۱۳۹۷ بهمن ۱۱, پنجشنبه

چهل سال ورشکستگی اقتصادی


چهل سال ورشکستگی اقتصادی
اقتصاد و وضعیت اقتصادی ایران، یکی از صحنه‌های غیرقابل چشم‌پوشی ایلغار ولایت فقیه و ایلخانان او می‌باشد. فجایعی که این حاکمیت در حق اقتصاد ایران مرتکب شده، بسا بیشتر از آن است که در آمارهای رسمی منعکس شده و به اطلاع افکار عمومی رسیده است.
چهل سال پس از آن دهن‌کجی به اقتصاد و بی‌اعتنایی به مبرم‌ترین خواست‌های مردم، اکنون رسانه‌های حکومتی می‌گویند بودجهٔ سال آینده نظام، انقباضی‌ترین بودجه خواهد بود و این نشان‌دهندهٔ وخامت بیش‌از‌پیش اقتصادی به‌ گروگان‌ گرفته‌ شده توسط آخوندهاست.
رانت‌خواران در ایران متکی به هرم بالایی قدرت و از جمله شخص اول نظام یعنی علی خامنه‌ایو نهادهای وابسته به آن هستند.
بانکهای رژیم که سهام آنها اغلب به نهادهای امنیتی و سرکوبگر یا ایادی و آقازاده‌های نظام تعلق دارد، با روی آوردن به کار بنگاه‌داری و تجارت و دادن سودهای کلان به سپرده‌ها، عملاً تبدیل به یکی از عوامل تعیین‌کننده در انهدام تولید و ورشکستگی صنایع کوچک و متوسط و حتی بزرگ شده‌اند.
تخریب محیط‌زیست، ارزان‌فروشی و حراج مواد اولیه و منابع خداداد کشور و نیز پیش‌فروش کردن اراضی و آبهای میهن از شاخص‌های ایلغار ایران توسط ایل خمینی و خامنه‌ای و ایلچیان عمامه به‌سر آنهاست.
هیچ جای آبادی در اقتصاد ایران یافت نمی‌شود. این است ثمرهٔ حکومتی که چهل سال اقتصاد را تخطئه کرد و ایران را قرن‌ها به عقب راند. حتی اگر همین امروز نیز این نظام سرنگون شود، سالها تلاش لازم است تا وضعیت ایران به نقطهٔ صفر برسد. باید برخاست و کاری کرد. همین امروز هم دیر است...

چهل سال فریب مردم با شعار توخالی

اقتصاد و وضعیت اقتصادی ایران، یکی از صحنه‌های غیرقابل چشم‌پوشی ایلغار ولایت فقیه و ایلخانان او می‌باشد. فجایعی که این حاکمیت در حق اقتصاد ایران مرتکب شده، بسا بیشتر از آن است که در آمارهای رسمی منعکس شده و به اطلاع افکار عمومی رسیده است. از روزی که خمینی اقتصاد را با کلمات موهن مخصوص به خودش تخطئه کرد [و خطاب به مردم ایران گفت برای این انقلاب نکرده‌ایم که مثلاً خربزه ارزان شود]، تا امروز که چهل سال سیاه را پشت سر گذاشته‌ایم، اقتصاد ایران یک روز خوش به خود ندیده است.
در این پاراگراف دقت کنید:
«هیچ عاقلی نمی‌تواند تصور کند و بگوید ما خون‌هایمان را دادیم که خربزه ارزان شود، ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود. ما خون دادیم که مثلاً کشاورزی‌مان چه بشود... معقول است که بگوید من شهید شوم برای این‌که شکمم سیر شود؟ هم‌چو معقول نیست این معنا، تمام قشرها، خانم‌ها ریختند توی خیابانها... همه جا فریاد شان این بود که ما اسلام می‌خواهیم. اولیای ما هم برای اسلام جان دادند نه برای اقتصاد».(خمینی ـ ۱۳۵۸/۶/۱۸)
البته وقتی خمینی این حرف را زد، هیچگاه نمی‌دانست گرسنگی یعنی چه؟ حقوق نداشتن و با دست خالی به خانه رفتن و شرمسار نگاه ملتمس و معصوم کودکان بودن یعنی چه؟ به‌خاطر این‌که برای درآوردن نان بخور و نمیر هیچگاه دست به سیاه و سفید نزده و از شدت گرسنگی به زمین چنگ نیانداخته بود؛ پس منظورش از این حرف چپ‌اندرقیچی، خودش و کاخ‌نشینان عمامه به‌سر و و آقاها و آقازاده‌های نظام نوچه‌ها و نوکرها نبودند، آنها از قبل اقتصاد ایران حسابی پروار شده و زندگی‌های افسانه‌ای و لاکچری به راه انداختند. کما این‌که منظورش از «اسلام!» هم دینی نبود که پیامبر آن محمد است،‌ منظورش خودش بود و حاکمیتی که برای بقای آن اسلام را بر سر چوب کرد.
چهل سال پس از آن دهن‌کجی به اقتصاد و بی‌اعتنایی به مبرم‌ترین خواست‌های مردم، اکنون رسانه‌های حکومتی می‌گویند بودجهٔ سال آینده نظام، انقباضی‌ترین بودجه خواهد بود و این نشان‌دهندهٔ وخامت بیش‌از‌پیش اقتصادی به‌ گروگان‌ گرفته‌ شده توسط آخوندهاست.
ما در این مقالهٔ مختصر قصد داریم چهل سال بحران در اقتصاد ایران را به‌طور کلی نشان دهیم. طبعاً در یک مقاله نمی‌تواند تمامی جوانب را بیان کند.

چهل سال مکیدن شیرهٔ ایران با ۶ابرچالش اقتصادی

وقتی صحبت از اقتصاد تحت حاکمیت ولایت فقیه می‌شود، بی‌اختیار کلیدواژه‌هایی مانند رکود، تورم، سونامی، ورشکستگی و بحران به ذهن متبادر می‌شود. مسعود نیلی، از اقتصاددانان حکومتی، از این وضعیت به‌عنوان «ابرچالش» نام می‌برد. او می‌گوید اقتصاد ایران با ۶ابرچالش دست‌به‌گریبان است. وی این «ابرچالشها» را «بیکاری، نابه‌سامانی و عدم‌تعادل بودجهٔ دولت، نابه‌سامانی نظام بانکی، نابه‌سامانی نظام بازنشستگی و بیمه و مسألهٔ منابع آب و محیط‌زیست» می‌داند.(روزنامه دنیای اقتصاد، ۲۲شهریور ۱۳۹۶)

چهل سال مصرف اقتصاد ایران برای سرکوب و تروریسم 

چرا اقتصاد ایران به وضعیت بحران‌آمیز رسید و به‌قول آن اقتصاددان حکومتی که طبعاً بنا بر اقتضای شغل و موقعیتش نمی‌تواند و نمی‌خواهد تمام واقعیت را بیان کند، با ۶ابرچالش مواجه شد؟
در بررسی آن به‌سادگی به این واقعیت راه می‌بریم که اقتصاد ایران از همان آغاز به گروگان گرفته شد. خودکامگی افسارگسیختهٔ خمینی برای صدور ارتجاعش به دیگر کشورها، جنگی را بر ایران تحمیل کرد که سالها طول کشید. پس از آن هم در دوران به‌اصطلاح سازندگی، اولویت یک تا صد نظام ولایت فقیه حفظ «امنیت نظام» بود. دولت تابع ولی‌فقیه به جای پرداختن به کسب و کار و سرمایه‌گذاری در عرصه‌های بهداشت، آموزش، محیط‌زیست، حمل‌ونقل، صنعت و کشاورزی، به موضوعاتی پرداخت که مانند چاه ویل دارایی‌های مردم ایران را به‌کام می‌کشند.
اولویتهایی مانند صدور تروریسم ـ مزدورسازی در کشورهای دیگر برای به‌دست آوردن جای پا و حفظ آن ـ آتش‌افروزی در سوریه و یمن و نیز عراق ـ تأمین مزدوران برون‌مرزی با پولها و امکانات کلان ـ هزینه کردن سرسام‌آور برای دستیابی به بمب اتمی ـ هزینه‌های کلان برای تقویت و نگاهداشتن ارگانهای سرکوب و کنترل جامعه از این جمله‌اند.
رانت‌خواری سازمان‌یافته و چپاول دارایی‌های ایران از سوی سپاه پاسداران و بنیادها و بانکهای وابسته به آن نیز مزید بر علت است.
موشک‌سازی برای بقای نظام و تقویت تفنگ به‌دستان نظام از وحشت سرنگونی، بخش اعظم بودجهٔ ایران را به خود اختصاص می‌دهد.
در لایحه بودجهٔ ۹۷ بودجهٔ برخی از نیروهای سرکوبگر به ۲۰درصد بودجهٔ عمومی رسیده است. این نسبت، با دستور بعدی خامنه‌ای مبنی بر تخصیص دو و نیم میلیارد دلار دیگر از صندوق توسعه به‌ «بنیه دفاعی»، به ۲۲درصد افزایش یافت.
با این وضعیت و با وجود جیب گشاد و سیری‌ناپذیر ولی‌فقیه، چه جایی برای پرداختن به معیشت مردم باقی می‌ماند.

چهل سال رکود و تورم

از مشخصه‌های اقتصاد مواجه با ابرچالش، وجود رکود و تورم در آن است. این رکود و تورم چگونه به وجود آمد؟ وقتی در ۴عامل «تولید»، «درآمد»، «اشتغال» و «تجارت» افت محسوسی پیدا شود و این افت طی ۲دورهٔ ۳ماهه تکرار شده و به رشد منفی منجر شود،‌ رکود اقتصاد یک کشور را فرا‌می‌گیرد. تورم را نیز همه می‌شناسند. وقتی سطح عمومی قیمتها به‌صورت نامعمول افزایش یابد و قدرت خرید پایین بیاید، در این حالت تورم به‌وجود می‌آید. در تورم کالاها گران و پول ارزان است.

رکود تورمی

اقتصاد به اسارت گرفته شده از سوی ولایت فقیه روزی نبوده که دچار رکود و تورم نباشد اما در اینجا بحث از «رکود تورمی» است. نخستین مشخصهٔ اقتصاد ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه، دچار بودن آن به یک رکود بی‌سابقهٔ تورمی است.
طبق تعریف اقتصاددانان رکود و تورم در یک کشور وقتی به هم می‌رسند و در هم عجین می‌شوند «رکود تورمی» ایجاد می‌شود. رکود اقتصادی بیکاری را به‌وجود می‌آورد و تورم به افزایش قیمت کالاها می‌انجامد. در این حالت کاهش نقدینگی، به‌عنوان راه‌کار کاهش تورم به‌کار می‌رود اما از طرف دیگر به رکود دامن می‌زند. برای شکستن رکود نیز باید میزان نقدینگی را افزایش داد، اما افزایش نقدینگی، افزایش تورم را به‌دنبال دارد. به این حالت رکود تورمی می‌گویند.
خبرگزاری حکومتی مهر در تاریخ ۴مرداد ۹۶ تورم تیرماه را با رقم ۷.۶درصد اعلام کرد اما این رقم در سال ۹۷ سقف شکست و به جایی رسید که دیگر آماری در این زمینه منتشر نشد. در تاریخ ۱۰دی ۹۷ سایت حکومتی مشرق اعلام کرد که بانک مرکزی نرخ تورم را تا اطلاع ثانوی منتشر نمی‌کند. دلیل این امر اختلاف بین آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران عنوان شد اما مشخص است که علت آن، رقم غیرقابل تصور تورم بوده است.
در نمودار زیر که از «تورم نقطه به نقطه»، توسط سایت حکومتی مشرق منتشر شده، این‌طور وانمود می‌شود که شاخص تورم به رکود اقتصادی سال۹۴(دورهٔ احمدی‌نژاد) نزدیک می‌شود اما این یک فریب بیش نیست. رقم واقعی تورم بسا بیشتر از این است.

چهل سال بحران اقتصادی ـ شاخص تورم نقطه به نقطه مرکز آمار رژیم
چهل سال بحران اقتصادی ـ شاخص تورم نقطه به نقطه مرکز آمار رژیم

در این نمودار نیز تورم بخش تولید را از سال ۷۰ تا ۹۷ می‌توانید ببینید.

چهل سال بحران اقتصادی ـ تورم بخش تولید از ۱۳۷۰تا ۱۳۹۷
چهل سال بحران اقتصادی ـ تورم بخش تولید از ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۷

چهل سال گرانی

وضعیت وخیم اقتصادی هم‌اکنون خود را در کاهش شدید قدرت خرید مردم نمایان کرده است. رسانه‌های دولتی اعتراف می‌کنند،‌ قدرت خرید کارگران در ۶ماه گذشته ۴۸درصد کاهش پیدا کرده است.
«بررسی‌ها نشان می‌دهد که قدرت خرید کارگران از اول تیرماه نسبت به دیماه سال گذشته حدود ۴۸.۲درصد کاهش یافته است و افزایش ۱۹.۵درصدی دستمزد سا ل ۹۷ نتوانست پاسخگوی هزینه‌های زندگی کارگران باشد».(تسنیم ۴مرداد ۹۷)
هر چند که دامنه سرکوب افسارگسیخته نظام غارت و سرکوب ولایت شامل تمام اقشار جامعه ایران شده است اما این فشار طاقت‌فرسا به همراه تورم و گرانی و ییکاری روزافزون آن هم در شرایطی که حداقل دستمزد ماهانه کارگران در سال ۹۷، ۱میلیون و ۱۱۰هزار تومان اعلام شده است چنان عرصه زندگی بر کارگران ایرانی را تنگ کرده است که حقوق ماهانه کارگران کفاف یک‌پنجم هزینه یک خانوار کارگری ۴نفری را نیز نمی‌دهد.
به این ترتیب می‌توان فهمید که قربانیان اصلی کسی جز اقشار کم‌درآمد، خیل بیکاران و مردم محروم و گرفتار در خط فقر و زیر خط فقر نیستند. گرانی افسارگسیخته می‌رود که حتی نان بخور و نمیر آنها را قطع کند.

بیشتر بخوانید:


چهل سال افزایش نقدینگی 

به اعتراف رسانه‌های حکومتی حجم نقدینگی کشور با رشد ۲۰درصدی در سال گذشته به ۱۶۷۲هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
به‌عبارت دیگر حجم نقدینگی کشور که تا اسفند ۹۶ معادل ۱۵۲۹میلیارد تومان بوده تا شهریور ۹۷ به ۱۴۳هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
نقدینگی به‌معنای پول نقد یا شبه‌پول ـ اوراق بهادار، سهام بورس و... ـ موجود در جامعه و اقتصاد کشور است. با توجه به ‌این‌که در اقتصاد هر کشوری حجم مشخصی کالا و خدمات وجود دارد، میزان نقدینگی می‌بایست با میزان کالا و خدمات هم‌خوان و تراز باشد در غیر این‌صورت طبق اصل عرضه و تقاضا با افزایش «نقدینگی» قیمت خدمات و کالا نیز به سرعت افزایش خواهد یافت و مردم مجبورند همان میزان کالا یا خدمات را با مبلغ بیشتری تهیه کنند.
به عبارت دیگر افزایش نقدینگی مساوی است با افزایش تورم و گرانی که اگر کنترل نشود به انهدام تولیدات داخلی منجر خواهد شد زیرا با افزایش پول در جامعه، تقاضای خرید افزایش یافته و با ورود تولیدات دیگر کشورها ـ به‌ویژه محصولات ارزان کشورهایی مانند چین ـ تولیدات داخلی دچار رکود، کاهش و سرانجام فروپاشی خواهد شد.

چهل سال رانت‌خواری و فساد اقتصادی

موضوع رانت و رانت‌خواری در نظام آخوندی موضوعی فراگیر و امری است فراجناحی. یعنی این‌که بسیاری از مهره‌ها و باندهای درونی رژیم در موضوع رانت و رانت‌خواری دخیل هستند.
رانت درآمدی است که ناشی از کار و تلاش تولیدی نیست، بلکه در آمد ناشی از رانت، متکی به سوء‌استفاده عناصر رانت‌خوار از فرصتها و امکانات جامعه با اتکا به رابطه خود با عناصر بالایی حاکمیت و دسترسی به منابع اطلاعاتی و قدرت است.
فعالیت به‌اصطلاح اقتصادی رانت‌خواران متکی به فعالیت‌های غیرمفید و مضر به‌حال اقتصاد است.
آنان در ازای پرداخت رشوه و از طریق پارتی‌بازی به امتیازهای انحصاری دست می‌یابند و ثروتهای بادآورده و افسانه‌ای کسب می‌کنند و...
رانت‌خواران عموماً متکی به هرم بالایی قدرت در حاکمیت پلید آخوندی و از جمله متکی به شخص اول نظام یعنی علی خامنه‌ای و نهادهای وابسته به آن هستند.
موضوع فساد از طریق رانت و رانت‌خواری آن‌چنان در حاکمیت آخوندی گسترده است که سردمداران و مهره‌های بالایی حاکمیت هم به آن اعتراف می‌کنند.

چهل سال ابرچالش بیکاری

«بیکاری فزاینده، به اعتبار عوارض اجتماعی سیاسی خطرناکش، از دید امنیتی، مهمترین «ابرچالش» پیش روی رژیم است. تجربه قیام دیماه ۹۶ نشان داد که در شهرهای کوچک که نرخ بیکاری در آنها بالاست، شورش و قیام رادیکال‌تری می‌تواند شکل بگیرد. بنا بر منابع رژیم، سالانه یک میلیون جوان متقاضی کار وارد بازار کار می‌شوند. علاوه بر این رکود اقتصادی و تعطیلی مؤسسات تولیدی(یا راکد ماندن بخشی از ظرفیت آنها) به بیکاری بخشی از شاغلان منجر شده و آنها را نیز متقاضی جدید اشتغال کرده است».(بیانیه سی و هفتمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت)
«بانک مرکزی در گزارش جدید خود(تیر ۱۳۹۷) در مورد بودجه و دخل و خرج خانوار ایرانی در سال ۹۶ رسماً اعلام کرده است: «۲۸درصد خانوارها فاقد حتی یک فرد شاغل هستند». در سال ۹۵ این رقم ۲۶.۶درصد و در سال ۹۱ بیش از ۲۳درصد گزارش‌شده بود.
مرکز آمار اعلام خطر می‌کند که میانگین کشوری درصد بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۹ساله به بیش از ۲برابر میانگین بیکاری عمومی کشور رسیده و حاکی از آن است که ۲۵.۳درصد از فعالان این گروه سنی در سال ۱۳۹۶ بیکار بوده‌اند. مطابق گزارش این مرکز دولتی اکثریت جوانان بیکار تحصیل‌کرده و فارغ‌التحصیل مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها هستند. مطابق آمارهای ارائه شده از سوی کارشناسان بازار کار، «از هر ۳جوان تحصیل‌کرده یک نفر بیکار و از هر ۴نفر جویای کار ۳نفر دارای مدرک دانشگاهی هستند» که نمی‌توانند شغل مرتبط با رشتهٔ تحصیلی خود را پیدا کنند(خبرگزاری تسنیم ۱۵مهر ۱۳۹۶)».(بیانیه سی و هفتمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت)

چهل سال نبود امنیت شغلی

وجود قراردادهای موقت کار و نبود قوانین لازم برای حمایت از کارگران سبب می‌شود که آنها امنیت شغلی نداشته باشند و کارفرما هر زمان که بخواهد آنها را از کار اخراج کند. اخراج از کار مساوی است با مرگ کارگر و خانواده‌ای که او تنها نان‌آور آنهاست. بنابراین کارگران برای پیشگیری از اخراج ناچارند به شرایط سخت تن بدهند.
روزنامه حکومتی اعتماد در ۱۸فروردین ۹۷ نوشت: «علی خدایی، نماینده کارگران در شورای عالی کار، خبر می‌دهد که بنا بر آمار سازمان تأمین اجتماعی، ١١میلیون و ٥٠٠هزار کارگر رسمی و بیمه‌شده در کارگاههای تولیدی و خدماتی مشغول به کارند اما پیش‌بینی می‌کند که تعداد کارگران غیررسمی؛ آنها که در کارگاههای زیرزمینی و پنهان و فاقد شناسنامه مشغول به‌کارند و از حداقل‌های مزدی و قانونی هم محرومند و حتی بازرسان ادارات کار هم از وجودشان بی‌خبرند، حدود ٣میلیون و ٥٠٠هزار نفر باشد. در حالی که سال ١٣٩٤، دبیر کانون شوراهای اسلامی کار اعلام کرد که ٩٣درصد از کارگران کشور، قراردادی هستند و این تعداد تا ٤سال آینده - ١٣٩٨ - به ٩٨درصد خواهد رسید، همانها هم که در کارگاههای رسمی کار می‌کنند، امنیت شغل‌شان به مویی بند است. یعنی چه؟ یعنی که نمی‌دانند امروز ممکن است در میانه کار، سرکارگر خبر بدهد که: «تو، تو، تو، تو، دیگه از فردا نیاین سرِ کار. گفتن لازمتون نداریم» یا حتی فردا صبح، تابلوی «تعطیلی موقت (یا دایمی) به‌دلیل زیان‌دهی کارخانه» سردر ورودی کارگاه آویزان نباشد».

چهل سال ورشکستگی بانکها 

یکی از وظایفی که برای بانکها تعریف شده است پشتیبانی از صنایع و تولید از طریق ارائه تسهیلات بانکی و وامهای کم‌بهره است. یکی از خط قرمزهای بانکها در تمام سیستم‌های اقتصادی، وارد شدن به کار بنگاه‌داری و تجارت است؛ دو وظیفه‌ای که در نظام بانکداری رژیم آخوندی کاملا معکوس شده است.
بانکهای رژیم که سهام آنها اغلب به نهادهای امنیتی و سرکوبگر یا ایادی و آقازاده‌های نظام تعلق دارد، با روی‌آوردن به کار بنگاه‌داری و تجارت و دادن سودهای کلان به سپرده‌ها، عملاً تبدیل به یکی از عوامل تعیین‌کننده در انهدام تولید و ورشکستگی صنایع کوچک و متوسط و حتی بزرگ شده‌اند.
بازتاب این رویکرد، بانکها را با بحران بود و نبود روبه‌رو کرده است، بحرانی که بانک مرکزی و سایر نهادهای اقتصادی رژیم تلاش دارند بر آن سرپوش بگذارند.
بانک مرکزی رژیم از چند طریق منشأ این بحران است. یکی از طریق افزایش نقدینگی و دیگری چشم‌بستن بر تخلفات بانکها و اجازه چپاول نجومی به آنها، با ارائه تراز‌نامه‌های دروغ.


چهل سال غارت و چپاول 

وقتی از غارت و چپاول در ولایت خامنه‌ای صحبت می‌کنیم، این یک ادعا از سوی اپوزیسیون و آلترناتیو این نظام نیست. ما‌به‌ازای مادی آن را می‌توانیم روزانه در خیابانهای ایران مشاهده کنیم. اعتراضات غارت‌شدگان، پیوسته در جریان است. آنها به‌خاطر ابعاد گستردهٔ غارتگری مؤسسات حکومتی، یک جمعیت عظیم چندمیلیونی را تشکیل می‌دهند. در یک سال گذشته این غارت‌شدگان به‌طور مداوم به تجمع، تحصن و تظاهرات در بسیاری از شهرها و مراکز استانها دست زدند. شمار این حرکتهای اعتراضی که هر روز جریان داشت، به صدها مورد می‌رسد.
مؤسسات غارتگر مالی نیز به‌طور عمده وابسته به سپاه منفور پاسداران و افراد وابسته به قدرت هستند.
سپرده‌گذاران مؤسسات کاسپین، آرمان وحدت، البرز فرشتگان، ثامن، پدیده، ثامن‌الحجج، ولایت اندیشه، ملل، افضل توس، ولیعصر، عصر نوین، البرز ایرانیان(آرمان) و... در گردهمایی‌های اعتراضی خود شجاعانه شعارهایی نظیر «پول ما رو کی برده، دستهای پشت پرده! ـ لاریجانی حیا کن، سپرده رو رها کن! ـ مرگ بر این دولت مردم فریب!» می‌دادند.

چهل سال حقوقهای معوقه

«حقوق معوقه» نیز یکی از کلیدواژه‌های ابداع شده در ولایت خامنه‌ای است. منظور از آن دیرکرد در پرداخت حقوق ناچیز کارگران و زحمتکشان است. این دیرکرد تا چندین ماه پی‌درپی ادامه می‌یابد و گاه فراتر از این می‌رود و یک عدد ۲رقمی می‌شود از ۱۴ تا ۱۸ماه و ۲۲ماه و بلکه بیشتر. به‌دلیل مشکلاتی که دیرکرد پرداخت حقوق برای کارگران و اقشار محروم و کم‌درآمد ایجاد می‌کند، مواردی از خودکشی در بین کارگران داشته است. در مهر ۹۵ یک کارگر جوان عسلویه خود را به سیاج شرکت گاز عسلویه حلق‌آویز کرد و جان سپرد. علت این خودکشی عدم پرداخت حقوق معوقه چندماهه وی و مخارج سنگین زندگی بوده است. یک کارگر نیشکر هفت‌تپه در اسفند ۹۶ به همین دلیل خود را در کانال آب کشاورزی انداخت و جان سپرد. اینها فقط نمونه‌های کوچکی از زندگی فلاکت‌بار زحمتکشان به‌جان آمده در حاکمیت آخوندی است. بخشی از خواست‌های کارگران نیشکر هفت‌تپه و فولاد اهواز، در اعتصاب‌ها و اعتراضات دامنه‌دارشان طی سال جاری و سالهای گذشته، پرداخت حقوق‌های به تعویق افتاده آنان بود و هست.

چهل سال بحران اقتصادی ـ تجمع کارگران به‌خاطر حقوق معوقه
چهل سال بحران اقتصادی ـ تجمع کارگران به‌خاطر حقوق معوقه

چهل سال خالی‌شدن صندوقهای بازنشستگی 

بحران فزاینده فساد در صندوق‌های بازنشستگی تا آنجا وسیع و فراگیر و نهادینه شده که رسانه‌های رژیم از آن به‌عنوان بزرگترین بحران پیش روی نظام و یکی از ۳ابرچالش اقتصادی نظام ولایت فقیه نام می‌برند.
«صندوق بازنشستگی که دومین بیمه مهم کشور محسوب می‌شود،‌ به نوبه خود نزدیک به‌ ۲میلیون و ۶۰۰هزار نفر بیمه‌شده یا مستمری‌بگیر را دربرمی‌گیرد.
معضل بزرگی که در سالهای اخیر جای مهمی در بین چالشهای اقتصادی کشور پیدا کرده، ناتوانی مالی فزاینده‌ سازمان تأمین اجتماعی و سایر صندوقهای بیمه است، به‌طوری که یارای تأمین بیمه‌شدگان و مستمری‌بگیران و بازنشستگان را ندارند. در نتیجه، میلیون‌ها بازنشسته، به‌علت عدم تکافوی مستمری دریافتی، در معرض فقر و فلاکت قرار گرفته‌اند».(بیانیه سی و هفتمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت)

چهل سال انهدام صنایع مادر و کارخانجات

تخریب محیط‌زیست، ارزان‌فروشی و حراج مواد اولیه و منابع خداداد کشور و نیز پیش‌فروش کردن اراضی و آبهای میهن از شاخص‌های ایلغار ایران توسط ایل خمینی و خامنه‌ای و ایلچیان عمامه به‌سر آنهاست.
از شاخص‌های دیگر بحران در اقتصاد ایران، انهدام صنایع مادر و کارخانجات تولیدی است. حکومت ولایت فقیه از آنجایی که بر رانت‌خواری و فساد و چپاول باندهایش متکی است و از آنجایی که از یک نظام مافیایی پیروی می‌کند، هیچگاه درصدد آبادکردن و به استقلال رساندن ایران نیست. این نظام در عرصهٔ تولید و زیرساخت‌های اقتصاد نه تنها کاری نکرده بلکه روزبه‌روز آنها را در راستای منافع سیری‌ناپذیر خود تخریب نموده است. برای جلوگیری از اطاله کلام شما را به لینک‌های زیر ارجاع می‌دهیم:

با این توصیف که تنها مشتی از خروار بود، هیچ جای آبادی در اقتصاد ایران یافت نمی‌شود.
این است ثمرهٔ حکومتی که چهل سال اقتصاد ایران را در پای سرکوب و صدور ارتجاع و تروریسم تخریب کامل کرده و کشور را دهه‌ها به عقب برده است. حتی اگر همین امروز نیز این نظام سرنگون شود، سالها تلاش لازم است تا وضعیت ایران به نقطهٔ صفر برسد.
باید برخاست و کاری کرد. که زمان، زمان برخاستن است و اژدهای هفت‌سر ولایت در محاصره و تنگنای «ابربحران»ها نفس‌های آخر را می‌کشد.

ایران گرفتار سیل، علی خامنه‌ای در سودای بازسازی سوریه!‌


سیل در غرب ایران
« شهرهای لرنشین عزادارند اما کسی برای تسلیت چیزی نگفت، سکوت کردند و ما را تنها گذاشته‌اند، خبری از تسلیت نیست، کسی مرهم به روی زخم‌هایمان نگذاشت.
سیل سرزمین‌ام را شست و برد، زلزله آمد در میان سیل، مورموری ایلام لرزید، مانند دفعهٔ قبل کسی چیزی نگفت، سکوت کردند. دزفول و اندیمشک و دهلران و خرم‌آباد را آب برد. کاش! اینقدر غریب نبودیم».[شکوه‌های یک هموطن سیل‌زده]

کاش! این‌قدر غریب نبودیم

طبق اخبار ۲۰استان یزد، مازندران، لرستان، گلستان، کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، کردستان، قزوین، فارس، سمنان، زنجان، خوزستان، خراسان جنوبی، چهارمحال و بختیاری، بوشهر، اردبیل، البرز، ایلام و آذربایجان غربی و شرقی درگیر سیل، توفان، برف و کولاک شده‌اند.
روستاهای اطراف شوش، دزفول، دشت آزادگان و شوشتر زیر آب رفته‌اند. حداقل ۱۸روستا در این مناطق در محاصره سیل هستند. ۸روستا به‌طور کامل تخلیه شده است. چند بند در این مناطق شکسته و سیلاب مزارع را پوشانده است.
در مناطق سیل‌زده خرم‌آباد بسیاری از خانه‌ها دچار آب‌گرفتگی شده‌اند. چند جاده در استانهای خوزستان، ایلام، خرم‌آباد و چهارمحال و بختیاری به‌دلیل شکستن پلها و سیلاب بسته شده‌اند. خطر تکرار سیل سال ۹۵ که خسارات زیادی به استان خوزستان وارد کرد، مردم این استان را تهدید می‌کند.

بی‌آبی و سیل در ایران، دو روی یک سکه سیاه 


از شگفتی‌های ایران اسیر در زیر حاکمیت نعلین و عمامه این است که در برخی نقاط آن، مردم از تشنگی و نبود آب شرب رنج می‌برد و کشاورزان به خیابان می‌ریزند تا آب را که حق طبیعی آنهاست طلب کنند اما در برخی نقاط سیل زندگی روزانهٔ مردم را مختل می‌کند و روستاها را به زیر آب می‌برد. هر دو روی سکه بیانگر واقعیتی بزرگ هستند. واقعیتی که چشم‌گشودن به آن هر وجدان حساسی را به‌شدت متأثر می‌کند. این واقعیت کدام است؟
واقعیت این است که حاکمیت این کشور به تنها چیزی که نمی‌اندیشد زندگی و گذران مردم است. برای علی خامنه‌ای و سلسله دزدان و قاتلان حاکم بر ایران تنها چیزی که اولویت دارد،‌ این است که چگونه نظامشان را حفظ کنند، چگونه روش‌های جدید سرکوب در بیاورند. چگونه بیشتر بچاپند؟ دست ببرند، سنگسار کنند. چگونه آخرین تکنیک‌های بگیر و ببند، کشت و کشتار را فرابگیرند و تجربه کنند و علیه مردم ایران به‌کار ببندند.
در همین روزهایی که سیل خانمان‌برانداز ۲۰استان کشورمان را دربرگرفته است،‌ ببینید سرتیتر رسانه‌های حکومتی چیست:
«جدید‌ترین موشکهای ضدزره ایرانی رونمایی شد»
«حضور امام خامنه‌ای! بر سر مزار شهدای عملیات مهندسی»
«دستآوردهای جدید وزارت دفاع وارد چرخه تولید می‌شوند»
«استخوان طالبان در گلوی کابل»
«پیام موشکی ایران»
«اسد: خواهان همکاری دولت و بخش خصوصی ایران در بازسازی سوریه هستیم»
«دعوت اسد از شرکتهای خصوصی ایران برای بازسازی سوریه»
«امضاء ۱۱سند همکاری اقتصادی ـ راهبردی میان ایران و سوریه»

علی خامنه‌ای در سودای بازسازی سوریه!‌
علی خامنه‌ای در سودای بازسازی سوریه!‌

سیلی مشابه سیل کنونی در سال ۹۵


طبق گزارش روزنامهٔ ‌ حکومتی «ایران» در سال ۹۵ نیز سیل خسارات مشابهی در ایران داشته است:
«بنا بر اخبار رسیده رخداد سیلاب در ۲۰استان کشور حوادث زیر به‌وقوع پیوست: قطع شبکه آب شرب ۴۸روستای استان ایلام، سرریز آب در چندین سد از جمله دز در مرز استانهای لرستان و خوزستان و همچنین سد آزادی در استان کرمانشاه و تحت‌تأثیر قرارگرفتن مناطق پایین‌دست این سدها، کشته‌شدن چند نفر از هموطنان، از کار افتادن فاز سوم پالایشگاه آبادان بر اثر بارش شدید باران، نشست زمین در جاده دهلران در استان ایلام به‌دلیل ضعف در زیرساخت جاده، تخریب تعدادی از سازه‌های حاشیه رودخانه‌ها در اثر سیلاب اخیر در استانهای لرستان و خوزستان، افزایش تصادفات جاده‌ای در اثر بارش باران و افزایش لغزندگی در جاده‌های استان خراسان شمالی و ایلام، آب‌گرفتگی جاده قوچان ـ چناران در استان خراسان شمالی، خسارت به محصولات کشاورزی به‌ویژه در استانهای خوزستان، خراسان شمالی، ایلام و لرستان، بسته شدن جاده‌های اندیمشک ـ اهواز، قزوین ـ رشت، دهلران ـ اندیمشک و مسدود شدن جاده‌های خرم‌آباد ـ پل زال و رودبار ـ تنکابن بر اثر ریزش کوه، شکسته شدن خط انتقال آب در پل‌دختر استان لرستان، خروج قطار دورود ـ اندیمشک در اثر تخریب راه ریلی و قطع ارتباط ریلی به مناطق جنوبی در استان خوزستان. مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، گوشه‌ای از خسارت‌های ناشی از سیلاب روزهای اخیر در کشور بود».(سایت حکومتی ایران آن‌لاین ـ ۱۳اردیبهشت ۹۵)
تکرار یک حادثهٔ طبیعی با فاصلهٔ زمانی ۲سال نشان‌دهندهٔ ‌ چیست؟
خودشان می‌گویند: «بی‌تدبیری و سو‌ءمدیریت مسئولان در ترمیم سیل‌بندها و مدیریت سیلاب‌ها و بازشدن ناگهانی دریچه‌های سدهای دز و کرخه،‌ تعدادی از روستاها و شهرهای استان خوزستان را در معرض سیلاب قرار داد».(روزنامه حکومتی جوان ـ ۱۰بهمن ۹۷)

تکرار ضایعات یک سیل قابل پیش‌بینی

در مورد قابل پیش‌گیری بودن ضایعات سیل و مدیریت آن،‌ علی ساکت، یک کارشناس حکومتی، در همان سال ۹۵ در مقاله‌ای نوشته است:
«پس از رخداد سیلاب آبانماه سال گذشته در استان ایلام، عنوان شد که اگر اعتبار لازم(حدود ۴میلیارد تومان) برای اجرای برنامه‌ریزی صورت‌گرفته در زمینه آبخیزداری مناطق بالادست حوضه‌های آبریز استان، تخصیص داده می‌شد و طرح‌های زیست‌محیطی قربانی طرح‌های دهان‌پرکن و اجرانشدنی سال‌های گذشته نشده بود، ما شاهد خسارتی حدود ۶۰۰میلیارد تومان(۱۵۰برابر هزینه طرح‌های پیش‌بینی شده) نبودیم.
متأسفانه تحقق تنها ۴درصد اعتبارات طرح‌های آبخیزداری در برنامه پنجم و تحقق تنها ۱۹درصد اجرای عملیات این طرح‌ها(طبق گزارش سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری) در آن برنامه و تجاوز بی‌سابقه به حریم رودخانه‌ها مشکلات زیادی را به‌بار آورد. این در حالی است که برنامه‌ریزی مناسب و به‌موقع در زمینه مدیریت بلایای طبیعی در کشور می‌تواند منجر به تبدیل این بلایا به وقایعی کوچک و قابل‌کنترل شود.
رخداد سیلاب در استانهای غربی و شمال‌شرقی کشور نشان داد تکرار این مخاطرات، نتیجه سال‌ها بی‌توجهی به این مسأله بوده و در صورت نداشتن برنامه‌ای دقیق و مناسب، می‌تواند خسارتها تکرار شود».(سایت حکومتی ایران آن‌لاین ـ ۱۳اردیبهشت ۹۵)

غریبی که نامش وطن است! 

و حال این سیل و این خسارت باز تکرار شده است. چه کسی جوابگو است؟ لابد باید مردم جوابگو باشند که با دست‌های خالی درصدد بندآوردن سیل و ترمیم سد هستند. لابد باید آنها جواب بدهند و برای بی‌خانمان‌شده‌ها سرپناه و آب و غذا تدارک ببینند. زیرا اقتصاد حکومتی و بخش خصوصی آن(باندهای قاچاق سپاه پاسداران و مافیای حکومتی) با بشار اسد عقد اخوت دارد و دل‌مشغول قراردادهای جدید برای بازسازی «کشور برادر! سوریه» است. زیرا کسی که به نام ولی‌فقیه بر مسند امور نشسته و خود را قیم صغار و صاحب مال و جان و نفوس بیش از ۸۰میلیون ایرانی می‌داند، حیات‌خلوت خود،‌ سوریه را به ایران ترجیح می‌دهد. زیرا می‌داند مردم ایران از او نفرت دارند؛ زیرا دلش در هوای به دست آوردن ملک و مال و مکنت بیشتر است. پیرانه‌سر می‌خواهد سوریه و یمن و عراق و لبنان و و و را به کام بکشد. اولویت این خلیفهٔ ریش و پشم ریخته و یال و کوپال شکستهٔ ضدایران و ایرانی، در واپسین روزهای احتضار باز هم موشک است و موشک است و موشک است؛ اما اولویت مردم ایران هم یک چیز بیش نیست. قیام و قیام و قیام!
و سرنگونی و سرنگونی و سرنگونی!

تو اگر دغدغه‌ات مردم شام و یمن است،
من دلم پیش غریبی است که نامش وطن است.

اخبار مربوط به سیل در لینک‌ زیر:

بازگشت به دوران زندگی کوپنی


صف‌های طولانی برای گرفتن گوشت یخ‌زده در پی افزایش قیمت گوشت
دهه شصتی‌ها صف‌های طویلی را در خاطرات خود دارند که مردم برای تهیه نان، گوشت و حتی خرید یخچال و پیکان! ساعتها و حتی روزهای متوالی در صف‌هایی گاه به طول ۱۰۰متر و بیشتر به انتظار می‌نشستند تا نوبت خریدشان شود!
صف مردانه!‌ صف زنانه! و گاه نیز صفوفی به‌هم‌ریخته و بی‌نظم که در چشم به‌هم‌زدنی به یک غوغای بی‌فرجام تبدیل می‌شد.
مشابه آن صف‌ها را نسل جدید می‌تواند در صفوف دریافت نذری در محرم و رمضان و یا صفوف بی‌نظم خرید گوشت یخی در همین روزها مشاهده کند. تصاویری که ادامه همان صحنه‌های ۳۰ـ۴۰سال قبل هستند.
اکنون ۳۰سال پس از اعلام آتش‌بس در جنگ خانمان‌سوز و ضدمیهنی ایران و عراق که به جیره‌بندی غذا و کالاهای اساسی ایرانیان انجامیده بود، یکبار دیگر نظام جیره‌بندی مواد غذایی و برخی کالاهای اساسی به ایران بازگشت.
این در حالی‌ است که آن سیستم کوپنی به‌یک‌باره قطع نشد. نظام کوپنی که با آغاز آن جنگ خمینی‌خواسته ایجاد شد و به مرور تقریباً تمامی عرصه‌های زندگی مردم را فراگرفت، پس از انقضای شرایطی که به ایجاد آن منتهی شده بود، به مرور منتفی شد. آخرین بقایای نظام کوپنی تا ۸سال پیش نیز ادامه داشت و مرحله به مرحله تقریباً تمامی سطوح زندگی مردم را تحت‌تاثیر قرار داد.

بازگشت به زندگی کوپنی!؟ زیر سایه سیاه دیکتاتوری آخوندها 

اولین کالاهایی که کوپنی شدند

۱۰قلم کالایی که با شیوه کوپنی توزیع می‌شد عبارت بود از: روغن نباتی، قند و شکر، برنج، پودر شوینده، صابون، پنیر، کره، مرغ، تخم‌مرغ و گوشت قرمز. البته در همان سال‌های ابتدای انقلاب دفترچه سهمیه خانوار توسط شوراهای محلی منتشر شد که ۲۲قلم کالا از طریق دفترچه به مردم ارائه می‌گردید.
آخرین مرحله جیره‌بندی زندگی مردم، مرحله سیزدهم بود که دوران حاکمیت «کوپن» به پایان رسید و دوران حاکمیت «یارانه» آغاز شد! این ماجرا در سال ۱۳۸۹ـ ۱۳۹۰ اتفاق افتاد.

زمزمه‌های بازگشت به دوران کوپنی

با اوج‌گیری سیاست‌های ضدمردمی و ماجراجویانه آخوندها و افزایش دخالتهای آنها در دیگر کشورها و گسیل نیروهای سرکوبگر آخوندی به یمن و سوریه و عراق و... و تنش ناشی از ماجراجویی‌های اتمی آخوندها که مصادف شد با تغییر آرایش قدرت در آمریکا و ضربه خوردن شدید «سیاست مماشات»، وضعیت آخوندها نیز تغییر کرد. امری که به انزوای شدید جهانی آخوندها منتهی شد.
به همین علت از مدتها پیش هرازگاهی یکی از سردمداران فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران از کوپنی کردن کالاهای اساسی یا جیره‌بندی کردن بنزین و یا دونرخه کردن بنزین خبر می‌دادند.

تحریف واقعیتها توسط آخوندها

پیشاپیش روشن است که کالاهای اساسی و نیازهای غذایی و دارویی در شمار کالاهایی که به‌علت انزوا و محاصره سیاسی آخوندها از دسترس خارج شده‌اند، نمی‌باشد و تمامی کشورهایی که اینک رودرروی آخوندها صف‌آرایی کرده‌اند این اقلام را از دایره شمول مواد تحریم‌شده و ممنوع‌الورود به ایران مستثنی کرده‌اند اما به‌رغم این آخوندها تلاش می‌کنند سیاست‌های سخت‌گیرانه خود و ایجاد حالت جنگی در کشور را به حساب خارجی‌ها بگذارند. طبعاً تحریم و محاصره سیاسی اقتصادی آخوندها وضعیت معاش و معیشت مردم را هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد اما آن که این تغییر را ایجاد کرده است سیاست‌های ضدمردمی آخوندهاست که تلاش می‌کنند با بستن مالیات‌های سنگین و سراسری به مایحتاج مردم، سقوط درآمدهای خود از منابع نفتی و... را جبران کنند. به همین علت آخوندها در تنظیم و ارائه اخبار مربوط به این موضوع نیز به جای پرداختن به واقعیت‌های فوق‌الذکر تلاش می‌کنند پیامدهای سیاست‌های خائنانه و ضدمردمی خود را لابلای دروغ و دغل‌های معمولشان مخفی کرده یا با بزرگ‌نمایی و تحریف حقایق، نقش خود را در بروز وضعیت کوپنی جدید پنهان کنند.

وقتی آخوندها خود را از صورت‌مسأله مشکلات مردم کنار می‌کشند

در مرداد ۹۷ خبرگزاری حکومتی تسنیم نوشت: «با توجه به خروج ترامپ از برجام؛ زمزمه‌هایی درباره حمایت بیشتر غذایی از اقشار کم‌درآمد در قالب بسته‌های غذایی و حتی بازگشت کوپن غذا به گوش می‌رسد که در این رابطه دکتر غلامرضا اصغری، معاون وزیر بهداشت مسائلی را بیان کرد».
پس از آن آخوند روحانی در شهریور ۹۷ به زمینه‌سازی برای دونرخه کردن بنزین پرداخت، اقدامی که به‌گفته کارشناسان فشار اقتصادی ناشی از آن به‌طور مضاعف روی دوش مردم سنگینی خواهد کرد. آن‌هم در شرایطی که از یارانه ۴۰۰میلیارد تومانی سوخت، تنها ۱۰میلیارد آن سهم میلیونها مردم محروم می‌شود و بخش عمده آن را قاچاقچیان و رانت‌خواران حکومتی به جیب می‌زنند. آخوند روحانی در زمینه‌سازی برای دونرخه کردن بنزین گفت:
«چه اشکالی داره که ما سوخت رو دونرخه کنیم برای کسی که درست رانندگی می‌کنه و برای کسی که احتیاط نمی‌کنه. حالا توی کشور ما سوخت نرخ ثابت داره همیشه، توی دنیا که این جوری نیست، توی دنیا روز تعطیل سوخت یک نرخ داره، روز کار یه نرخ داره، موقع شلوغی یک نرخ داره. نرخها روزبه‌روز، ساعتی، شما باید نگاه کنی به پمپ بنزین میرسی که الآن بنزین چنده، این نیست که دیروز بنزین چند بوده».
سپس در همان روزها روزنامه‌های حکومتی با تیتر درشتی در صفحات روزنامه‌هایشان از بازگشت کوپن با این مضمون خبر دادند.

«اقتصاد ایران چشم انتظار بازگشت کوپن»! 

اکنون پس از گذشت بیش از ۸سال خداحافظی سراسری کوپن با اقتصاد ایران، بار دیگر بررسی اعطای کوپن به شهروندان ایرانی در دستور‌کار قرار دارد.
روز۷بهمن ۹۷ هم خبرگزاریهای خارجی گزارش دادند: «بازگشت صف‌های طولانی با کوپن الکترونیکی، بدون دفترچه بسیج!
کوپنی شدن کالاهای اساسی در ایران با واریز ۲۰۰هزار تومان به حساب سرپرست خانوارها رسماً کلید خورده است. مسئولان، سهمیه‌بندی کالاها را "کوپن الکترونیکی" نام گذاشته‌اند؛ موضوعی که ایرانی‌ها آن را از دهه ۶۰ به‌یاد دارند».

علل و ماهیت کوپنی کردن معیشت مردم 

واقعیت آن که کوپنی کردن اخیر شباهت چندانی به کوپنی کردن کالا در دهه ۶۰ ندارد.
در نظام جدید کوپنی کردن کالاها به‌صورت بسته‌های حمایتی توزیع می‌گردد. امری که این شائبه را ایجاد می‌کند که دولت در حال توزیع رایگان کالا و کمک مجانی به معیشت مردم است در حالی که همین دولت پیشاپیش با بستن مالیات و عوارض سنگین به تردد‌های جاده‌ای و بهای آب و برق و گاز و... افزایش جرایم رانندگی و بلیط قطار و سایر مواردی که با زندگی توده‌های متوسط و اقشار پایین‌دستی جامعه سر و کار دارند، جیب مردم را خالی کرده و با همان پول به توزیع نامنظم بسته‌های حمایتی روی آورده است!
امری که اساساً یک اقدام ضدانگیزه‌ای آخوندها در مقابله با قیام رو به اعتلای مردم ایران تعبیر می‌گردد.
به عنوان مثال از خرداد ۹۷ عوارض آزاد‌راه‌های کشور ۲۰درصد افزایش یافته است.

نرخ‌های جدید عوارض آزادراه‌ها در سال جاری
نرخ‌های جدید عوارض آزادراه‌ها در سال جاری

در همین ارتباط، حمیدرضا حاجی بابایی نماینده رژیم از همدان، در اردیبهشت ۹۷ نامه‌ای خطاب به وزرای امور اقتصادی و دارایی و همچنین صنعت، معدن و تجارت نوشت و در آن از عوارضی تهران ـ همدان با عنوان «سرِ گردنه» یاد کرد.

عوارضی یا «سرگردنه»؟!
عوارضی یا «سر گردنه»؟!

یک کارشناس حکومتی نیز روز اول بهمن ۹۷ اعلام کرد که دولت با افزایش جرایم رانندگی تلاش می‌کند کسری بودجه خود را جبران کند! وی از رشد ۳۳درصدی درآمدهای دولت از ناحیه جرایم رانندگی خبر داد!

توزیع بسته‌های حمایتی با جریمه کردن مردم و بریدن جیب آنها
توزیع بسته‌های حمایتی با جریمه کردن مردم و بریدن جیب آنها

طبعا جرایم رانندگی و عوارض جاده‌ای بخش کوچکی از «تلکه» کردن مردم توسط حاکمیت آخوندها می‌باشد. افزایش آب‌بها و بالابردن نرخ حامل‌های انرژی و... بخش دیگری از این «جیب‌بری» حکومتی را شامل می‌شود. سرقتی که البته ابعاد ناپیدای آن بر کسی روشن نیست و تنها با سرنگونی آخوندها از پرده برون خواهد افتاد.

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات با رسمیت یافتن و تصویب تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارت‌خارجه آمریکا، از امرو...