتصادی باید مطمئن باشند که دو دولت برای حل مسائل و انجام توافقها اراده جدی دارند».
همین حکومتی که از تأمین برق برای مناطق سیل‌زده عاجز است و نمی‌تواند(بهتر است بگوییم نمی‌خواهد) برای زلزله‌زدگان سرپل‌ ذهاب سرپناه امن بسازد، با گشاده‌دستی به جلاد خلق سوریه گفت:
«ایران در زمینه ساخت نیروگاه‌های برق از توانمندترین کشورها در سطح منطقه و جهان است... ما می‌توانیم همکار مطمئنی برای سوریه در ساخت نیروگاه باشیم».
آری، رژیمی که از فرستادن امکانات عظیم سپاه پاسداران برای بازکردن گذرگاه سیل و بیرون راندن آب‌های آلوده شهرهای فروخفته در زیر سیل خودداری می‌کند، ببینید چگونه در برابر مزدوران،‌ گماشتگان و اقمار برون‌مرزی خود،‌ به حاتم طایی تبدیل می‌شود:
«(جهانگیری) بر بازسازی زیرساختهای حمل‌ و نقل جاده‌ای و ریلی در سوریه تأکید کرد و گفت: «ایران آماده است در چارچوب توافقی سه‌جانبه خط ریل مشترک ایجاد کرده و همچنین با اتصال خلیج‌فارس به دریای مدیترانه جریان تجارت میان دو کشور را تقویت کند».(خبرگزاری حکومتی ایلنا ـ ۸بهمن ۹۷)

حاتم‌بخشی به ملت عراق!(حشدالشعبی) 

قاسم سلیمانی در ۱۹تیر ۹۶ پرده از روی حاتم‌بخشی‌های حکومت نسبت به مزدوران دست‌سازش در عراق(حشدالشعبی) یا همان بسیج عراقی برداشت و گفت: «خامنه‌ای... همواره تأکید داشتند دولت جمهوری اسلامی ایران از هر گونه کمکی به مردم عراق دریغ نکند و بر همین اساس وزارت دفاع ایران به‌صورت سه‌شیفت برای عراق سلاح تولید و به آنجا ارسال کرد».
سرکردهٔ نیروی تروریستی قدس و سوگلی خامنه‌ای همچنین گفت: «فرمانده حشدالشعبی توانست کلید درب انبارهای تسلیحات جمهوری اسلامی را در خدمت خودش بگیرد، زیرا جمهوری اسلامی ایران مانند دیگران نبود که پول ملت عراق را بگیرد و در موقع اضطرار به آنها سلاح ندهد، در همین نیروی هوایی سپاه تنها اسکادران جنگنده‌های سوخو به‌محض درخواست عراق در خدمت این کشور قرار گرفت و هزاران تن سلاح از طرف جمهوری اسلامی در خدمت آنها داده شد».(خبرگزاری حکومتی تسنیم ۱۹تیر ۹۶)

تلاش همه‌جانبه برای ارسال سلاح و امکانات به تروریست‌های عراق و...
تلاش همه‌جانبه برای ارسال سلاح و امکانات به تروریست‌های عراق و...

سیر و راضی نگه‌داشتن یک نوچهٔ برون‌مرزی

پمپاژ بی‌دریغ پول به داخل جیب‌های گشاد و سیری‌ناپذیر حزب‌الشیطان و حسن نصرالله را نیز همه می‌دانند. تولید موشکهای دوربرد و ارسال آن با سامانه‌هایش برای این نوچهٔ آخوندها نیز امری شناخته شده‌ است و قبل از هر چیز سرکردهٔ حزب‌الشیطان به آن اعتراف کرد. او با وقاحتی آخوندی که آن را «صداقت!» می‌نامید گفت:
«ما خیلی صریح می‌گوییم و شاید چنین چیزی در تمام جهان وجود نداشته باشد که یک کسی بیاید و صادقانه بگوید در مقابل همهٔ جهان می‌گوییم، بی‌پرده می‌گوییم بودجه و هزینه و خرج و خورد و خوراک و سلاح و موشکهای حزب‌الله از جمهوری اسلامی می‌رسد، تمام، هیچ ربطی به بانکها ندارد تا زمانی‌که ایران پول داشته باشد یعنی ما پول داریم شفافیت بیشتر از این می‌خواهید»؟

وای به روزی که پرده‌ها فروافتد! 

به‌دلیل این حاتم‌بخشی‌ها با هدف حفظ نظام است که مردم ایران امروز در مقابل سیل و زلزله بیش از هر زمان دیگری آسیب‌پذیر هستند. البته این تمام ماجرا نیست. دزدی‌های نجومی و کوه‌خواری، جنگل‌خواری، زمین‌خواری و هزاران پرونده‌ٔ ناگشوده و رازهای سر‌به‌مهر فساد و چپاول را نیز باید به آن افزود. سیل فقط گوشه‌ای از آثار ایران‌خواری اشغالگران عمامه به‌سر را برملا نموده است.
وای به روزی که پرده‌ها یک‌به‌یک فروافتد و آن روز بسیار نزدیک است.

بانی سیلاب‌ها آسمان است یا حاکمیت آخوندی؟


شهرها و روستاهای استان گلستان در سیل ویرانگر
این روزها حکومت آخوندها با تمامی دستگاههای تبلیغاتی خود تلاش می‌کنند گناه آنچه که بر اثر سیل بر سر مردم آمده را متوجه آسمان و بلایای آسمانی کنند!
این جماعت رذل که تمامی اعتبار نداشته خود را در انتساب خویش به آسمان جا می‌زنند اکنون که موقع حسابرسی کارنامه ننگین کشورداری‌شان شده، به عالی‌ترین نماد اعتقادات خویش هم پشت‌پا زده و گناه فاجعه‌ای را که خود ایجاد کرده‌اند به گردن آسمان می‌اندازند!
این نوشته نگاهی است به ردپای کشورداری جنایتکارانه فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران که اولاً در ایران بحران آب را به‌وجود آورد و ثانیا با انهدام ساختار طبیعی زمین‌، باعث و بانی سیل‌ مرگبار شیراز و گلستان و دیگر نقاط کشور شد.

حرص ثروت‌اندوزی حاکمان غارتگر، بی‌توجهی به دانش علمی و تجربه‌های جهانی و بی‌لیاقتی‌های سردمداران آن، ندانم‌کاری‌های اداری و نبود یک دیدگاه همه‌جانبه، زمینه‌ساز نابسامانی‌های اکولوژیکی در کشور می‌شود.

سد در هر کشوری به‌منظور مهارکردن آب در عرض دره یا میان دو کوه ایجاد می‌شود و برای جلو‌گیری از هرزروی و ذخیره‌کردن آب در پشت آن برای کشاورزی، آبیاری، آب‌رسانی و تولید انرژی برق آبی استفاده می‌شود. اما در ایران آخوند‌زده، سدها، بلای جان محیط‌زیست و فاجعه‌ی برای امرارمعاش مردمان مسیر رودخانه‌ها و حاشیهٔ تالابها شده‌اند. در ایران به‌طور معمول دیده شده هرگاه بر روی رودی سدی ساخته می‌شود، حوزه پایین‌دستی آن سد با مشکل کم‌آبی روبه‌رو می‌شود و اکوسیستم آن منطقه به مرور زمان تغییر می‌کند.
پروژه سدسازی در ایران به ظاهر برای بهینه‌سازی و جلوگیری از هرزروی آب رودخانه‌ها می‌باشد، اما خسارتهایی که از ساخت بی‌حساب و کتاب این سدها به بار آمده است غیرقابل جبران است.
یکی از مهم‌ترین مشکلات ایرانیان در سده اخیر، نبود مدیریت پایدار و صحیح منابع طبیعی به‌خصوص منابع آب شیرین می‌باشد. رویکرد سنتی و رایج در مدیریت منابع آب شیرین، روی‌آوری به ساخت سد با توجه به تأمین نیاز آبی، تولید انرژی برق-آبی و کنترل سیلاب می‌باشد. هر چند که امروزه مشخص گردیده است اثر جمع شدن آب در مخزن سد بر اکوسیستم و گونه‌های مختلف زیستی، پیآمد کوچکی نیست که به آسانی قابل صرف‌نظر کردن باشد. برای کاهش این اثرات نامطلوب، سرمایه‌گذاری بر روی روشهای نوین حفاظت از محیط‌زیست اجتناب‌ناپذیر شده است. از طرف دیگر، مفهوم توسعه پایدار در برنامه‌ریزیهای آتی ساخت سدها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. کلیه آثار زیست‌محیطی یک سد در حیطه حوض آبریز مربوطه باید در یک مطالعه جامع زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی برآورد گردد. این موضوع ایجاد یک دیدگاه عمومی مشترک «بین‌رشته‌ای» مابین مهندسین، اکولوژیست‌ها و متخصصان مسائل اقتصادی-اجتماعی را ضروری می‌سازد وگرنه عدم وجود یک درک صحیح هیدرولیکی-‌اکولوژیکی، به‌عنوان یک محدودیت بزرگ در حفاظت صحیح و موفق زیست‌محیطی باقی می‌ماند و خسارت‌های جبران‌ناپذیری به‌بار می‌آورد.
این‌که می‌گوییم این رژیم کمر به نابودی حرث و نسل ایران بسته است به همین دلیل است. در این ۴۰سال نابودی جنگلها و خشکاندن رودخانه‌ها و دریاها و حتی فروش دریا به کشورهای دیگر و از بین بردن تالابها و... کمترین خسارت سیستماتیک واردشده بر این سرزمین در برنامه‌های اعلام‌شده و ناشده این رژیم است.
خود رژیم از پایان عمر جنگلهای شمال در ۳۰سال آینده خبر داده است.(ایسنا ۲۱آبان ۹۷)
رژیم در ادامه ویرانگریهای خود در این ۴۰سال به‌ قتل سیستماتیک و زنجیره‌ای رودخانه‌ها هم روی آورده است، از زاینده رود گرفته تا کارون و سیمینه رود و... خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۴تیر ۹۷ نوشت: «معاون حفاظت و بهره‌برداری شرکت آب منطقه‌ای استان مرکزی گفت: به‌دلیل کاهش روان‌آبها کلیه رودخانه‌های استان در حال خشک شدن هستند».
عیسی کلانتری که از ابتدای ریاست‌جمهوری رفسنجانی تا سال سوم دولت اول خاتمی وزیر کشاورزی بود، در ۲۴مهر ۹۶ چنین گفت: «هر بلایی بر سر حوزه محیط‌زیست آمده طی ۴دهه گذشته بوده است».
«وی سیاست‌هایی که ایران را به ورشکستگی آبی کشانده به‌شدت انتقاد کرده و افزود این سیاست‌ها باعث شده امروز یک تالاب و دریاچه زنده در کشور وجود نداشته باشد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند در کنار طولانی شدن دوره‌های خشک‌سالی، سدسازیهای بی‌رویه در جمهوری اسلامی، به‌خصوص در ۳دهه گذشته عامل اصلی خشکی و نابودی بسیاری از دریاچه‌ها و تالاب‌ها است».

پروژه‌های سود‌آور برای رژیم زیانبخش برای مردم 

پروژه‌های عمرانی رژیم در دوران حکومت ۸ساله احمدی‌نژاد(که از حمایت کامل ولی‌فقیه برخوردار بود) یکی بعد از دیگری به‌قول معروف تق‌شان درمی‌آید. اقتصاد مقاومتی ولی‌فقیه و پروژه‌های رئیس‌جمهورهای وی نه تنها برای مردم ایران و برای مناطقی که این پروژه‌ها در آنها اجرا می‌شد هیچ نتیجه‌ای عاید نکرد، بلکه بر عکس ضرر و زیان آنها دامنگیر مردم شده است.
یکی از این قبیل بلایا که رژیم تحت عنوان پروژه عمرانی بر سر مردم آورده است، پروژه سدسازی است. سدهایی که ساخته شده‌اند به‌اصطلاح برای استفاده بهینه از آب و جلوگیری از هرزروی آب رودخانه‌ها ساخته شده‌اند، اما اکنون که آثار آنها بیش‌از‌پیش بارز می‌شود، بیشتر معلوم می‌شود که این سدها بلای جان محیط‌زیست و فاجعه‌ای برای امرارمعاش مردمان مسیر رودخانه‌ها و حاشیه تالابها شده‌اند. هم‌اکنون حوضه‌های آبی دریاچه ارومیه، بختگان، هامون، زاینده رود و کارون نمونه‌هایی هستند که یا در حال محو شدن و یا در حال احتضار هستند و نابودی و مرگ تدریجی آنها نتیجه سیاست‌های ضد‌مردمی نظام و خصوصاً زدن سدهایی در مسیر و یا در حوضه آنها است.

فاجعه روی فاجعه

یک رسانه رژیم به‌نام جوان آنلاین در ۲۲شهریور ۹۳ با عنوان «ضرر زیست‌محیطی سدها بیش از مزایای آنهاست» نوشت: «در دنیای کنونی یکی از عوامل تخریب محیط‌زیست را سدسازیها عنوان می‌کنند که می‌تواند آسیب‌های جبران ناپذیری به جنگل‌ها، رودحانه‌ها، کوهستانها، آبخیزها، دریاچه‌ها، تالاب‌ها، دشتها و حتی دریاها وارد کند. حتی گروهی از اساتید دانشگاه‌ها پا را از این نیز فراتر گذاشته و معتقدند که سدسازی فعالیتی بیابان‌زا به‌حساب می‌آید. آنها می‌گویند، هر سد سالانه بخشی از آب تجدیدپذیر کشور را تبخیر می‌کند که این رقم تا بیش از ۵میلیارد متر‌مکعب نیز می‌رسد امری که موجب تبخیر آب تجدیدپذیر کشور در پشت سدها می‌شود. متأسفانه در کشور ما سدها سبب تخریب یا تهدید جدی اکوسیستم‌های آبی و زیستگاههای وابسته به آن در تالابها و دریاچه‌ها شده‌اند.
به‌عنوان مثال کرمان از جمله استانهای خشک ایران به‌شمار می‌آید که در بهترین شرایط بارندگیها هم نمی‌توان به سطح بارش‌ها در این نقطه اعتماد کرد. با این حال وقتی ایران در خشکسالی‌ها قرار دارد دیگر می‌شود به‌خوبی حال و روز کرمان را درک کرد. اما بازی به همین جا ختم نمی‌شود. به موارد فوق اضافه کنید سدسازیها را تا مشخص شود چه فاجعه‌ای در گرم‌ترین استان کشور رخ می‌دهد.

یک نمونه روشن از سدسازیهای اشتباه

چندی قبل خبری منتشر شد مبنی بر این‌که اکوسیستم شهر فهرج به‌علت کم‌آبی در حال نابودی است و اگر قرار است حیات جانوران و گیاهان و زیستگاه آنها مورد حمایت قرار گیرد، باید آب مورد نیاز آنها از سد نساء تأمین شود». یعنی سد آبش را رها کند تا طبیعت منطقه زنده بماند. به این می‌گویند سدسازی بی‌مورد و خطا.
در ادامه به یک نمونه دیگر از خبرگزاری حکومتی ایسنا به تاریخ ۲۲دی ۹۵ اشاره‌ می‌شود که تحت عنوان «وقتی ما سد می‌سازیم و دنیا سد تخریب می‌کند» نوشته است: «ما برای سدسازی بسیاری از روستاهای بالادست و پایین‌دست را نابود کرده‌ایم و چون برنامه‌ریزی مناسبی برای روستاییانی که زمین‌هایشان نابود شده بود، نداشتیم لاجرم بسیاری از آنها به سمت شهرها مهاجرت کردند و این غیر از آسیبی است که به بخش تولید کشاورزی داشت مسائلی هم‌چون حاشیه‌نشینی و... نمونه‌ای از آن‌هاست.
بهانه توسعه کشاورزی و صنعت و افزایش جمعیت باعث شد تا بر سر دشت‌های حاصلخیز در خوزستان، شهریار، ورامین، میناب، مسیله، کربال، گاوخونی و ارومیه با ساخت سدهایی چون زرینه‌رود، کرخه، سیمره، داریان، کرج، جاجرود، قم‌رود، زاینده‌رود، گتوند، درودزن، سیوند، ملاصدرا، استقلال میناب و... بلایی بیاوریم که اثرات آن آرام‌آرام در حال بروز ظهور است».

اعتراضات مردمی علیه سیاست‌های غارتگرانه رژیم

این همه در حالی است که حتی مردم محل همین سدها بارها سر این موضوع اعتراض کرده و تجمعاتی هم گذاشته‌اند و استاندار رژیم در خوزستان هم در سال ۹۵ اعتراف کرد سدسازی غیراصولی عامل خشکسالی و ایجاد کانون‌های گرد و خاک است.
دوم اردیبهشت۹۵ جمعی از شهروندان اهوازی با تجمع در ساحل غربی رودخانه کارون نسبت به انتقال آب کارون و سدسازی در اهواز تجمع کردند و زنجیره‌ انسانی تشکیل دادند.
۱۸دی ۹۷ مردم کرمان مقابل استانداری به‌منظور مخالفت با سدسازی و نقل و انتقال بین حوزه‌ای آب هلیل‌رود و ابراز نگرانی از خشک شدن تالاب بین‌المللی جازموریان تجمع اعتراضی کردند.
۱۱مهر ۹۵ جمع کثیری از مردم شهر رامهرمز و روستاهای مسیر رودخانه «علا» تا این شهر، با برگزاری تجمع نسبت به احداث سد توسط کارگزاران رژیم، اعتراض کردند.
اینها و دهها نمونه زمینه‌ساز نابسامانیهای اکولوژیکی مرگباری در کشور شده که اینک تاوان آن را مردم به‌ویژه بی‌دفاع‌ترین توده‌ها می‌دهند.
علت تبدیل شدن یک باران تند به سیلی غیرقابل‌مهار چیزی جز سیاست‌های چپاول‌گرانه رژیم نیست. از یک‌سو با تغییر مسیل به اتوبان، زیستگاه مالیات‌دهندگان‌شان را در کمینگاه سیل ساخته‌اند و از سوی دیگر با ایجاد سدهایی که علت آن چیزی جز پرکردن جیب سپاه پاسداران پیمانکار اصلی سدسازی نیست، زمینهای پایین‌دست رودخانه‌ها را به نابودی کشانده‌اند.

علت سیل ایران


سهم سدسازی بی‌رویه در خشکی رودخانه‌ها و تالاب‌ها

  • ساخت و ساز در مسیر رودها، سدسازی بی‌رویه و تصرف زمین در محیط‌های کوهستانی، از مهم‌ترین دلایل سیل‌ها در چند روز اخیر است.
  • شهرداری شیراز در سال ۱۳۸۲ مسیل بزرگ کنار دروازه قرآن شیراز را با نخاله و آسفالت پر کرد و مسیل را تبدیل به اتوبان نمود. همان موقع چندین استاد دانشگاه و کارشناس محیط‌زیست به این کار شهردار و مقامات حکومتی اعتراض کرده و هشدار داده بودند.

هنوز فصل‌هایی از زندگی ایران را می‌نویسیم که رنج و مرارت و اسف و اندوه، سررشتهٔ قلم و سخن و تحقیق و توصیف را دارند.
هنوز باید به شناخت و تحلیل و تفسیر و ریشه‌یابی نابودی‌های شبانه‌ـ‌روزان کشوری بنشینیم که حاکمیت ولایت فقیه به‌دلیل «حفظ حکومت به هر قیمت»، کمر به نابودی‌اش بسته است.
این‌گونه است که تخریب محیط‌زیست ایران، بیشترین زمان و سهمناک‌ترین بها را از مردم ایران گرفته و می‌گیرد تا جایی برای غیر از این باقی نماند!

ناگهان ایران در حیرت و بهت! 

ناگهان سیلی عجیب و غریب و بی‌سابقه به دامان استانها و شهرهای ایران می‌افتد و تمام جلوه‌های هستی و زندگی و معیشت مردم را با خود می‌برد. حیرت از میزان تخریب را اگر جدی تلقی کنیم و به‌علت و بنیادهای آن بیاندیشیم، به یقین نتیجه خواهیم گرفت که هیچ چیزش طبیعی و متعارف نیست. چرا؟ پاسخ به این چرا، ریشه در شتاب دزدی‌های نجومی و چپاول‌های بیلیاردی حکومتی از سرمایه‌های طبیعی کشور و دارایی‌های مالی مردم ایران و نیز ریشه در تخریب محیط‌زیست طی ۴۰سال حاکمیت کلان‌فاسد ولایت فقیه و ملازمان و دولتهای آن دارد. از این رو برای شناخت و تحلیل درست بروز سیل ایران‌خوار چند روز اخیر، نباید به جز این دو علت، دنبال اساس و علل دیگری رفت.

۲بنیاد طبیعی مقابله با سیل در جهان 

واقعیت مسلم این است که از قرن‌ها پیش، در تمامی کشورهای جهان راه‌کارهای علمی و کارشناسیِ هدایت سیل در مسیل‌های مشخص، پیش‌بینی شده و همواره از پس بارانهای سیل‌آسا یا طغیان رودخانه‌ها برآمده‌اند. مردم ما و فرهنگ سرزمین‌مان در مهار سیلها تجربیات هزاران ساله دارند. زمین‌شناسان و باستان‌شناسان کشف کرده‌اند چگونه تکنیکها و فن‌آوری مهار و هدایت آب در ایران باستان در امپراطوری رم کپی‌برداری و استفاده شده است.
یکی دیگر از راه‌کارهای مهم و بنیادین مقابله با سیل، حفظ و نگهداری محیط‌زیست شامل جنگل‌ها، سدها، دریاچه‌ها، تالاب‌ها، گونه‌ها و پوشش‌های گیاهی و نیز حفظ و نگهداری مسیل‌ها در اطراف شهرها و روستاها است.
در تخریب چهل‌ساله محیط‌زیست ایران، آخوندها دقیقاً همین دو بنیاد مقابله با سیل را نابود کرده‌اند؛ هم جنگل‌ها و دریاچه‌ها و تالاب‌ها را در معرض تعدی و ویرانی قرار دادند، هم در مسیل‌ها اقدام به ساخت و ساز برای چپاول و درآمدزایی حکومتی نموده‌اند.

پرسش‌های همیشه بی‌پاسخ مردم ایران!

با وقوع بارانهای پیاپی و سیل در چندین استان ایران، به‌ناگه این پرسش به ذهن متبادر می‌شود که چرا کشوری که طی یک دههٔ گذشته به‌دلیل تخریب محیط‌زیست، همواره دچار کمبود آب بوده است، گرفتار بارانهای بی‌پایان و سیل همه‌جانبه شده است؟
با وقوع سیل در بیشتر استانهای ایران، این پرسش پیش می‌آید که چرا حکومتی که تمام امکانات کشور و مردم را صرف ساختن موشک و سوریه و یمن و عراق و لبنان می‌کند، اقدامی جدی در مقابله با سیل نمی‌کند؟ چرا حکومتی که برای نمایش مشمئزکننده موسوم به راهیان نور صدها کیلومتر آسفالت می‌سازد و کلان‌کلان خدمات و تدارکات هزینه می‌کند، کاری قابل‌ توجه و فوری برای دفاع از مردم و شهرها نمی‌کند؟
با وقوع سیل ایران‌خوار، این پرسش پیش می‌آید که امکانات بی‌حدوحصر سپاه پاسدران و بسیج و قرارگاههای تابعه که از سوریه تا یمن و عراق و لبنان به‌وفور خرج و استفاده می‌شود، کجاست؟ و چرا جوانان گمیشان باید با دست خالی و با کیسه‌هایی که از تمامی سطح منطقه جمع‌آوری کرده‌اند سدی به طول ۴کیلومتر در مقابل سیل بسازند و در چنین مواقعی انبوه تجهیزات و ماشین‌آلاتی که سپاه حتی خرید و فروششان را در قبضه خود دارد کجاست؟
پاسخ همهٔ این پرسش‌ها را نظام آخوندی می‌داند. این حاکمیت می‌داند که با محیط‌زیست ایران و با سرمایه و دارایی مردم ایران چه کرده است و چرا مردم و شهرهای ایران این‌گونه در مقابل باران و سیل، بی‌دفاع و مغبون مانده‌اند!

ویرانه‌سازیِ سازماندهی شده 

با وقوع سیل، گوشه‌ای از ویرانگری سازماندهی شده توسط نظام آخوندی در رسانه‌های حکومتی و غیرحکومتی انعکاس یافته است. در تمامی موارد شاهد نابودسازی بنیادهای طبیعت ایران به قیمت سوداندوزی برای حفظ حکومت هستیم. این موارد را در ۵محور می‌توان خلاصه نمود:
۱ـ حکومت ولایت فقیه در امر موشک‌سازی، بمب‌سازی، تقویت سپاه پاسداران، دخالت در سوریه و کل منطقه، تروریسم بین‌المللی، تقویت دستگاه سرکوب، زندان‌سازی، استبداد و سلطه‌گری، همهٔ امورات را کنترل و مدیریت و ساماندهی می‌کند و همواره این امور را مهیا و به‌روزرسانی کرده است.
۲ـ حکومت ولایت فقیه طبیعت ایران را دست‌خوش غارت و تخریب برای سودآوری و سرمایه‌اندوزی حکومتی کرده است.
۳ـ موضوعی به نام زه‌کشی مسیل‌ها و رودخانه‌ها از اساس در حکومت ولایت فقیه ورافتاده است. مسیل‌ها نیز دست‌خوش غارت و ساخت و ساز برای سودآوری و سرمایه‌اندوزی حکومتی گشته‌اند.
۴ـ حکومت ولایت فقیه بخش قابل توجهی از مناطق جنگل‌پوش ایران را دست‌خوش تخریب و بدل به زمین لخت نموده است. به‌طور مشخص بخش قابل توجهی از زمین جنگل‌پوش استان گلستان تبدیل به ساختمان‌سازی و محل سکونت گشته است.
۵ـ بی‌توجهی سالیان و مستمر مقامات حکومت ولایت فقیه به هشدارهای کارشناسی و گوش نکردن و اهمیت ندادن به هیچ‌کدام از اعلان خطرها در مورد تخریب محیط‌زیست.

اژدهای ایران‌خوار 

برخی از این نمونه‌ها را در رسانه‌های مختلف از منظر و نگاه کارشناسی، بررسی می‌کنیم:
سایت خبر آنلاین در ۵فروردین ۹۸ پیرامون علت سیل ویرانگر آغاز سال ۹۸ به مواردی اشاره می‌کند که نمونه‌های آن را در چهل‌سال تخریب محیط‌زیست ایران بسیار دیده‌ایم: «ساخت و ساز در مسیر رودها، سدسازی بی‌رویه و تصرف زمین در محیط‌های کوهستانی از مهم‌ترین دلایل سیل‌ها در چند روز اخیر است».
این سایت در ادامهٔ مطلب، به موارد نقض عمدی کارشناسی توسط دست‌اندرکاران محیط‌زیست نظام آخوندی اشاره می‌کند و جریان مرگ‌آور سیل اخیر را غیرطبیعی معرفی می‌کند: «زخم‌های عمیق بر پیکره‌ٔ کوهستان که به شکل آبکنده‌ای عمیق روی کوه‌هایی که پیش‌تر جنگل‌پوش بود و اکنون لخت‌اند، چندین سال است که به چشم می‌آید و دیدگان را می‌آزارد... دست‌کاری شدید در نظام رودخانه‌ها، ساخت و ساز در مسیل‌ها، بتنی کردن کنار یا بستر رودخانه‌ها و برپا کردن پل‌هایی که سازندگانشان کوته‌بین بوده و سیل‌های با برگشت درازمدت را ندیده‌اند... چند سال است که این وارونه‌گی شعور را به‌صورت‌های گوناگون و از جمله به‌شکل فرسایش خاک و رخداد سیل‌های غیرطبیعی می‌بینیم».

مشت بر سنگ سیاست ننگ 

یکی دیگر از نمونه‌های خیانت به طبیعت و جان و زندگی مردم ایران، بی‌تفاوت گذشتن از تجربه‌ها و هشدارهای چند سیل در ۲۰سال گذشته است. مطلب سایت خبر آنلاین یادآوری می‌کند که با توجه به‌وقوع چند سیل در گذشته، هیچ اقدامی جهت پیشگیری سیل‌های بعدی صورت نگرفته است: «اگر سیل‌های مرداد ۱۳۸۰ با بیش از ۲۰۰کشته، ۱۳۸۴ با بیش از ۵۰کشته و سیل‌های بعدی منطقه مورد اعتنای دقیق قرار می‌گرفت، خسارتها تا به این اندازه گسترده نمی‌شد».
در یک بررسیِ کارشناسی دیگر دربارهٔ علت سیل اخیر ایران، سایت مرجع دانش در ۵فروردین ۹۸ یادآوری کرده است که: «مسیل‌ها و رودخانه‌های شهری، به‌عنوان فضاهای پنهان شهری، فرصتهایی هستند که بی‌توجه رها شده‌اند و به‌رغم پتانسیل‌های فراوانی که دارند، استفاده کامل و در خوری از آنها نمی‌شود؛ به‌طوری که در اکثر شهرها آنها را تهدیدی بر شهر تلقی کرده و به همین دلیل، به طرق مختلف سعی در مهار آنها می‌کنند».
دامنهٔ تخریب طبیعت ایران و مشخصاً از بین بردن مسیل‌ها ـ که زندگی مردم و شهرها وابسته به سلامتی آن‌هاست ـ آن‌قدر وسیع و سراسری می‌باشد که حتی «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» از سال‌ها قبل به فغان آمده و در پاییز ۱۳۹۰ هشدار داده بود که: «تسطیح زمین و ساخت و ساز، آشفتگی سیستم زه‌کشی به‌دلیل اشغال فضای مسیل‌ها، اجرای برخی از طرح‌ها نظیر سیل‌برگردان غرب و تونل‌های زه‌کشی مرکز شهر و ساخت بزرگراه‌های متعدد در امتداد شرقی‌ـ‌غربی که قطع‌کنندهٔ زه‌کش‌های عمدهٔ شهر می‌باشند، سبب شده‌اند که شبکهٔ جمع‌آوری سیلاب‌های تهران به‌طور فزاینده‌ای با سیلاب‌های شهری غیرقابل پیش‌بینی مواجه باشند».

تبر زوال بر جمال بی‌مثال شیراز 

نمونه‌ای دیگر از خیانت حکومت آخوندی به زندگی و جان مردم، خراب کردن مسیل بزرگ شهر شیراز است؛ کاری که این روزها در صفحات مجازی و رسانه‌های ایران و جهان زبان‌زد همگان شده است. شهرداری شیراز در سال ۱۳۸۲ مسیل بزرگ کنار دروازه قرآن شیراز را با نخاله و آسفالت پر کرد و مسیل را تبدیل به اتوبان نمود. همان موقع چندین استاد دانشگاه و کارشناس محیط‌زیست به این کار شهردار و مقامات حکومتی اعتراض کرده و هشدار داده بودند. ولی هیچ توجهی نشد و با خراب کردن مسیل و ساخت و سازهای سودآور و کلان دزدی‌های نجومی ناشی از آن، این‌گونه شهر و مردم را در معرض و مسیر مرگ و نیستی و ویرانه‌گی قرار دادند.

سیاست و منشور تسلیح حکومت و تخریب ایران 

در نتیجه‌گیری از سیل مرگ‌آور و ویران‌ساز آغاز سال ۹۸ باید بر یک سیاست و منشور حکومتی تأکید کنیم. سیاست و منشوری که برای تسلیح دستگاه حکومتی جهت حفظ سلطه و قدرت، به هر قیمت شده هزینه و تدارکات آن را از گردهٔ مملکت و مردم ایران تأمین می‌کند. از طرفی برای سودآوری و تأمین هزینهٔ این سلطه‌گری، به موازات آن به طبیعت و محیط‌زیست ایران چنگ‌اندازی می‌کند و همهٔ استانداردهای سلامت و حفط و نگهداری محیط‌زیست را نابود می‌کند. در مسیر این نابودی که لازمهٔ اقتدارگرایی ولایتی و فقاهتی است، به هیچ هشدار و انذار و نهیبی اهمیت نمی‌دهد.
حاصل چنین حکومت‌مداری، همین سیل ویرانگری است که تکمیل‌کنندهٔ دستگاه حکومتی آخوندی می‌باشد. از این رو بی‌مناسبت نیست که روحانی شیاد هم‌چون خمینی ابلیس که جنگ را «موهبت الهی» می‌دانست، سیل ویرانگر علیه ایران و مردمانش را «لطف الهی» تعبیر می‌کند!
بنابراین از هر جنبه و زاویه‌ای که به بررسی علل سیل اخیر می‌پردازیم، می‌بینیم با یک دستگاه منسجم ویرانه‌گری و تخریب در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیط‌زیست مواجه هستیم. لذا همهٔ این عوامل به ما آدرس سیاسی بودن همه‌چیز را می‌دهند؛ سیاستی که چرخانندهٔ آن، نظام تبهکار و تباه‌ساز ولایت فقیه می‌باشد.

بازوان متحد یلان ایران 

برای نجات تمامیت محیط‌زیست ایران و سلامت مردمانش، فقط یک راه باقی می‌ماند. همان راه و انتخاب یل در برابر اژدهای همه‌چیزخوار. علت سیل ایران هم چیزی نیست جز اژدهای ایران‌خوار و سیری‌ناپذیرِ تخریب مسیل‌ها، جنگل‌ها و محیط‌زیست برای تحکیم قدرت سیاسی و مذهبی. تنها قدرت لایزال بازوان متحد ما است که می‌تواند ضربه کاریِ نهایی را بر پیکر سراسر فاسد نظام ولایی آخوندی فرود آورد تا فلات زیبای ایران و محیط‌زیست و مردمان رنج‌آجینش را رهایی بخشد...

کشتی توفان‌زده نظام در گرداب بحرانها


سال ۹۸، سال بحرانها
در حالی‌که برملا شدن جرایم سالیان رژیم و سپاه ضدمردمی در تخریب محیط‌زیست و جنگلها مراتع و زیرساختهای شهری و راههای مواصلاتی، جنگ و جدال درونی رژیم را در هراس از خشم مردم به‌ویژه هموطنان سیل‌زده تشدید کرده و باندهای مختلف هر کدام دیگری را مقصر قلمداد می‌کنند، تنگ‌تر شدن حلقهٔ انزوای جهانی و منطقه‌ای رژیم نیز به جنگ گرگها بر سر دوراهی مرگ یا خودکشی و بر سر بحران بی‌علاج اقتصادی دامن زده است.

بمب در زمین نظام

پزشکیان، نایب‌رئیس مجلس ارتجاع، تنگناها و آشفتگی اوضاع رژیم را بدتر از دوران جنگ ضدمیهنی دانست و به شقهٔ درونی حاکمیت در بحران بی‌راه‌حلی اشاره کرد و گفت: «آمریکاییها در دوره جدید تحریمها زرنگ‌تر شده و تنگناها را بیش‌تر کرده‌اند، افزون بر این‌ مشکلات مالی و بانکی نیز در شرایط کنونی وجود داشته و دعوایی در داخل کشور ایجاد شده بر سر این موضوع که آیا باید اف.ای.تی.اف را بپذیریم یا خیر».
وی در مورد شقهٔ درونی در اثر بحران بی‌راه‌حلی افزود: «در حال حاضر به‌صورت مداوم یک‌دیگر را بر سر موضوعات مختلف محکوم می‌کنیم غافل از این‌که این محکوم کردنها همان بمبی است که نیروی خارجی در زمین نظام انداخته و حتی شماری را مجروح کرده است».(خبرگزاری ایسنا ۹فروردین ۹۸)

سال ۹۸، سال داغ

مهدی مطهرنیا، یک کارشناس حکومتی، با اشاره به این بحرانها هشدار داده است: «حالا دولت با چنین وضعیتی وارد سال ۹۸ شده است. سالی که بسیار داغ خواهد بود. زیرا از یک‌سو با محاصره منطقه‌ای و تلاش قدرتهای خارجی برای تضعیف جمهوری اسلامی شدت پیدا خواهد کرد و از سوی دیگر مشکلات اقتصادی بسیار زیاد شده است؛ لذا این‌ها می‌توانند راه دولت را بیشتر از این باریک و حتی مسدود کند».(سایت فرارو ۲فروردین ۹۸)
حمید میرمعینی، یک تحلیل‌گر اقتصادی بازار بورس رژیم، می‌گوید: «اتفاقاتی که طی یک سال گذشته رخ داد به هیچ عنوان نوید روز‌های بهتر برای تولید یا به‌طور کلی اقتصاد کشور نبود. به همین دلیل است که می‌گویم سال گذشته با وجود نقدینگی که به بازار سرمایه سرازیر شد، نتوانستیم از آن بهره ببریم و در نهایت هم یا خارج شد یا زمین‌گیر؛ بنابراین با توجه به این‌که هنوز هیچ برنامه‌ای از سوی مسئولان برای این بازار ارائه نشده است، خیلی نباید به شرایط آن در سال ۹۸ امیدوار بود». وی در ادامه خروج از بحران اقتصادی را به‌صورت سربسته موکول به عقب‌نشینی در عرصهٔ سیاسی کرد و گفت: «با توجه به آینده مبهم و اطلاعات ناکافی از وضعیت، نمی‌توان یک تحلیل مناسب و درست از بازار سرمایه طی سال ۹۸ ارائه کرد. به‌خصوص این‌که آنچه در سال ۹۸ می‌تواند در بازار سرمایه تاثیرگذار باشد، در عرصه سیاسی خلاصه می‌شود. یعنی این سیاستمداران هستند که می‌توانند پالس‌های مثبت یا منفی به این بازار ارسال کنند و آن را دست‌خوش تغییرات کنند».(سایت فرارو ۳فروردین ۹۸)

اروپا آماده پرداخت بها نیست

سایت حکومتی دیپلماسی ایرانی ۷فروردین ۹۸ با اشاره به تنگ‌تر شدن حلقهٔ تحریم‌ها از سوی اروپا، چشم‌انداز گشایش سیاسی را تیره ارزیابی کرده و می‌نویسد: «در پایان یک سال پرفرازونشیب در روابط ایران و اروپا که تلاش برای حفظ برجام ترجیع‌بند آن بوده و در حالی که مقامات ایرانی خاطرنشان کرده‌اند که اروپایی‌ها آماده پرداختن بها و هزینه لازم برای حفظ برجام نبوده‌اند، اکنون در آغاز سال ۹۸ این پرسش مهم بیش از گذشته خودنمایی می‌کند که آیا کشورهای اروپایی هزینه لازم برای حفظ برجام و تأمین منافع امنیتی خود را پرداخت خواهند کرد».

سیل بزرگ در اقتصاد

پدرام سلطانی، نایب‌رئیس سابق اتاق بازرگانی رژیم نیز نوشت: «سال ۹۸ با سیل طبیعت آغاز شد، اما سیل بزرگتر در اقتصادمان خواهد افتاد. تورم طغیان خواهد کرد و رشد اقتصادی به زیر آب خواهد رفت. فشار نقدینگی نرخ ارز را چو تخته پاره‌ای بر آبهای متلاطم خواهد انداخت و آن را از ساحل امن خواهد کند». وی با کنایه به اقدامات نمایشی سران حکومتی در مناطق سیل‌زده افزود: «اما با این سیل کسی عکس یادگاری نخواهد گرفت».(حساب توئیتری ۸فروردین ۹۸)

بحران اف.ای.تی.اف

یکی از بحرانها موضوع پذیرش اف.ای.تی.اف از طرف حکومت آخوندی است، گروه اقدام مالی و س۳کشور اروپایی(آلمان، فرانسه و انگلستان» از رژیم خواسته‌اند به لوایح اف.ای.تی.اف گردن بگذارد.
در قطعنامه شورای امنیت ملل ‌متحد در مقابله با تأمین مالی تروریسم نیز از تمام دولتها خواسته شده تا استانداردهای اف.ای.تی.اف درباره مبارزه با پولشویی، تأمین مالی تروریسم، گسترش تسلیحاتی را بپذیرند و یادداشتهای تفسیری آن را اجرا کنند.
در این قطعنامه از کشورهای عضو دعوت می‌کند تا به تحقیقات مالی در موارد مربوط به تروریسم و یافتن راه‌هایی برای رسیدگی به چالشها در جهت دریافت شواهد تأمین اعتبارات تروریستی اقدام کنند.
حاکمیت آخوندی که بانک‌دار تروریسم و دست‌اندرکار پیشبرد امر تروریسم در جهان و به‌ویژه منطقه و دست‌اندرکار حمایت مالی و پولشویی برای آنها است، با صدور این قطعنامه توسط شورای امنیت ملل متحد، بیش از گذشته در بحران بی‌راه‌حلی اف.ای.تی.اف گیرافتاده است و اف.ای.تی.اف برای آن باتلاقی شده است که بیرون آمدن از آن سخت است. تنها زمانی از این باتلاق بیرون می‌آید که به شروط جامعه بین‌المللی تن بدهد که آن هم راه به زهرخور شدن آن می‌برد.

شوخی تلخ اروپا

نمونه بارز بی‌راه‌حلی در زمینه تحریم‌ها و روابط بین‌المللی سخنان خامنه‌ای در روز اول فروردین در مشهد است که در سرگیجه از بحرانهای گریبانگیر رژیم و با ناامیدی کامل می‌گوید: «به‌کلی باید از کمک و همراهی غربی‌ها چشم بپوشیم، منتظر آنها نباید باشیم. برای خاطر این‌که غربی‌ها نشان دادند که نمی‌توان از آنها انتظار کمک داشت، انتظار توطئه میشه داشت نمی‌توانید به آنها هیچ امیدی داشته باشیم. در همین قضیه اخیر، در قضیه برجام، وظیفه اروپایی‌ها چی بود. علاوه بر این‌که در مقابل آمریکا نایستادند، خودشان هم در عین این‌که هی به ما تأکید کردند و می‌کنند که مبادا از برجام خارج بشید، خودشان عملاً از برجام خارج شدند. این کانال مالی هم که اخیراً هی گفته می‌شود که کانال مالی درست کردند، این به شوخی شبیه‌تر است، البته شوخی تلخی است. در آخرین مسأله بین‌المللی ما باز اروپایی‌ها مثل گذشته از پشت خنجر زدند، به ما خیانت کردند، از اینها توقع نمی‌شود داشت، هیچ توقعی نمیشه داشت.(شبکه خبر رژیم ۱فروردین ۹۷)

نفرت مردم از نظام

مشکل حاکمیت آخوندی در مقابله با مشکلات فوق آنجا مضاعف می‌شود که در بدترین موقعیت با مردم قرار گرفته است و مردم خواستار سرنگونی آن هستند. طی ۲سال گذشته به‌خصوص از جریان قیام دیماه ۹۶ روزانه در سراسر کشور علیه سیاست‌های ضدمردمی و غارتگرانه آن قیام و اعتراض ادامه داشته است. و به همین دلیل
بسیاری از رسانه‌ها و مهره‌های حکومتی سال ۹۸ را سالی «سخت»، «داغ»، «پرتنش» و... پیش‌بینی کرده‌اند.

۱۳۹۸ فروردین ۷, چهارشنبه

مدیریت از نوع آخوندی در هنگام وقوع سیل یا زلزله


مدیریت از نوع آخوندی
تراشیدن و ارزان‌فروشی جنگل‌ها، از بین بردن مراتع، سد‌سازیهای سودجویانه و بدون قاعده و قانون، تغییر مسیر رودخانه‌ها و ساخت‌وساز در بستر آنها، لایروبی نکردن بستر آبراه‌ها و مسیرهای متعارف سیل از سوی عوامل و نهادهای حکومتی و در یک‌کلام جویده‌شدن جغرافیای ایران در زیر آرواره‌های فساد حکومتی اکنون خود را بیش از هر زمان دیگر نشان می‌دهد. بارندگی‌های سیل‌زای اخیر، به‌خوبی روشن کرد که ایران اسیر در عصر حاکمیت آخوندی آن‌چنان رو به قهقرا رفته که در برابر ابتدایی‌ترین عوامل طبیعی آسیب‌پذیر است. همه جور به‌چاپ‌به‌چاپ و بخوربخور در سلطهٔ سیاه دزدان حکومتی دیده بودیم ولی ندیده بودیم که بستر رودخانه را نیز بخورند. اکنون این سیل است که مفری برای جاری شدن نمی‌یابد و سر به دیوار شهرها می‌کوبد.

یک پارادوکس مضحک اما معنادار

حاکمیت دستاربندان وقتی پای موجودیت خودش در میان است آسمان را به زمین می‌دوزد. در زیر کوه تونل می‌زند. در همان حال با خرج‌های میلیاردی تأسیسات سری اتمی ایجاد می‌کند. برای جاسوسی ماهواره هوا می‌کند. در رساندن موشک و پول به حزب‌الشیطان کیسه ولایت فقیه کامل شل و دست او باز است. می‌تواند در محاصرهٔ دریایی هم به مزدورانش در یمن موشک برساند اما وقتی نوبت به مردم ایران و منافع ملی آنها می‌رسد و وقتی در جای‌جای کشور سیل جاری می‌شود آنچه که برای آخوندها کمترین ارزشی ندارد جان و مال ایرانیان است که حتی ذره‌ای از انبوه ثروت،‌ امکانات و تجهیزاتی که در قبضه سپاه پاسداران است صرف حفظ دفاع از آنها نمی‌شود.

حواله دادن سیل و زلزله به نزول بلایای آسمانی و امور متافیزیک 

آخوندهای شیاد برای طفره رفتن از حل معضلات مردم در هنگام بروز زلزله یا سیل، رنجهای آنان را به خودشان برمی‌گردانند و به‌صورتی دجالگرانه مدعی می‌شوند که علت خشکسالی زاینده رود، بی‌حجابی مردم بوده یا زلزله در کرمانشاه به‌خاطر گناهان زیاد نازل شده است. بعد هم وقیحانه به مردم جریحه‌دار و گرفتار در آلام می‌گویند: «راه‌کار مقابله با زلزله و سیل توبه، تضرع، استغفار و استغاثه است!». یک بار آخوند احمد مجتهدی تهرانی، معلم فرزندان علی خامنه‌ای، در مورد زلزله گفت: «رگ» زمین گرفت، خدا به «ملک» گفت برو اون «رگ» رو تکون بده!
اگر دستشان باز بود و اگر در عصر ارتباطات فراگیر اجتماعی نبودیم لابد می‌گفتند علت زلزله و سیل، شرکت نکردن در نمایش جمعه، نرفتن به سوریه و دفاع از حرم و نیز سر نسپردن به ولایت خامنه‌ای است.
دکانداران دین البته در یک جا راست می‌گویند. این‌که زلزله و سیل در ایران می‌تواند این‌قدر آسیب ایجاد کند، به‌دلیل نحوست حضور آخوندها و ایلغار و غارت ایران از سوی آنهاست. نحوستی که از عذاب الیم برای این ملت بیشتر بوده است.

سانسور اخبار مربوط به فاجعه 

در مواقع پیش آمدن یک فاجعه و بحران، رسانه‌های حکومتی خفه‌خون می‌گیرند و اخبار آن را سانسور می‌کنند. وقتی خبر از جاهای دیگر درز می‌کند یا در شبکه‌های اجتماعی توسط مردم پخش می‌شود، آنها سعی می‌کنند آن را مینی‌میزه کنند و بگویند «به خیر گذشت!»، «مشکلی نیست!» یا «برادران سپاه وارد شدند و بحران مهار شد». «ستاد مدیریت بحران در محل حضور داشت و همه چیز تحت کنترل است». بعد هم تا می‌توانند میزان واقعی تلفات و خسارات را لاپوشانی می‌کنند تا به‌قول خودشان از «حاشیه‌سازی» علیه حکومت جلوگیری نمایند.

گسیل مأموران انتظامی و نیز پاسداران به محل 

این حضور نه به‌خاطر کمک که دقیقاً به‌خاطر کنترل اوضاع، میلیتاریزه کردن محل و بالابردن غلظت سرکوب در آن مناطق است. آنها می‌دانند که در این هنگام مردم به جان آمده و هستی از دست داده بر علیه حکومت می‌شورند و ممکن است این به یک قیام منجر شود از این رو تلاش می‌کنند آن را در نطفه خفه نمایند. رسواترین شکل به کارگیری این دجالیت در جریان سیل شیراز بود؛ به‌گونه‌یی که یک علامت سؤال بزرگ به وجود آمد: وزیر اطلاعات در شیراز چکار می‌کند و چرا حکومت زرهی به خیابان‌ها آورده است؟

مسابقهٔ صدور دستورات کلیشه‌ای و انداختن تقصیر به دوش یکدیگر

صدور دستورات کلی با جملات خنثی و بدون ماده و توصیه‌های عوام‌فریبانه از دیگر ترفندهای نظام آخوندی است. خامنه‌ای به امام‌جمعهٔ ‌منطقهٔ آسیب‌دیده و نمایندهٔ ‌ خود پیام می‌دهد. رئیس‌جمهور نظام دچار احساسات رقیق می‌شود و اشک تمساح می‌ریزد. جهانگیری به مدیران دستور می‌دهد. مدیران به استانداران دستور می‌دهند. استانداران ستاد بحران تشکیل می‌دهند. ستاد بحران به زلزله دستور می‌دهد. دستور در هوا می‌چرخد و معلوم نیست بالاخره روی شانهٔ چه کسی باید بنشیند! معلوم است روی شانه مردم آسیب‌دیده.
به نمونه‌ای از این جملات دقت کنید:
جهانگیری: «باید امشب با تمام وجود از تهران حفاظت کنیم؛ مدیران ‌موضوع را جدی بگیرند».
نوبخت، معاون روحانی: «تاثر عمیق رئیس‌جمهور ‌از حادثه سیل امروز شیراز... کم‌کاریهای احتمالی بررسی و با متولیان ‌برخورد شود... با وجود هشدارها نباید سیل خروشان و این حادثه رخ می‌داد و برای دولت بسیار مهم است که این حادثه تکرار نشود».
تازه دو قورت و نیم حکومت هم باقی است و مردم باید پاسخ بدهند چکار کرده‌اند که این بلای آسمانی نازل شده است!

بازدیددرمانی جلوی دوربین 

از جمله حقه‌بازیهای کثیف و لورفتهٔ حکومت این است که بعد از این‌که آب‌ها از آسیاب افتاد و سیل یا زلزله زندگی مردم را بلعید، با لباس‌های‌ تر و تمیز و نیز با درجه و قپه و هلیکوپتر جلوی دوربین‌ها ظاهر می‌شوند تا بگویند برای بازدید مناطق آسیب‌دیده آمده‌اند.
انجام بازدیدهای بی‌محتوا و بدون پشتوانه‌ٔ اجرایی و حل مشکلی از مردم صرفاً برای اهداف تبلیغاتی و مصرف آن در جنگ قدرت و انتخابات است. این بازدیدها به یک تور مسافرتی تفریحی تبدیل می‌شود و برآیند آن نیشخند و طعنه به داغ و درد مردم است.
بازدید برای بازدید برای بازدید. گویی می‌خواهد از رنج‌ها و بدبختی‌های مردم برای خود وسیلهٔ تبلیغاتی و ترقی به مناصب بالاتر قدرت بسازند.

تور تفریحی بازدید از مناطق سیل‌زده و آب بازی همراه با خنده و شوخی!‌
تور تفریحی بازدید از مناطق سیل‌زده و آب‌بازی همراه با خنده و شوخی!‌

تور تفریحی بازدید مسببان اصلی سیل از آثار سیل، یک دهن کجی به سیل زدگان
تور تفریحی بازدید مسببان اصلی سیل از آثار سیل، یک دهن‌کجی به سیل‌زدگان

ممانعت از کمک‌رسانی مردم به آسیب‌دیدگان 

یکی دیگر از ترفندهای لورفتهٔ نظام ولایت فقیه در وقوع سیل یا زلزله این است که از مشارکت مردم برای کمک داوطلبانه به آسیب‌دیدگان ممانعت می‌کند. این ممانعت به‌دلیل آن است که روح همبستگی و نوع‌دوستی در میان مردم شکل نگیرد. همدردی مردم و شرکت آنان در کمک‌رسانی باعث می‌شود که اجزای متفرق جامعه به هم بپیوندند و احساس یگانگی کنند. این برای حکومت خطرناک است و می‌تواند شعله‌ور شدن جرقه‌های قیام را به همراه داشته باشد.
***
آنچه به مردم برمی‌گردد افزودن به این کمک‌ها و افزایش روح همیاری و همدردی با خانواده‌های سیل‌زده است. باید مطمئن شد این کمک‌ها به‌طور مستقیم به دست آسیب‌دیدگان می‌رسد و در میانهٔ راه طعمهٔ ارگانهای غارتگر حکومت نمی‌گردد. هر کدام از عوامل سدکننده این راه را باید با قاطعیت تمام کنار زد.

۱۳۹۸ فروردین ۶, سه‌شنبه

چرا باران به سیل و فاجعه تبدیل می‌شود؟!


رژیم ضدبشری آخوندی عید مردم ایران را به عزا تبدیل کرد
در سالهای اخیر سیلاب مناطقی از ایران را ویران می‌کند، منشأ اکثر سیل‌ها بیش از این‌که عامل طبیعی باشد، سیاست‌های ضدمردمی حاکمیت آخوندی در تخریب محیط‌زیست، بسته شدن و تخریب مسیل‌ها، تخریب جنگل‌ها و مراتع و لایروبی نشدن رودها است.

تخریب جنگل‌ها

در زمینه عملکرد نظام آخوندی در تخریب جنگل‌ها و تاثیر آن در بروز سیل در استانهای شمالی کشور اسماعیل کهرم، کارشناس محیط‌زیست رژیم، گفت: «برای این‌که غیرمتخصص‌ها را روی کار می‌گذاریم. یکی از مسئولان محیط‌زیست چند ‌روز پیش در مصاحبه‌ای گفت «۴۰۰هکتار جنگل که چیزی نیست و جبران می‌شود» ببینید! ۴۰۰هکتار جنگل از بین رفته است و ایشان بدون این‌که بداند، جنگل چه ارزشی دارد و ۴۰۰هکتار یعنی چه، به‌راحتی از از بین رفتن ۴۰۰هکتار جنگل حرف می‌زند». وی افزود: «از این افراد بپرسید چرا ۴برابر ظرفیت موجود، گوسفند و گاو را در مراتع رها کردید تا منابع طبیعی از بین بروند».
در روزهای اخیر فاجعه سیل آن‌چنان دردناک است که رسانه‌ها و مهره‌های حکومتی نیز ناگزیر به اذعان علل وقوع سیل شده‌اند. اما در وحشت از انفجار خشم مردم به ریشه اصلی فاجعه یعنی سیاست ضدمردمی رژیم اشاره‌یای نمی‌کنند و تقصیر را به گردن مهره‌های دون‌پایه و در مواردی هم به گردن مردم می‌اندازند.

اعتراف ناگزیر وزیر راه و ترابری رژیم

وزیر راه و ترابری دولت آخوند روحانی ناگزیر به علل وقوع سیل اخیر اذعان می‌کند، اما او هم اشاره‌ای به سیاست‌های ضدمردمی حاکمیت نمی‌کند.
تلویزیون حکومتی ۵فروردین ۹۷ به‌ نقل از وی می‌گوید: «وزیر راه و شهرسازی نداشتن سد کافی، لایروبی نکردن بستر رودخانه‌ها، تخریب جنگلها و نداشتن زه‌کشی مناسب را از علل وقوع سیل در مازندران و گلستان ذکر کرد. اتفاقی که در گلستان و مازندران افتاده این است که در خیلی جاها لایروبی این رودخانه‌ها حالا به دلایل گوناگونی صورت نگرفته بوده».
محمد اسلامی ضمن اذعان به بدیهیاتی که از سال‌ها قبل کارشناسان مطرح کرده‌اند، دست آخر نگفت چه نهادی و چه کسی می‌بایست سد کافی بزند؟ چه کسی و چه نهادی بستر رودخانه‌ها را لایروبی نکرده و چه کسی و چه نهادی جنگل‌خواری کرده و جنگل‌تراشی کرده است و با جنگل‌تراشی و حریم‌فروشی رودخانه‌ها کیسه‌های خود را پر و مقدمات بروز فاجعه را تسهیل کرده است.
وزیر راه در ادامه اظهاراتش اضافه می‌کند: «نکته دوم هم این دیواره‌های رودخانه‌هاست که بایستی تثبیت شود حریم‌هایی که تصرف شده این حریمها باید به کمک قوه قضاییه حضور جدی داشته باشند حریمها را آزاد بکنند آزادسازی این حریمها که سالهاست بحثش در کشور ما مطرح هست یکی از واجبات است».
واقعیتی که مقامات نظام به آن اعتراف نمی‌کنند دست داشتن همه کارگزاران ریز و درشت آن در غارت منابع طبیعی است که زمینه را برای ایجاد این فاجعه ملی فراهم کرده‌اند. و دودش به چشم مردم عادی و محروم مناطق مختلف کشور می‌رود که حالا هست و نیستشان طعمه سیل شده وعیدشان به عزا و ماتم تبدیل شده است.

مخالفت ۳امام‌جمعه خامنه‌ای با طرح تنفس جنگل

در سال ۹۵ طرح تنفس جنگل‌های شمال به تصویب رسید. بر اساس این طرح به مدت ۱۰سال برداشت درخت از جنگل حتی درختان خشک غیرقانونی و ممنوع اعلام شد.
اما در همان زمان کاظم نورمفیدی، نورالله طبرسی و زین‌العابدین قربانی مخالف ممنوعیت بهره‌برداری از جنگل‌های شمال بودند.
آنان در نامه‌ای به پاسدار علی لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع، خواستار تصویب نشدن طرح «تنفس جنگل» که هر گونه بهره‌برداری از جنگل را ممنوع می‌کرد شدند.
نورمفیدی و طبرسی در حال حاضر نماینده خامنه‌ای در استانهای گلستان و مازندران هستند و قربانی تا سال گذشته همین سمت را در گیلان داشت.
فرزندان آخوند طبرسی در گلستان بسیاری از امتیاز‌های بهره‌برداری از جنگل‌های شمال را در اختیار دارند. غارت جنگل‌ها با قطع درختان و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی به خانه‌های ویلایی، منجر به فرسایش خاک از مهم‌ترین عوامل وقوع سیل در استانهای شمالی کشور است.

علت سیل شیراز

به‌دلیل این سیاست‌های ضدمردمی است که بیش از دوسوم سیل‌هایی که از اوایل دهه ۳۰ اتفاق افتاد مربوط به ۳دهه اخیر است و در این مدت میزان سیل در ایران بیش از ۲۰برابر شده است.
عامل اصلی سیل امروز شیراز که خسارات زیادی بر جای گذاشته و صدها خودرو مردم و مسافران نوروزی را با خود برد و شمار زیادی از هموطنان کشته شدند، بسته شدن مسیل کنار دروازه قرآن است که پیش از این کارشناسان نسبت به عواقب بستن این مسیل و احداث جاده در آن هشدار داده بودند.
خبرگزاری حکومتی ایسنا ۵فرودین ۹۸ در مطلبی با عنوان «علت وقوع سیل در شیراز چه بود؟» به‌ نقل از یک کارشناس حوزه مدیریت منابع آبی نوشت:
«مدیران پیشین شهرداری و معاونت عمرانی استانداریها در دوره‌های مختلف باید پاسخگوی سوء‌مدیریت و سهل‌انگاری‌هایشان باشند. داریوش مختاری با اشاره به علل وقوع سیل امروز دوشنبه در استان فارس اظهار کرد: در دهه ۶۰، تنگ الله‌اکبر در ابتدای شیراز و همجوار آثار باستانی دروازه قرآن، امکان هدایت سیلابهای بزرگ را فراهم می‌کرد. در دهه ۷۰، همزمان با طرح توسعه آرامگاه خواجوی کرمانی، این آبراهه بزرگ از آوارهای ساختمانی پر شد و این وضعیت امروز، خروجی همان اقدامات نسنجیده دستگاه شهرداری شیراز بوده است. وی با تأکید به این‌که در سال ۱۳۸۶ نیز چنین سیلابی البته با شدت کمتر در این استان تجربه شد، ابراز کرد: چنین رویه‌های نادرستی با توسعه شهرک‌سازیهای غرب شیراز توسط دستگاه شهرداری شیراز در دستورکار است... مختاری تصریح کرد: وجه درآمدزایی و جذابیت مالی غیرمستقیم ناشی از پروژه‌های عمرانی شهری همراه با درآمدزایی ناشی از عوارض و سهم خدمات ساخت و سازهای مجتمع های تجاری، خدماتی و مسکونی چنان دستگاه شهرداری را قبضه کرده است که عملاً مدیریت درست شهری را فراموش کرده‌اند».

علت وقوع سیل در شیراز ـ خبرگزاری حکومتی ایسنا ـ ۵فروردین ۹۸
علت وقوع سیل در شیراز ـ خبرگزاری حکومتی ایسنا ـ ۵فروردین ۹۸

اقدامات غیرکارشناسانه و بدون بررسی همه‌جانبه طرح‌ها تنها در راستای سودجویی مقامات حکومتی صورت گرفته است و این مردم شیراز و سایر شهرهای کشورمان هستند که امروز بهای این سیاست ضدمردمی را پرداختند.

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات با رسمیت یافتن و تصویب تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارت‌خارجه آمریکا، از امرو...