۱۳۹۷ آذر ۹, جمعه

تناقض در موضع‌گیری، سردرگمی در تصمیم‌گیری


آخوند روحانی روز چهارشنبه ۷آذر ۹۷ طی اظهارات ضدونقیضی در جلسهٔ هیأت دولت ضمن ابراز نگرانی از زلزله‌های سیاسی و اقتصادی پیش رو، به شیوهٔ امیددرمانی مدعی شد که مردم احساس آرامش می‌کنند.
البته این اظهارات و موضعگیریهای ضدونقیض منحصر به روحانی نیست. این یک پدیدهٔ عام است کما این‌که خامنه‌ای نیز دیروز در دیدار با سرکردگان ارتش خود خطاب به آنها گفت: «جمهوری اسلامی قصد آغاز جنگ با کسی را ندارد اما باید آن‌چنان توانایی‌های خود را افزایش دهید تا دشمن از حمله به ایران بیمناک و هراساًن باشد». این به‌رغم آن است که قبلاً خود او اطمینان خاطر داده بود که جنگ نمی‌شود.
ابعاد این موضع‌گیریها و اظهارات ضدونقیض و ریشه و علت آنها چیست؟
چرا سردمداران رژیم به این ضدونقیض‌گویی‌هایی که یکی دو قدم بعد برملا می‌شود، متوسل می‌شوند؟
چه برون رفتی برای رژیم از این وضعیت متناقض وجود دارد؟

مادهٔ این تناقض در عالم واقع چیست؟
ضدونقیض‌گویی‌های آشکار هم در حرفهای روحانی و هم در حرفهای خامنه‌ای دیده می‌شوند.
مثلاً روحانی در حرفهای چهارشنبه‌اش از یک طرف ادعا کرد که وضع خیلی خوب است، بعد یکی دو جمله آن‌طرف‌تر ابراز امیدواری کرد که با کمک و همیاری بتوانیم از این مقطع عبور کنیم!
پس لابد این مقطع و این مرحله نامطلوب و بحرانی است و بر وفق مراد نیست که می‌خواهد با همیاری از آن عبور کند!
یا وعده‌هایی که اینجا و آنجا در مورد اقشار محروم می‌دهد، یا امیدواریهایی که دربارهٔ مناطق محروم می‌دهد و... می‌بینیم که صدای معاونش(نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه) را هم درمی‌آورد که آقا این وعده‌ها که می‌دهید و این انتظاراتی که ایجاد می‌کنید، از آنجا که منابع ما محدود است، باید از یک جای دیگر کم کنیم تا این را تأمین بکنیم.

امید به کیسه خالی! 

مادهٔ این تناقض در زمینهٔ اقتصادی بسیار ملموس است؛
روحانی می‌گوید: می‌دانیم مردم مشکلاتی(!) دارند اما در بودجه سال آینده بخش مهم این مشکلات را حل می‌کنیم! اما نمی‌گوید چگونه!؟ در حالی که بودجه سال ۹۸ به اعتراف منابع خود رژیم، با یک کسری بودجهٔ عظیم که این کسری نسبت به کسر بودجهٔ سال قبل ۱۰۵درصد افزایش پیدا کرده، مواجه است.
تازه این بودجه‌ای است که بر اساس درآمد نفت بنا شده است! در حالی که صادرات نفت ماه‌به‌ماه و روزبه‌روز دارد کاهش پیدا می‌کند و به موازات آن قیمت نفت هم دارد پایین می‌آید. این مربوط به اقتصاد است که تناقضات آن با عدد و رقم مشخص است؛ در همهٔ زمینه‌ها هم همین طور است.

امید به برجام؟! 

مثلاً در رابطه با برجام، از یک طرف در مورد پایبندی تام و تمام خودشان به برجام حرف می‌زنند که به هر قیمت آن را حفظ می‌کنند و از طرف دیگر بلوف می‌زنند و تهدید می‌کنند که اگر اروپا خواسته‌های ما را اجابت نکند از برجام خارج می‌شویم و همین‌طور حرفهای خامنه‌ای که تناقض آن روشن بود.
سؤال بعدی این است که این ضدونقیض‌گویی‌ها اغلب خیلی رو و روشن هستند پس ‌ چرا سردمداران رژیم به این ضدونقیض‌گویی‌ها متوسل می‌شوند؟

دروغ کم‌خاصیت! از این شاخه به آن شاخه... 

بعضی کارشناسان رژیم می‌گویند رژیم فاقد هر گونه استراتژی و راهبرد است. فقط در زمان «حال» زندگی می‌کند، این‌که همین امروز را از سر بگذراند و به‌قول معروف «چو فردا رسد فکر فردا کنیم».
زیرا واقعیت این است که در هر زمینه ۲راه بیشتر پیش پای رژیم وجود ندارد که هر کدام برایش بدتر و مرگبارتر از آن یکی است.

بحران یا استیصال؟ 

حاکمیت در داخل کشور و در رابطه با اقشار به‌جان آمده، یا باید مطالباتشان را بدهد که نمی‌خواهد، چون حقوق یک قشر را که بدهد، بقیهٔ اقشار هم به میدان می‌آیند یا باید سرکوب کند که نمی‌تواند و سرکوب عریان مثل نفت بر روی آتش است.
یا از یک طرف صحبت از افزایش ۲۰درصدی حقوق می‌کند که هیچ دردی را دوا نمی‌کند.
از طرف دیگر با هزینه‌های هنگفتی که صرف سرکوب و صدور تروریسم می‌کند، بیش از این نمی‌تواند.
یکی از اقتصاددانان رژیم در روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت(۶آذر) نوشته بود:‌
« اگر دولت به‌دنبال افزایش ۲۰ تا ۳۰درصدی دستمزدها باشد، هیچ‌یک از مشکلات معیشتی خانوارها قابل حل نخواهد بود و جلب رضایت عمومی را به‌دنبال نخواهد داشت. بر این اساس تزریق پول به اقتصاد از یک طرف افزایش نقدینگی و تورم و بالا رفتن قیمت ارز را به‌دنبال خواهد داشت و از طرف دیگر دولت را در معمای چگونگی تأمین آن گرفتار خواهد کرد».
و در ادامه اضافه کرده بود: «اگر دولت به‌دنبال جلب رضایت مردم در سطوح داخلی نباشد، باید همزمان تنشهای داخلی و بین‌المللی را بپذیرد.
بنابراین از آنجا که بی‌توجهی دولت به مشکلات، وی را در یک وضعیت برزخی قرار داده، مجبور است بین بد و بدتر تنها یکی را انتخاب کند».
در سیاست خارجی و منطقه‌ای هم اگر بخواهد به سمت توافق با اروپا و آمریکا برود، باید از موشکهای خود و از دخالتهای منطقه‌ای دست بردارد، یعنی از مزدوران برون مرزی خودش و از عمق استراتژیک و رؤیای بسط ولایت سفیانی‌اش خداحافظی کند که این به‌معنای خواندن فاتحهٔ سپاه پاسداران است که طبعاً آثار اجتماعی خودش را دارد. اگر هم بخواهد در برابر جامعهٔ بین‌المللی گردن‌کشی کند که با خفگی اقتصادی و چشم‌انداز نزدیک شعله کشیدن قیام ارتش گرسنگان مواجه می‌شود.

«راه‌اندازی تولید و افزایش اشتغال» به‌عنوان راه‌حل چقدر واقعی است؟
اما روحانی در همین صحبتش گفت: «ما هیچ راهی نداریم جز این‌که تولید را فعال کنیم و اشتغال را افزایش بدهیم».
آیا اگر این راه‌حل عملی شود یعنی اگر مسألهٔ تولید و اشتغال حل شوند، سایر مسائل در مسیر حل قرار می‌گیرند؟
پاسخ این پرسش روی کاغذ مثبت است! یعنی واقعاً اگر مسأله تولید و اشتغال حل شوند حتماً بقیهٔ مسائل هم حل می‌شوند.

واقعی است اما چگونه؟
مگر از این رژیم برمی‌آید؟ در این مورد نیازی به تحلیلهای اقتصادی کشاف نیست و لازم نیست جای دوری برویم. باید به روحانی گفت بفرما همین مسألهٔ کارگران هفت‌تپه را حل کن که امروز ۲۵روز مداوم است که به صحنه می‌آیند و فریاد می‌کشند! بفرما همین مسألهٔ کارگران فولاد اهواز را حل کن که ۲۰روز است دارند تظاهرات می‌کنند و اهواز سیمای یک شهر قیامی را پیدا کرده است و بیم آخوندها آن است که این آتش به سایر مناطق کشور و به سایر اقشار هم سرایت کند و سیلی جاری شود که به‌قول معروف، آخوندها از آن «نتوان گذشتن به پیل».
این در حالی است که در هفت‌تپه، نیشکرها روی زمین است و اگر همین امروز و فردا برداشت نشود، از بین می‌رود. نیشکری که به گفتهٔ منابع رژیم معادل ۳۵هزار تن شکر است. چرا نمی‌کند؟ آیا نمی‌خواهد یا نمی‌تواند؟ حالا علتش هر چه هست این است که نقداً این بحران لاینحل مانده و روزبه‌روز هم حادتر و انفجاری‌تر می‌گردد.
یعنی در چنین شرایطی و در رابطه با یک مسأله منطقه‌ای و استانی روحانی پاسخ این مسألهٔ نقد را رها کرده و وعدهٔ نسیهٔ حل مسائل «انشاالله در سال آینده» را می‌دهد! معلوم است که نتیجه چیست و پاسخ در عالم واقع چیست!

کارگران هفت‌تپه و فولاد، یک گام به پیش


ابراز همبستگی اعضای دفتر زوریخ جنبش برای سوسیالیسم در سوییس با کارگران اعتصابی هفت‌تپه
اکنون به آرامی و گام‌بهگام دارد روشن می‌شود آتشی که در دیماه ۹۶ شعله کشید، چیزی فراتر از یک اعتصاب و حرکت سیاسی معمولی است چه بسا که حتی از یک قیام هم گسترده‌تر و عمیق‌تر باشد، شاید یک انقلاب، انقلابی که کلیت ارتجاع را در تمامیتش هدف دگرگونی بنیادی قرار داده است.
آن حرکت که به «قیام دیماه» معروف شده، در مسیری که در کمتر از یک سال طی کرده:
از یکسو تقریباً تمامی گستره خاک ایران را در نوردیده، تقریباً تمامی اقشار و طبقات کشور را دربرگرفته،
و از سوی دیگر با روی‌گردانی از تمامیت نظام آخوندها و پشت کردن به کل حاکمیت،‌ تمامی باند‌های نظام حاکم را با تمامی ساز‌وکارها و نهادهای‌شان، هدف قرار داده و خواستار دگرگونی بنیادی در کل وضعیت موجود است.
آن حرکت که گام‌به‌گام، مسیر تکامل خود را در حرکت‌های صنفی و شورشهای شهری و روستایی طی می‌کند، اینک در اعتصاب کارگران خوزستان(شوش، هفت‌تپه و اهواز) مرحله نوینی را آغاز کرده که همانند قیام کازرون و شورش تهران در جریان اعتصاب بازاریان، یک گام کیفی در پیشرفت همه‌جانبه قیام به‌شمار می‌رود.
اکنون روشن شده که کارگران نیشکر هفت‌تپه و کارگران فولاد اهواز نقش مهمی در استمرار این قیام ایفا کردند.
شعار «هیهات مناالذله» کارگران و شعار «مرگ بر این دولت مردم‌فریب» نشانه‌ هوشیاری سیاسی و عمق مطالبات مردم ایران است که اینک از سوی کارگران بیان می‌شوند.

نگاهی به پیشینه تاریخی شهر شوش

شهر شوش در استان خوزستان و در میانه دو شهر اندیمشک و دزفول قرار دارد. به‌گفته باستان‌شناسان، «شوش» قدیمی‌ترین شهر جهان است. قدمت تاریخی این شهر به پیش از حکومت ایلام می‌رسد. شوش از همان ابتدا، مرکز تجارت و دادوستد در این منطقه از جهان بوده است، به همین علت در زمان حکومت ایلامی‌ها این شهر به‌عنوان پایتخت انتخاب گردید. شوش یکبار توسط آشور بنی‌پال ویران گردید ولی در زمان حکومت هخامنشیان مجدداً رونق و اهمیت گذشته‌اش را به‌دست‌آورد و رسماً پایتخت زمستانی آن سلسله شد. این شهر اهمیتش را در در دوره اشکانیان، ساسانیان و قرون بعد نیز حفظ کرد.
آرامگاه دانیال نبی در شهرستان شوش قرار دارد. دانیال نبی از جمله پیامبران «بنی اسرائیل» در قرن هفتم پیش از میلاد مسیح است که نسل وی به داوود پیامبر می‌رسد.

پیشینه مبارزاتی شهر شوش

شهر شوش همانند دیگر شهرهای ایران، سابقه‌ای کهن در مبارزات آزادیخواهانه مردم این مرز و بوم دارد. شهری که در تاریخ مبارزات ضددیکتاتوری سلطنتی نیز صفحاتی افتخارآمیز به خود اختصاص داده است
شوش پس از روی کار آمدن دیکتاتوری آخوندی نیز کارنامه‌ای درخشان دارد. در دوران مبارزات سیاسی مردم و جوانان ایران با خمینی و پاسدارانش، جوانان شوش سهمی به‌سزا از خود به یادگار گذاشتند.
پس از ۳۰خرداد سال ۶۰ نیز مبارزات جوانان شوش با پاسداران متوقف نشد اما درخشان‌ترین نقطه در آن دوره به سال ۱۳۷۱ برمی‌گردد که جوانان قهرمان شوش، یک نمایشگاه کتاب پاسداران در شهر شوش که در واقع بساطی برای تبلیغ فاشیسم مذهبی آخوندها و توجیه سرکوبگریشان بود را برچیدند. در آن واقعه پاسداران جنایتکار خامنه‌ای با آتش گشودن به روی جوانان شوش، ۵نفر را شهید کرده و تعدادی را نیز مجروح نمودند.
شمار دستگیر‌شدگان نیز به ۵۰نفر رسید اما این حرکات باعث سکوت و تمکین مردم این شهر از پاسداران نشد.

خبر آتش‌زدن نمایشگاه پاسداران در شوش توسط مردم قهرمان شوش در سال ۱۳۷۱
خبر آتش‌زدن نمایشگاه پاسداران در شوش توسط مردم قهرمان شوش در سال ۱۳۷۱

پیشینه قیامهای کارگران هفت‌تپه

کارگران زحمتکش نیشکر هفت‌تپه از سال ۱۳۸۶ تاکنون به‌دنبال احقاق حقوق خویش هستند. در آن سال کارگران هفت‌تپه بارها دست به تظاهرات و اعتصاب زدند و گاه تا یک‌ماه دست از کار کشیدند تا بتوانند صدای خود را به گوش دیگر نقاط ایران برسانند.
از آن سال تاکنون کارگران هفت‌تپه پیوسته در تنش با حاکمیت فاسد و غارتگر آخوندها قرار داشته و کمتر سالی بوده که کارگران هفت‌تپه در آن اعتراض یا اعتصابی برپا نکرده باشند.

قیام کنونی کارگران هفت‌تپه

امروزه باز هم شهر شوش شاهد تظاهرات کارگران زحمتکش نیشکر هفت‌تپه می‌باشد. کارخانه نیشکر هفت‌تپه تولیدکننده شکر در ایران می‌باشد. در کنار این کارخانه‌های متعدد دیگری با استفاده از تفاله نیشکر، کاغذ و دستمال کاغذی و برخی فرآورده‌های دیگر تولید می‌کنند.
کارگران زحمتکش نیشکر هفت‌تپه ماهها است که حقوق نگرفته‌اند. سرکردگان این رژیم این مجتمع را به بخش خصوصی که همه از ایادی همین رژیم هستند، فروخته‌اند. این شرکت ماهها به کارکنان وعده دروغ می‌دهد و از دادن حقوق امتناع می‌کند. در این گرانی افسارگیسخته صدای همه کارگران و خانواده‌هایشان در آمد. آنها جواب دروغ را با اعتصاب دادند و شهر شوش یکپارچه، شاهد تظاهرات کارگران و خانواده‌هایشان شد.
بعد از ۱۴روز اعتصاب قهرمانانه کارگران هفت‌تپه، در روز یکشنبه ۲۷آبان نماینده کارگران به همراه ۲نفر دیگر از کارگرا ن دستگیر شدند. کارگران طی یک راهپیمایی اعتراضی در شهر شوش، خواستار آزادی بازداشت‌شدگان شدند. نیروهای مزدور امنیتی رژیم اقدام به دستگیری تعداد دیگری از کارگران اعتصابی کردند که آمار کل دستگیر‌شدگان به ۱۹تن رسید. کارگران اعتصابی برای آزادی همکارانشان در مقابل دادگاه شهرستان شوش تحصن کردند. با این تحصن و ادامه تظاهرات اکثر دستگیر‌شدگان آزاد شدند. اما ۲نفر از آنان کماکان د ر زندان هستند.
اعتصاب و تظاهرات برای آزادی کارگران و پایان دادن به مالکیت خصوصی این شرکت هم‌چنان ادامه دارد.

یادی از یک مجاهد شهر شوش

شهر شوش رزمندگان و مبارزان زیادی را در دامن خود پرورانده است. از فرزندان محبوب و مورد اعتماد آنها، می‌توان از عظیم جهانیان‌(صالح) نام برد. مجاهد قهرمان «عظیم»، یکی از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران بود که در نبردهای بسیاری بر ضد رژیم ضدبشری آخوندها و پاسداران جنایتکارش شرکت کرده بود. عظیم بین همرزمانش بسیار دوست‌داشتنی بود، صداقت، پاکی و یکدلی و مهربانی او زبان‌زد همه همرزمانش بود. او فرمانده‌ای دلسوز و سخت‌کوش بود. همرزمانش او را در میان خودشان صالح صدا می‌کردند عظیم در سال ۷۹ در نبردهای ارتش آزادیبخش ملی ایران با پاسداران جهل و جنایت، در نوار مرزی «منطقه شور و شیرین» به‌ شهادت رسید و بدین گونه به عهد خود با مردم ایران پایدار ماند و خون خود را فدیه آزادی مردم ایران کرد.

شهر شوش در تقاطع استراتژیک و وقایع حیاتی
شهر شوش نقطه تلاقی ۳رودخانه کرخه، دز و شور می‌باشد به همین علت از زمینهای زراعی خوبی برخوردار است. اما جنگ ضدمیهنی ۸ساله که این رژیم به راه انداخت، باعث ویرانی قسمتهای زیادی از زمینهای مزروعی اطراف شوش شد. استفاده بی‌رویه آب توسط سردمداران این رژیم در زمینهای غارت‌شده مردم، باعث کمبود جدی آب برای کشاورزی در این مناطق شده است.
امروزه در شهر شوش همانند تمامی شهرهای بپاخاسته ایران، کانونها شورشی پرخروش و پرتلاش، مشغول انجام وظایف انقلابی‌شان می‌باشند. این کانونهای سرخ با فعالیتهایشان، قلب مردم ایران را گرم و قلب دشمنانشان یعنی همانا مزدوران خامنه‌ای را می‌لرزانند.
با قیام کارگران هفت‌تپه، چهره شهر شوش تغییر کرده است و تمامی مردم شوش از تمامی اقوام ساکن منطقه،‌ یک‌دل و یک‌زبان خواهان پایان دادن به عمر این رژیم سفاک و غارتگر هستند. هم‌اکنون کارگران فولاد در اهواز و کشاورزان اصفهان هر چه بیشتر این خواست ملی را با تظاهرات خود تأیید می‌کنند.

پژواک بحران اجتماعی در مجلس ارتجاع


بی‌کاری، یکی از بحرانهای لاعلاج حکومت آخوندی
در فاز پایانی دیکتاتوری‌ها، در هم گره‌خوردن بحرانها یکی از نشانه‌های از دست رفتن سررشتهٔ امور از دست دیکتاتور است. در دیکتاتوری ولایت فقیه اما یک گره دیگر هم به سایر گره‌ها اضافه می‌شود، آن هم وجود نهادها و مجلس فرمایشی است که برای رنگ و لعاب زدن امروزی به دیکتاتوری قرون‌وسطایی سر هم شده است تا با یک سس دموکراسی استبداد مطلقهٔ دینی برای اصحاب مماشات هم قابل اکل شود. اما در حال حاضر که دیگر درِ دکان مماشات تخته شده، این متاع هم خریداری ندارد و مجلس ارتجاع وبال گردن شده و تنها عرصه مخاصمات باندی و بروز بی‌راه‌حلی و بن‌بست‌های نظام گردیده است. جلسهٔ روز ۷آذر این مجلس هم مصداقی از همین واقعیت است.
هشدار برای حفظ موقعیت متزلزل نظام و ابراز نگرانی از وضعیت عمود خیمه‌ آن، خامنه‌ای، در این جلسه مجلس ارتجاع بارز بود. خسته‌بند، عضو مجلس رژیم، با یادآوری این‌که «حفظ نظام از اوجب واجبات است» به باندهای متخاصم در مورد نخواندن خط خامنه‌ای هشدار داد: «در این مقطع از انقلاب کشور نیاز به آرامش دارد با هر تفکر و سلیقه‌ای و هر کس غیر از آن تلاش نماید و جلوتر از رهبری حرکت کند در انحراف بوده که اگر خود را اصلاح نکند باید از قطار انقلاب پیاده شود».
این عضو مجلس آخوندی در اثبات سخن خود به وضعیت انفجاری جامعه اذعان کرد و گفت: «به جناب آقای دکتر روحانی هشدار می‌دهم اشتغال اشتغال که دغدغه بیش از ۹۰درصد خانواده‌هاست. البته اشتغال پایدار نه هفته‌ای ۴ساعت که خودمان را گول بزنیم؛ باور بفرمایید نمایندگان در مقابل جوانان و خانواده‌های حوزه انتخابیه خود در خصوص بحث بیکاری شرمسار و خجالت‌زده هستند اوضاع اشتغال بسیار حادتر و بحرانی‌تر از آن است که شما فکر می‌کنید».
ابراز نگرانی از ضرب‌شدن بحرانهای اجتماعی در انزوای بین‌المللی بحران دیگری بود که یکی از اعضای مجلس ارتجاع به‌نام فریده اولاد قباد نسبت به آن هشدار داد و گفت: «اعمال تحریمهای یک‌جانبه و خصمانه آمریکا علیه ایران در پی اعلان خروج آمریکا از برجام توسط ترامپ عدم‌قطعیت و بی‌اعتمادی‌های پیچیده‌ای را به‌وجود آورد که باعث طرح مسائل کلیدی و راهبردی مهمی شده است».
«آسیب‌پذیر کردن نظام جمهوری اسلامی»، «تضعیف سرمایه اجتماعی و شکاف سیستم سیاسی با محیط اجتماعی» از جمله بحرانهایی بود که این عضو مجلس ارتجاع تحت عنوان «بی اعتمادی‌های پیچیده» و«عدم‌قطعیت» از آن نام برد.
همچنین بربادرفتن رویای بمب هسته‌ای و برجام که چیزی جز تنگ‌تر شدن طناب تحریم بر گلوی نظام دستاوردی نداشته، از جمله بحرانهایی بود که بدون ارائه راه‌حل، نامبرده نسبت به آن ابراز نگرانی کرد: «و چهارم ضعف اروپا و سایر قدرتها در خنثی‌سازی آثار تحریمهای ماه ژانویه و اما امید اصلی سناریوهای اعلام فشار بر ایران شکست خط مقاومت اقتصادی اجتماعی کشور پیش از بازیابی ظرفیت زیرساخت هسته‌ای کشور و استفاده از فشارهای اجتماعی در پرتو فشارهای تحریمی است».
وحشت از بن‌بست‌های استراتژیک نظام و پیامدهای داخلی آن هم موجب شده تا اعضای مجلس ارتجاع ژست دفاع از اقشار محروم و معترض را بگیرند.
عباسعلی پورباقرانی، عضو مجلس ارتجاع، در جلسه ۷آذر در همین رابطه گفت: «تورم و گرانی بی‌حساب و کتاب افسارگسیخته و غیرقابل توجیه مردم را عصبی می‌کند. سیاست‌های غلط و شتاب‌زده که مردم را نمونه آزمایش و خطا می‌کند قابل‌تحمل نیست... در برابر سیل جوانان بیکار در حوزه انتخابیه در برابر فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی و سایر رشته‌ها، دختران بیکار و تحصیلکرده، پدران و مادرانی که فرزندان خود را به امید رهسپار مراکز دانشگاهی کردند و مدتهاست در جلوی چشمان پدر و مادر از بیکاری دچار افسردگی شده‌اند چه بگویم».

دعوای مجلس و مجمع تشخیص بر سر FATF


بالاگرفتن جنگ و جدال باندها بر سر FATF
دعوای دو باند بر سر تصویب لوایح مربوط به FATF وارد مرحله جدیدی شده، به این ترتیب که اعضای دلواپس مجلس ارتجاع، همزمان با تلاش برای استیضاح ظریف به‌خاطر اظهاراتش دربارهٔ رواج و گستردگی پولشویی در رژیم، برای اولین بار در تاریخ این رژیم بحث استیضاح علی لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع را هم مطرح کرده و برای آن امضا جمع می‌کنند. این هر دو اقدام برای استیضاح در واقع دنبالهٔ دعوا بر سر FATF است. دامنهٔ این دعوا به رسانه‌ها و تلویزیون رژیم هم کشیده شده است.
روزنامهٔ ایران ارگان دولت روحانی در شمارهٔ روز ۷آذر خود به فصل‌مشترک این دو استیضاح که لوایح چهارگانه FATF می‌باشد، اشاره کرده و می‌نویسد: «در طرح استیضاح علی لاریجانی یک موضوع مورد اشاره و اعتراض واقع شده است؛ نظر رئیس مجلس(علی لاریجانی) درباره ایرادات هیأت به ۲لایحه پالرمو و اصلاح قانون مبارزه با پولشویی. جایی که علی لاریجانی با وجود خواسته شورای نگهبان و هیأت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام، این لوایح را بدون بررسی مجدد در کمیسیون و صحن مجلس به مجمع تشخیص مصلحت نظام برگرداند. حالا استیضاح‌کنندگان علی لاریجانی معتقدند که او بدون اطلاع مجلس و برخلاف اصل ۱۱۲ قانون اساسی این کار را انجام داده و این یعنی نقض سوگندی او برابر ماده ۱۶ آیین‌نامه».
متقابلاً باند اصلاح‌طلب، ورود مجمع تشخیص مصلحت نظام به این ماجرا را خلاف قوانین رژیم و از جمله قانون اساسی می‌دانند.
روزنامهٔ ایرن ارگان دولت روحانی در شمارهٔ ۷آذر خود، با تأکید بر این‌که این هر دو استیضاح هیچ شانسی برای تحقق ندارند، به‌خصوص که تعدادی از امضاکنندگان طرح استیضاح لاریجانی امضاهای خود را پس گرفته و تعداد مانده کمتر از حدنصاب لازم شده، هدف این اقدامات را، وقت‌کشی مخالفان FATF در مهلت ۴ماهه می‌داند. مهلتی که از طرف کارگروه FATF به رژیم برای تصویب لوایح ۴گانه و حذف نامش از لیست سیاه این کارگروه داده شده است. در حالی که دولت روحانی و متحدانش در مجلس ارتجاع تلاش می‌کنند در این مهلت ۴ماهه این لوایح را از تصویب بگذرانند، متقابلاً باند رقیب هم سعی می‌کند طی همین مدت با ترفندهای مختلف، تصویب این لوایح را از جمله با انداختن آن در کانال شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت، بلوکه و متوقف کند.
در همین حال دعوای FATF و صف‌آرایی بین اعضای باند اصلاح‌طلب و باند خامنه‌ای به صفحهٔ تلویزیون رژیم هم کشیده شده است. سه‌شنبه‌شب گذشته تلویزیون رژیم برنامه‌ای ترتیب داد با شرکت ۲تن از اعضای تشخیص مصلحت و علی مطهری نایب‌رئیس مجلس ارتجاع که عملاً به مناظرهٔ بین موافقان و مخالفان تبدیل شد.
در این برنامه مجری که به‌طور آشکاری در طرف باند خامنه‌ای و مجمع تشخیص بود، گفت که ورود مجمع تشخیص مصلحت نظام و یک ارگان آن به نام «هیأت عالی نظارت مجمع تشخیص» به این ماجرا در چارچوب اختیاراتی است که ولی‌فقیه به این مجمع داده است.
اما در طرف مقابل علی مطهری، نایب‌رئیس مجلس ارتجاع، ضمن تأکید بر این‌که مجمع تشخیص شأن نظارتی دارد نه شأن قانونگذاری، به‌شدت دخالت مجمع در قانونگذاری را مورد حمله قرار داد و گفت: «این هیأت برای این‌که مجمع تشخیص مصلحت را تبدیل به مجلس سنا بکند همان‌طور که تو برنامه‌شان هم هست متأسفأنه می‌خواهند گسترش بدهند اختیارات خودشان را، آمدند خودشان را به‌عنوان یک شورای نگهبان دوم قرار دادند که ما هم اینها را منطبق می‌کنیم بر سیاست‌های کلی، ما هم مثل شورای نگهبان نظر میدیم، خوب شما بیخود نظر می‌دهید، اصلاً شما حق چنین کاری را ندارید و تا حالا هم شده اشتباه بوده تا حالا هم اشتباه بوده باید جلوی این کار گرفته شود».(تلویزیون شبکه خبر رژیم ۶آذر ۹۷)
یکی از مهره‌های دلواپسان به نام یاسر جبراییلی ریشهٔ این دعوا را در مخالفت جریان لیبرال با اصل ولایت فقیه دانسته و می‌نویسد: «جریان لیبرال پس از ناامیدی از براندازی ساختاری، رو به براندازی رفتاری آورده و راه آن را، بی‌خاصیت‌سازی جایگاه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی و تقلیل نقش ولی به پاپ می‌داند».

بازتاب حمایتهای گسترده اجتماعی از مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک در برنامه همیاری سیمای آزادی


برنامه همیاری سیمای آزادی
برنامه همیاری مردم با سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران، از روز جمعه ۹ آذرماه شروع شد. این برنامه‌یی است که این تلویزیون به‌صورت نوبه‌یی برگزار می‌کند تا کمکهای مادی هموطنان را که تنها منبع مالی این تلویزیون برای ادامه فعالیتهایش هست را گردآوری کند. این بیست‌وسومین برنامه همیاری بود. آنچه در اولین ساعتهای اولین روز از این همیاری متجلی شد عزم راسخ ملی برای آزادی ایران و سرنگونی فاشیسم مذهبی آخوندی و حمایت گسترده اجتماعی از مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک بود.
از همان ساعتهای اولیه اولین روز، هموطنان با نثار خالصانه‌ترین کمکهای مادی و معنوی خود تأکید می‌کردند که صدای رسای مقاومت ایران را بیش‌از‌پیش رساتر می‌خواهند. هموطنانی می‌گفتند که این تلویزیون خروش مقاومت مردم و رزمندگان آزادی است، هموطنان صدای رسای سیمای آزادی را صدای یکانها و کانونهای شورشیو ارتش آزادی می‌خواندند که سرمایه رهایی و کلید پیروزی بر استبداد مذهبی هستند.
هموطنانمان می‌گفتند این سیما خواست مردم ایران که برای سرنگون کردن رژیم سر از پا نمی‌شناسند را بازتاب می‌کند و می‌گفتند که سیمای آزادی با تمامی توش و توان خود یکی از بی‌نظیرترین صحنه‌های مقاومت علیه استبداد را در تاریخ میهنمان در این یک سال اخیر منعکس کرده است. هموطنانمان از ایران و سراسر جهان وقتی که با برنامه همیاری سیمای آزادی که آن را «گلریزان همیاری» می‌نامیدند تماس می‌گرفتند و کمکهای اهدایی خود را اعلام می‌کردند هر کدام از زاویه‌یی به موقعیت مقاومت سازمان‌یافته‌ای اشاره می‌کردند که طی چهار دهه عمر ننگین این نظام فاسد و تبهکار، جلوه‌ درخشان عزم، اراده و آمادگی برای نبرد قطعی و سرنگونی آن بوده است و تأکید می‌کردند که حمایت گسترده خود از این مقاومت را تا رهایی از قید و بند حاکمیت منحوس آخوندی ادامه خواهند داد.
در واقع برنامه همیاری با سیمای آزدای در محتوای خود حمایتهای گسترده مردمی از مقاومت مردم ایران، را نشان می‌داد و در واقع همیاری با خلقی به پاخواسته و پرشور است که طی یک سال گذشته در راستای سرنگونی این رژیم از هیچ کوشش و جانفشانی دریغ نکرده است.
طنین خروش مردمی که در قیامهای دیماه ۹۶ و مرداد ۹۷ رأی خود مبنی بر سرنگونی تام و تمام نظام ولایت فقیه با تمامی دسته‌بندیهای درونی آن را با صدای بلند اعلام کردند؛ در برنامه همیاری به گوش رسید که حمایت خود از فرزندان مجاهدشان و حمایتشان را از یگانه آلترناتیو دموکراتیک و مردمی رژیم ولایت فقیه اعلام می‌کردند.
همیاری با سیمای آزادی همچنین تجدید پیمان با شهیدان و قهرمانانی بود که طی ۴۰سال گذشته در راستای افشای جنایات این رژیم و در راستای سرنگون کردن آن از جان و مال، خانه و خانواده گذشتند و ایران و ایرانی را نزد سایر ملل دنیا سرفراز کردند.
همیاری مردم ایران با سیمای آزادی، همیاری با شهیدان و مجاهدان قهرمانی نظیر جعفر کاظمی، محمدعلی آقایی، علی صارمی و سایر قهرمانانی است که به‌خاطر پیوندشان با مقاومت و به‌طور مشخص به‌دلیل همیاری با سیمای آزادی، دستگیر و شکنجه شدند و جانشان را فدای رهایی خلق‌شان کردند و سربه‌دار شدند.
هموطنان با همیاری با سیمای آزادی نشان دادند که راه و رسم پایداری و درخشش مقاومت ایران، تا کجا در اعماق قلوب مردم ما ریشه دوانده و چگونه پیوند مردم به‌پاخواسته با فرزندان مجاهدشان عمقی صدچندان ژرف‌تر پیدا کرده است.
آنان با همیاری خود به دشمن غدار و ضدمردمی نشان دادند، زبان مقاومت و پایداری علیه نظام آخوندی زبان مشترک ملتی است که عمیقاً می‌داند برای آزادی خود باید قیمت پرداخت.
در برنامه همیاری سیمای آزادی شور میهنی برای آزادی را در شور و شوق ملی هموطنانی دیدیم که برای تأمین هزینه‌های سیمای آزادی که سیمای یک مقاومت مستقل و آزادیخواه را بازتاب می‌کند، گوی سبقت از یکدیگر می‌ربودند و می‌گفتند عامل همبستگی ملی بین اقشار مختلف مردم قیام‌کننده و زبان گویا و مشترک همه اقشار مختلف مردم را در سیمای آزادی یافته‌اند. یکی از هموطنان می‌گفت سیمای آزادی پلی برای همبستگی بین همه اقشار مردم است. همه پیامهای آن حامل آزادی، رهایی، ایستادگی و فریاد علیه حاکمیت پلید آخوندی است، پیامهایی که سرمشق و سرلوحه رزمندگان مقاومت در داخل کشور و به‌ویژه کانونهای شورشی قهرمانی است که در راستای سرنگونی دشمن ضدبشری سر از پا نمی‌شاسند.
آنچه که در ساعتهای اولیه اولین روز برنامه همیاری با سیمای آزادی شاهد بودیم حماسه‌ دیگری از همبستگی ملی و نمادی روشن از اراده خلل‌ناپذیر مردم برای سرنگونی حاکمیت منحوس آخوندی و حمایت گسترده اجتماعی از مجاهدین و مقاومت ایران بود.
مردم همیاری کننده با سیمای آزادی می‌گفتند عزم جزم کرده‌اند که هیچگاه نگذارند این چراغ خاموش شود تا روزی که چراغ عمر ننگین نظام ولایت فقیه به دست مردم ایران و کانونهای شورشی و با کمک مقاومت سازمان‌یافته این مردم خاموش شود و به زباله‌دان تاریخ سپرده شود.

۱۳۹۷ آذر ۸, پنجشنبه

فقر فراگیر، بدون «راه‌حل» حکومتی

سخن روز
اوضاع جامعه انفجاری است و شرایط اقتصادی روزبه‌روز وخیم‌تر می‌شود.
به‌رغم ادعاهای مسخرهٔ روحانی که گویا تحریمها هیچ تأثیری بر رژیم نداشته و حتی فرصتهایی را هم برای آن فراهم می‌کند، اما اکنون در سرفصل ارائهٔ بودجهٔ سال آینده به مجلس ارتجاع، هم مقامات دولت و هم مجلس و دستگاه تبلیغاتی رژیم پی‌درپی از شرایط تحریمی بودجه می‌گویند و وعدهٔ وارد آوردن فشار باز هم بیشتر بر مردم را می‌دهند.
این در شرایطی است که به گفتهٔ اسحاق جهانگیری، معاون‌اول روحانی، جامعه هم‌چون اتاق پر از گاز منتظر یک جرقه است تا همه چیز را به آتش بکشد.

چشم‌انداز بودجه آینده!؟

نکاتی که این روزها رسانه‌های رژیم از وضعیت اقتصادی و اجتماعی بیان می‌کنند و آنچه که مردم ایران در روزهای اخیر در اهواز و هفت‌تپه و در سراسر کشور شاهدش هستند، شرایط بسیار سختی را ترسیم می‌کند. در حالی که روحانی در همهٔ سخنرانیهای روزهای اخیر با اطمینان صحبت از این کرده که مسائل دارد به‌خوبی حل می‌شود؛ آیا واقعاً در همین بودجهٔ سال ۹۸ که اکنون صحبتش هست، چنین فضایی دیده می‌شود؟ آیا این بودجه متضمن راه‌حلی هست؟
رژیم البته در این مورد توضیحی نداده است که دقیقاً می‌خواهد چه‌کار کند، اما از این رژیم علی‌القاعده چه انتظاری هست؟

راه‌کارهای کارشناسی یا پنبه‌دانه‌های آخوندی؟

سه‌شنبه‌شب ۶آذر ۹۷ تلویزیون رژیم در ادامهٔ خبری که پخش کرد، نکات جمعی از اعضای مجلس آخوندی را نمایش داد که از جمله می‌گفتند: «به جای نفت خام فرآورده‌های نفتی را می‌فروشیم، صادرات سایر کانها و معادن را افزایش می‌دهیم، درآمد توریسم و گردشگری را افزایش می‌دهیم، مالیاتها را افزایش می‌دهیم و جلوی فرار مالیاتی را می‌گیریم،
صرفه‌جویی می‌کنیم و از تعداد سمینارها و نمایشگاههای بی‌خاصیت کم می‌کنیم» و امثالهم...
اما اینها بیشتر بیان آرزوهاست تا طرح و نقشهٔ واقعی، بنابراین واقعی نیست، اگر بخواهند واقعیت را بگویند چهرهٔ کریه واقعیت خیلی وحشتناک است.

واقعیت صحنه اقتصادی امروز 

گزارش بانک مرکزی رژیم نشان می‌دهد که کسری بودجه حکومت آخوندی در نیمه اول سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل با افزایش بی‌سابقه ۱۰۵درصدی مواجه است.
خبرگزاری حکومتی مهر نوشت: «گزارشهای بانک مرکزی از آمار اقتصادی نیمه نخست سال جاری که هنوز تحریم نفتی آمریکا به‌صورت کامل اجرا نشده بود، نشان می‌دهد با وجود تحقق بالاتر از پیش‌بینی درآمدهای صدور نفت و فرآورده‌های نفتی، کسری تراز عملیاتی و سرمایه‌ای دولت در این مدت به بیش از ۳۷هزار میلیارد تومان رسیده است.
این منبع افزود: کاهش سایر درآمدهای دولت از جمله درآمدهای مالیاتی موجب بروز این کسری بودجه شده است. از این‌رو این مسأله که سال آینده وضعیت نسبت به سال جاری بهتر خواهد شد دور از واقعیت است.
در نمونه دیگر از وضعیت دهشتناک اقتصادی رژیم، روزنامهٔ جهان صنعت سه‌شنبه ۶آذر ۹۷ نوشته است:«موضوعی که مهم به‌نظر می‌رسد، بلایی است که افزایش‌های اتفاق افتاده در نرخ ارز توانسته بر شاخص بهای تولیدکننده وارد آورد. بر این اساس افزایش ۱/۸۲درصدی تورم نقطه‌به‌نقطه بهای تولیدکننده صنعتی می‌تواند با اثرگذاری بر دیگر بخش‌های اقتصادی و کالاهای تولید داخل، به تورم‌های لجام‌گسیخته‌ای منجر شود که احتمال شکل‌گیری ابرتورم در اقتصاد را نیز تقویت می‌کند.
از آنجا که روند ۱۰ماهه افزایش هزینه سبد خوراکی خانوار کارگری نشان می‌دهد که فاصله مجموع دستمزد و مزایا تا هزینه ماهانه معیشت خانوار به ۵/۳میلیون تومان رسیده است، به‌نظر می‌رسد امروز خط فقر اقتصادی در سطح متوسط ۳میلیون تومان قرار دارد. از سویی گزارش رسمی مرکز آمار ایران حاکی از آن است که تورم نقطه‌ای اقلام خوراکی و آشامیدنی در آبانماه امسال از ۴۰ تا ۹۹/۹درصد در نوسان بوده است».

بهبود معاش یا سقوط آن؟ کدامیک درست است؟

جنبه‌های منفی و مشکلاتی که در زمینهٔ اقتصادی وجود دارد روشن است،‌ ولی یک واقعیت دیگر هم که وجود دارد این است که این روزها دلار که خودش یک شاخص مهم محسوب می‌گردد، این است که این روزها روند نزولی دارد. روحانی هم گفته که تورم آبانماه یک‌سوم ماههای گذشته بوده؛ این تناقض را چگونه می‌توان حل کرد؟

نوسان مصنوعی نرخ ارز 

در مورد بازی دولت با نرخ ارز قبلاً خیلی صحبت شده و باندهای خود رژیم و حتی کارشناسان همسو با دولت روحانی دست دولت را در این زمینه رو کرده‌اند که به چه مکانیسمی و با چه هدفی دولت نرخ ارز را با ترفندهایی تا نزدیک ۲۰هزار تومن بالا برد تا بتواند در شروع تحریمها آن را با ترفندهای معکوس پایین بیاورد و مدعی پیروزی شود. بنابراین نرخ ارز در حال حاضر تابع قانونمندیهای اقتصادی نیست. تابع ترفندهای سیاسی و تبلیغاتی رژیم است.
ضمن این‌که پایین آمدن نرخ ارز هیچ تاثیری در کاهش قیمت سایر کالاها نداشته و در برنامهٔ سه‌شنبه‌شب ۶آذر تلویزیون رژیم هم مردم گفتند که قیمت دلار پایین می‌آید اما قیمت اجناس بالا می‌رود. و «هر کی هر کی»‌ است!

واقعیت نرخ تورم 

حرف روحانی در مورد کاهش نرخ تورم هم آن‌قدر مسخره است که توسط باند خودش هم مورد اعتراض قرار گرفته است. چرا که «داده‌های» مرکز آمار حاکی از این است که نرخ تورم در آبان ۳۴.۹درصد یا تقریباً ۳۵درصد بوده و یک‌سوم شدن آن به این معنی است که نرخ تورم در ماههای قبل ۱۰۵درصد بوده است. روشن است که اینها فریبکاری است، آن هم از نوع بسیار نازل و مبتذل آن.

سرکوب، راه‌کار اقتصادی؟! چقدر واقعی و چقدر عملی است؟ 

اگر چنان که گفته می‌شود:‌ «رژیم راه‌حل اقتصادی ندارد» آیا معنی‌اش این است که تنها راه‌حلش سرکوب است؟ آیا با سرکوب می‌تواند اوضاع را مهار کند؟
پاسخ این پرسش را در وهلهٔ اول باید از مشاهدات میدانی و از آنچه در شهرهای کشور جریان دارد، گرفت.
و آن این‌که: اکنون که تقریباً بیست‌وپنجمین روز اعتصاب و تظاهرات کارگران هفت‌تپه و بیستمین روز اعتصاب کارگران فولاد اهواز است، آیا رژیم توانسته جلوی آن را بگیرد یا این حرکتها روزبه‌روز گسترده‌تر و نیرومندتر شده‌اند؟
سه‌شنبه ۶آذر ۹۷ سرکردهٔ نیروی انتظامی شوش گفته بود که فردا نمی‌گذاریم تظاهرات بشود و جلوی آن را می‌گیریم، اما مگر توانست؟
چرا نمی‌تواند؟ چون سرکوب، پاشیدن نفت روی آتش است و رژیم بهتر از هر کسی می‌داند که سرکوب نتیجه‌ای مثل کازرون و شعله‌ورتر شدن قیام را به‌بار می‌آورد با این تفاوت که اهواز کلان‌شهر است و کیفاً با کازرون تفاوت دارد.
همین پاسخ را از مشاهدهٔ رسانه‌های رژیم هم می‌توان دریافت. روزنامهٔ جهان صنعت روز چهارشنبه ۷آذر ۹۷ نوشته است:
« اقعیت این است که در کنار همه مسائل داخلی و خارجی سیاست‌ورزی و سیاستمداری و دعواها و تسویه‌حساب‌های داخلی و خارجی، اوضاع معیشت مردم غیر از درصدی خاص، بد است، خراب است، گرانی می‌خواهد سفره مردم را برچیند و در اینجاست که باید از شعار به‌عمل رسید، چرا که آمارهای داخلی از شرایط زندگی مردم هم دست رد به سینه ‌شعار‌ و وعده زده‌اند. سفره مردم واقعیتی است که شناخت آن نیاز به رمل و اسطرلاب ندارد، کافی است مسئولان‌ سری به کوچه و خیابان و بازار و سوپرمارکت و بقالی بزنند تا دریابند شکایت، اعتراض و ناامیدی مردم نسبت به شرایط معیشتی و فردایی که در راه است، اصلاً ربطی به معاند بودن ندارد».

پرستاران در صف پیشگامان اعتراض علیه دیکتاتوری (۴)


تجمع اعتراضی پرستاران

بررسی کرنولوژیک اعتراض و اعتصاب پرستاران ایران از سال ۸۷ تا سال ۹۴

با توجه به آنچه در مورد وضعیت وخیم و اورژانس پرستاری و پرستاران در ایران گفتیم، اکنون می‌توان به‌روشنی فهمید که نظام ولایت فقیه نه می‌تواند و نه می‌خواهد وضعیت پرستاران را بهبود ببخشد. بنابراین چه راه دیگری جز برشوریدن و اعتراض در پیش روی پرستاران باقی می‌ماند. هم‌اکنون حقوق پرستاران زیر خط فقر است که در این وضعیت طبیعی است که چرخ زندگی این هموطنان با چندرغاز حقوق نچرخد و علیه تبعیض و ستمی که توسط وزارت بهداشت رژیم و نهادهای وابسته به آن بر آنها اعمال می‌کنند اعتراض کنند. می‌دانند اگر اعتراض نکنند، قوانین قرون‌وسطایی در یک نقطه نمی‌ماند و بیشتر از پیش به دست و پای آنان می‌پیچد. زیرا این رژیم همیشه نان بخور و نمیر را از گلوی ایرانی بیرون می‌کشد و خرج باقی ماندن خود در قدرت و صدور تروریسم می‌کند.
اعتراض پرستاران همانند سایر اعتراضات اقشار مردم مانند کارگران، معلمان، کشاورزان مناطقی از کشور و... نمودی از خشم مردم نسبت به سیاست‌های ضد‌مردمی رژیم و دولت آخوند حسن روحانی است که به‌دلیل سیاست‌های چپاول‌گرانه و ضد‌مردمی روزبه‌روز بیش از گذشته مردم را به خاک سیاه می‌نشانند اما در عین‌حال جیب‌های سران و مهره‌های نظام از اموال به یغما رفته همین مردم پر می‌شود؛ از این رو پرستاران هیچگاه از اعتراض نسبت به وضعیت موجود بازنایستاده‌اند و نمی‌ایستند.
وقتی روزها و سال‌ها را ورق می‌زنیم، این اعتراض دائمی را می‌توانیم مرور کنیم. پرستاران از جمله اقشاری هستند که بیشترین اعتراض و اعتصابها را به حاکمیت ننگین ولایت فقیه و قوانین زن‌ستیزانه و استثمارگرایانهٔ آن داشته‌اند. ما در این مقاله به برجسته‌ترین آنها در ۱۰سال اخیر می‌پردازیم.

۱۱آبان ۸۷ تجمع اعتراضی پرستاران بیمارستان بزرگ دزفول

پرستاران بیمارستان بزرگ دزفول در این روز در مقابل دفتر رئیس بیمارستان تجمع اعتراضی برگزار کردند. پلاکاردهایی در دست پرستاران معترض بود که روی آنها نوشته شده بود «تبعیض در سیستم بهداشت و درمان تا چه حد؟»، و «ظلم و ستم به رسته‌های درمانی تا به کی؟»

۲۱مرداد ۹۳ اعتصاب پرستاران بیمارستان ساسان

پرستاران بیمارستان ساسان در تهران در اعتراض به وضعیت اسفناک خدماتی این بیمارستان اعتصاب کردند. گردانندگان بیمارستان به جای پاسخ به خواسته‌های به‌حق پرستاران اعتصابی، آنها را تهدید به اخراج کردند.

۶دی ۹۳ تهران - اعتصاب پرستاران بیمارستان سینا

ساعت ۸ شب روز شنبه ۶دی ۹۳ عده‌ای از پرستاران بیمارستان سینا در تهران به مدت چند ساعت دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب در اعتراض به رفتار نامناسب کارگزاران رژیم با پرستاران بود.

۳اسفند ۹۳ - تجمع اعتراضی هزاران تن از پرستاران سراسر کشور در مقابل مجلس ارتجاع


پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع پرستاران در مقابل مجلس ارتجاع
پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع پرستاران در مقابل مجلس ارتجاع

هزاران تن از پرستاران از شهرهای مختلف میهن در این روز مقابل مجلس ارتجاع تجمع اعتراضی برپا کردند. پرستاران در این تجمع که از پیش اعلام شده بود موفق شدند ممانعت‌های اولیه پاسداران حفاظت مجلس را خنثی کرده و در برابر در شمالی مجلس دست به تجمع بزنند. تجمع‌کنندگان در ابتدا حدود ۱۰۰۰نفر بودند که با افزوده شدن صدها تن دیگر جمعیتی بالغ بر ۲هزار تن شدند.
پرستاران معترض از شهرهای استانهای یزد، خراسان، همدان، مازندران، گیلان و اصفهان خود را به پرستاران تهرانی رساندند. یکی از پرستاران معترض گفت: «تعداد پرستاران معترض بسیار بیش از اینهاست که خیلی‌ها به‌دلیل مشکلات کاری و ضرورت رسیدگی به بیماران نتوانسته‌اند خودشان را به این تجمع اعتراضی برسانند».
پرستاران با این تجمع وزیر بهداشت دولت روحانی را که مدعی شده بود تعداد پرستاران معترض ناچیز است رسوا کردند.

۷اسفند ۹۳ - همدان - اعتراض پرستاران در مراسم نمایشی انتخاب پرستاران نمونه

هنگامی که ایادی رژیم در همدان مراسم نمایشی تحت عنوان «تجلیل از پرستاران نمونه» برگزار کردند، پرستاران همدان از فرصت استفاده کرده و با برداشتن پلاکاردهایی که روی آن خواستهایشان را نوشته بودند، این مراسم را به صحنه اعتراض خود تبدیل کردند.
در این مراسم که در مرکز همایشهای دانشگاه علوم پزشکی همدان برگزار شده بود، ١۵٠پرستار به‌اصطلاح مورد تجلیل قرار گرفتند. این اقدام که بعد از تجمع گسترده پرستاران در سوم اسفند برگزار شده، یک اقدام تفرقه‌افکنانه بود اما نتوانست مانع از طرح خواسته‌های به حق ۱۴۰هزار پرستار بشود.

۱۶خرداد ۹۴ قم - تجمعات اعتراضی پرستاران بیمارستان کامکار قم

پرستاران بیمارستان کامکار قم، صبح روز شنبه(۱۶خرداد ۹۴) در مقابل درب ورودی اورژانس این بیمارستان تجمع اعتراضی برپا کردند. در این تجمع اعتراضی پرستاران به سیاست چپاول‌گرانه تحت عنوان اجرای طرح مبتنی بر عملکرد در این بیمارستان اعتراض کردند.
این دومین تجمع اعتراضی پرستاران شهر قم بود که طی چند روز در اعتراض به طرح مزبور برگزار شد. اجتماع قبلی در بیمارستان نکویی بود.

پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع اعتراضی پرستاران قم
پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع اعتراضی پرستاران قم

۹تیر ۹۴ ـ گسترش تظاهرات پرستاران به همدان و آمل

بیش از ۱۰۰۰تن از پرستاران و پرسنل درمانی بیمارستانهای همدان روز ۹تیر یک نمایش حکومتی که به‌منظور فریب این قشر زحمتکش از طرف رئیس علوم پزشکی همدان برپا شده بود را بر هم زدند. این نمایش حکومتی قرار بود با تجمع پرستاران در سالن همایش‌های دانشگاه علوم پزشکی برگزار شود اما پرستاران و کارمندان بخشهای مختلف بیمارستانهای همدان اعتراض خود را به خیابان کشانده و در چهارراه خواجه رشید مقابل دفتر رئیس دانشگاه علوم پزشکی تجمع اعتراضی کرده‌اند. این تجمع که در آن پرستاران با حمل پلاکارد خواسته‌های خود را مطرح می‌کردند، موجب ازدحام مردم و بسته شدن مسیر تردد خودروها شد.
در آمل نیز تجمع اعتراضی بزرگترین بیمارستان دولتی این شهر با حضور دهها تن از پرستاران و جمعی از کادر درمانی بیمارستان همزمان با شهرهای تبریز، چالوس، یزد و تهران برگزار شد.

۱۴تیر ۹۴ - اعتراضات پرستاران و کادرهای درمانی در مشهد و اردبیل

در این روز جمعی از پرستاران مشهد مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه مشهد تجمع کردند و به تبعیض و وضعیت شغلی اعتراض کردند.
در همین روز ۲۰۰تن از پرستاران بیمارستان ذکریای مشهد در نماز خانه این بیمارستان تجمع اعتراضی برگزار کردند.
روز یکشنبه ۱۴تیرماه پرسنل و کادر اتاق عمل بیمارستان فاطمی اردبیل نیز دست از کار کشیدند و با تجمع در مقابل اتاق مدیر بیمارستان خواهان احقاق حقوق خود شدند.

۱۵تیر ۹۴ - اعتصاب پرستاران در کرج و چالوس

جمعی از پرستاران بیمارستان موسوم به رجایی کرج در اعتراض به پایین بودن حقوق، تبعیض و مشکلات معیشتی روز دوشنبه ۱۵تیر ۹۴ اعتصاب کردند. بیمارستان موسوم به رجایی در حصارک کرج قرار دارد.
همچنین پرستاران بیمارستان رازی چالوس در اعتراض به پایین بودن حقوقها و عملی نشدن وعده‌های رژیم آخوندی در مورد امتیازات شغلی تجمع کردند.

پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع اعتراضی پرستاران بیمارستان رازی چالوس
پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع اعتراضی پرستاران بیمارستان رازی چالوس

۱۸تیر ۹۴ - تجمعات اعتراضی پرستاران در شهرهای تهران، تبریز، شیراز، همدان
در ۱۸تیر ۹۴ تجمعات اعتراضی پرستاران در شهرهای تهران، تبریز، شیراز، همدان و نور نماد همبستگی این صنف تا تحقق خواسته‌هایشان شد.
در تبریز پرستاران و کادر درمانی بیمارستان کودکان برای سومین بار در هفته دست به تجمع اعتراضی زدند.
شهرستان نور نیز شاهد تجمع مجدد پرستاران بیمارستان موسوم به خمینی بود.
در شیراز پرستاران و کادر درمانی بیمارستان موسوم به رجایی هم‌صدا با سایر همکارانشان در دیگر شهرها دست به تجمع اعتراضی زدند.
در همدان جمعی بزرگی از پرستاران بیمارستانهای مختلف این استان در برابر دانشکده علوم پزشکی این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند.
در تهران نیز پرستاران بیمارستان سینا به دیگر همکاران خود در بیمارستانهای دیگر پیوستند.

۲۱تیر ۹۴ گسترش اعتراض پرستاران در شهرهای اردبیل، تهران، بهبهان، مشهد و همدان

روز ۲۱تیر ۹۴ پرستاران بیمارستان فاطمی اردبیل و همدان به دیگر تجمع‌کنندگان پیوستند و در تهران بیمارستان بوعلی به همراه دانشجویان انترن پژوهشکده و دانشگاه بوعلی و پرسنل و پرستاران مرکز طبی کودکان و جمعی از ماماهای بیمارستانها و زایشگاههای تهران به شهرهای، اصفهان، یزد، کرمان، شیراز، اهواز، خرم‌آباد، ایلام، کرمانشاه، صحنه، ملایر، سنندج، همدان، ارومیه، زنجان، رشت، چالوس، نور، آمل، کرج و بهبهان دیگر شهرهای میهن پیوستند.
در این روز همچنین پرستاران بیمارستان فاطمی اردبیل که از ساعت ۸ صبح با حضور ۲۵۰نفر و در اعتراض به بی‌عدالتی و تبعیض در حیاط این بیمارستان برگزار شده بود بعد از ۴ساعت و در ساعت ۱۲ ظهر به پایان رسید.

تیر ۹۴ - خشم فزاینده پرستاران علیه چپاول‌گری و تبعیض

پرستاران در اعتراض به سیاست چپاول و غارت حقوق‌شان در بیمارستانهای سینا، شهدای تجریش در تهران، بیمارستانهای کودکان و مدنی در تبریز و سایر بیمارستانها دست به تجمعات اعتراضی زدند.
پرستاران بیمارستان کامکار ۱۶خرداد ۹۴ مقابل در وروی اورژانس این بیمارستان تجمع کردند. پرستاران معترض در این تجمع به اجرای «طرح مبتنی بر عملکرد» در این بیمارستان اعتراض کردند. پرستاران تهران و تبریز نیز تجمعات مشابهی در اعتراض به این طرح برگزار کردند.
اعتراض پرستاران آن‌چنان دامنه‌دار شد که ارگان حکومتی خانه پرستار نیز طی گزارشی اعلام کرد بیش از ۸۷درصد پرستاران از وضعیت شغلی خود ناراضی‌اند و طرح و اقدامات اخیر وزارت بهداشت و درمان رژیم موجب برانگیختن اعتراضات بیش‌از‌پیش پرستاران و کادر درمانی شده است. زیرا پرستاران نه از تأمین معاش خود در حداقلها برخوردارند و نه از حرمتی که لازمه این شغل پر مشقت و ویژه است.

۲۴تیر ۹۴ - تداوم خروش اعتراضی پرستاران در شیراز، تنکابن و قزوین

در این روز در شیراز صدها تن از پرستاران بیمارستان نمازی دست به اعتصاب زده و خواستار اعادهٔ حقوق‌شان شدند.
همچنین روز سه‌شنبه ۲۳تیرماه، همزمان با اعلام زهرخوران هسته‌یی رژیم، پرستاران و کادر درمانی بیمارستانهای قزوین و تنکابن با فریاد اعتراضشان به هزاران همکار دیگر خود در سایر شهرهای میهن پیوستند.

پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع اعتراضی پرستاران در بیمارستان رجایی تنکابن
پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع اعتراضی پرستاران در بیمارستان رجایی تنکابن

در قزوین نیز کادر درمانی و پرستاران بیمارستان بوعلی بار دیگر دست به تجمع اعتراضی زدند.

۱مرداد ۹۴ - ادامه اعتراضات پرستاران در تهران و بیستون

روز اول مرداد ۹۴ ادامه اعتراض پرستاران در تهران و بیستون، تداوم‌بخش خروش این صنف به‌جان آمده بود.
در بیستون کارکنان و پرستاران بیمارستان دکتر محمد کرمانشاهی همراه با کارکنان قراردادی و کارکنان اتاق عمل در اعتراض به عدم پرداخت حق کارانه ماهیانه و همچنین تبعیضاتی که انجام می‌شود، در محل بیمارستان به مدت یک ساعت دست از کار کشیدند و اعلام کردند که در صورتی‌که به خواسته‌های آنها رسیدگی نشود مجدداً تجمع خواهند کرد.
در تهران تمامی پرستاران و کادرهای درمانی بیمارستان جم در خیابان تخت طاووس، در محوطه بیرونی این بیمارستان دست به تجمع اعتراضی زدند. این تجمع چندین ساعت به طول انجامید.

***
در این سلسله اعتراضات، حرف پرستاران معترض این بود که مجلس رژیم، وزارت بهداشت، نظام پزشکی و نظام پرستاری که وابسته به وزارت بهداشت رژیم هستند در مورد حقوق پرستاران دروغ می‌گویند و همه این نهادها می‌خواهند به نوعی پرستاران را چپاول کنند.
خواست دیگر پرستاران آن بود که باید نظام پرستاری به پرستاران برگردانده شود، تا به‌عنوان یک سازمان صنفی بتواند به مسئولیتهای حرفه‌ای و تعهدات اخلاقی خود عمل نماید و تریبونی برای توجیه طرحهای وزارت نباشد.
در مورد وضعیت ناعادلانه پرستاران در حوزه سلامت، احمد آریایی‌نژاد، نماینده مجلس رژیم در شورای عالی نظام پرستاری، با ناعادلانه خواندن خدمات ارائه شده به پرستاران در حوزه سلامت، به معضلات جامعه پرستاری ایران اینچنین اذعان کرد:
«امروزه خواسته پرستاران افزایش حقوق و دستمزد است چرا که با توجه به کمبود نیرو در این حوزه فشار کاری زیادی بر این قشر وارد شده در حالی که در طرح تحول سلامت جامعه پرستاری کمتر دیده شده‌اند. چرا باید افرادی در حوزه سلامت با افزایش حقوق و دستمزد روبه‌رو شوند اما به برخی دیگر مانند پرستاران کارانه پرداخت شود که این کارانه نیز گاهی عادلانه نبوده و منجر به نگرانی جامعه پرستاری شود».(سایت تابناک ـ ۶خرداد ۹۴)

۵مرداد ۹۴ - اعتصاب پرستاران بار دیگر در بیمارستان بوعلی تهران

صبح روز دوشنبه ۵مرداد به‌رغم تمهیدات حکومتی از طریق وزارت بدنام اطلاعات برای خاموش کردن اعتراض پرستاران، صدای خروش پرستاران علیه سیاست‌های چپاولگرانهٔ رژیم در بیمارستان بو علی تهران به‌پاخاست. در این اعتراض دانشجویان انترن نیز پرستاران را همراهی می‌کردند.

۱۰مرداد ۹۴ - تجمع اعتراضی پرستاران بوکان

شنبه ۱۰مرداد ۹۴ - جمعی از پرستاران و کارکنان بخشهای مختلف بیمارستان بوکان با تجمع در برابر ساختمان اداری این بیمارستان نسبت به‌نحوه اجرای طرح رژیم ساخته مبتنی بر عملکرد اعتراض کردند.

۱شهریور ۹۴ - تهران - خروش اعتراضی پرستاران بیمارستان قلب رودرروی مزدوران امنیتی و کارگزاران حکومتی

صبح روز یکشنبه اول شهریور ۱۳۹۴ پرستاران و پرسنل بیمارستان قلب تهران واقع در بزرگراه نیایش و مجاورت پارک ملت تهران، همزمان با حضور معاون رئیس سازمان نظام پرستاری کشور در این بیمارستان، اقدام به اعتصاب و تجمع در محوطه حیاط بیمارستان کردند. نیروهای امنیتی و همراهان این کارگزار حکومتی، قصد برهم‌زدن تجمع اعتراضی پرستاران و جمع‌آوری برگه‌ها و پلاکاردهای اعتراضی را داشتند که با مقاومت پرستاران مواجه شدند و ناگزیر از عقب‌نشینی شدند. معاون مزدور سازمان نظام پرستاری با مشاهدهٔ خشم پرستاران کمتر از نیم ساعت به بازدید خود خاتمه داد و سراسیمه محل را ترک کرد.
اخراج ۲پرستار در بیمارستان نجمیه تهران آتش اعتراض همکارانشان در بیمارستان قلب را برافروخته‌تر کرد.

۹ و ۱۰آذر ۹۴ کرمان، نجف‌آباد - تجمعات اعتراضی پرستاران

اعتراض گسترده پرستاران طی روزهای دوشنبه و سه‌شنبه ‌علاوه بر دهها شهر میهن در کرمان و نجف‌آباد نیز برگزار شد.

پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع پرستاران در کرمان و نجف‌آباد
پرستاران پیشگامان اعتراض ـ تجمع پرستاران در کرمان و نجف‌آباد

۲۴آذر ۹۴ - ادامه اعتراض پرستاران دانشکده علوم پزشکی همدان

روز سه‌شنبه ۲۴آذر دانشجویان پرستاری دانشکده علوم پزشکی همدان با تشکیل جلسه‌ای در سالن آمفی‌تئاتر پرستاری این دانشگاه نسبت به طرح تربیت پرستار در بیمارستانها اعتراض کردند و خواستار لغو کامل این طرح شدند. در این جلسه که دانشجویان به همراه اساتید و همچنین رئیس دانشگاه حضور داشتند بیانیه‌یی قرائت شد و در پایان دانشجویان با امضاء طوماری مخالفت خود را با این طرح وزارت بهداشت رژیم اعلام کردند.

۱۵دی ۹۴ - تهران - اعتراض و اعتصاب پرستاران، کادرهای درمانی و کارمندان

صبح روز دوشنبه ۱۴دی ۱۳۹۴ کارکنان و پرستاران بیمارستان دست به یک تجمع اعتراضی زدند. این تجمع در پی حضور بازرس و نماینده وزارت بهداشت رژیم همراه نماینده‌ای از نیروی انتظامی در بیمارستان شکل گرفت، در این تجمع کارکنان خدمات و نگهبانی و پرستاران این بیمارستان، در بیرون سالن بیمارستان حاضر شده و برای پرداخت نشدن ۲ماه حقوق و بلاتکلیفی قراردادهای استخدامی به اعتراض پرداختند.
کارگزاران حکومتی به مشاهدهٔ اعتراض کارکنان محل را ترک کردند. این بیمارستان از جمله بیمارستانهای هلال احمر و نیروی انتظامی است.

بیشتر بخوانید:

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات با رسمیت یافتن و تصویب تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارت‌خارجه آمریکا، از امرو...