۱۳۹۷ آبان ۹, چهارشنبه

بحران بی سابقه در تاریخ بانکداری ایران


عکس آرشیو


بحران بی سابقه در تاریخ بانکداری ایران

ورشکستگی شماری از موسسات مالی و اعتباری ایران در سال ۱۳۹۶ باعث اعتراض سپرده گذاران این موسسات و تلاش بانک مرکزی و دیگر نهادهای حکومتی برای حل این بحران شد. از جمله تلاش‌های ناموفق بانک مرکزی ادغام چند مؤسسه در هم بود. قوه قضاییه اقدام به محدود کردن فعالیت و توقیف اموال این مؤسسه‌ها کرد.
این بحران که در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و ریاست ولی الله سیف بر بانک مرکزی، نمایان شد، از جایی شروع شد که این مؤسسه‌ها پس از سال ۱۳۹۲ سود پرداختی به سپرده‌ها را افزایش دادند تا بتوانند با جذب سپرده جدید کسری نقدینگی ماهانه شان را جبران کنند و همزمان قوه قضاییه و بانک مرکزی، احتمال کسری دارایی آنان را رسانه ای کرد که یورش مردم برای دریافت پولهایشان را در پی داشت. این مساله باعث کمبود نقدینگی و ورشکستگی موسسات شد و سپرده گذران حتی بعضاً نتوانستند اصل پول خود را دریافت کنند. مالباختگان اقدام به اعتراض و تحصن در برابر نهادهایی چون مجلس کردند. از جمله این مؤسسات عبارتند از کاسپین، ایرانیان، افضل توس،آرمان وحدت و ثامن الحجج.  مجوز فعالیت این موسسات عمدتا از جانب وزارت تعاون صادر شده بود و در این میان موسسه کاسپین از بانک مرکزی هم مجوز داشته و در زمره موسسات مجاز محسوب می شود.
این را می توان بحرانی بی سابقه در تاریخ بانکداری ایران دانست و اولین بار بود که موسسات مالی و اعتباری که حتی نامشان بعضا تحت عنوان موسسات مجاز در سایت بانک مرکزی ایران درج شده بود از بازپرداخت سپرده های مردم خودداری می کردند.
پس از رسانه ای شدن دامنه ی بحران و شکل گیری تجمعات اعتراضی مردم در سال ۱۳۹۲، نمایندگان مجلس رژیم در جنگ و جدالهای باندی  با اکثریت قاطع آرا ضعف و اهمال بانک مرکزی را محرز دانستند و با اعمال ماده ۲۳۶آیین نامه داخلی مجلس رژیم خواستار رسیدگی ویژه و فوری به تخلفات بانک مرکزی شدند، اما رسیدگی به این مساله ماهها در قوه قضاییه مسکوت ماند.
همچنین نمایندگان مجلس طرحهایی را برای سوال از رئیس جمهور مطرح کردند که با مخالفت رئیس مجلس، علی لاریجانی، مواجه شد و پس از تعلیق و تعویق طرح سوال در صحن علنی، لابی های دولت مثمر ثمر واقع شد و نمایندگان مجلس رژیم با گرفتن امتیازاتی به تدریج امضاهای خود را از طرح پس گرفتند و با تقلیل امضاکنندگان نسبت به حد نصاب، این طرح ها از دستور کار خارج شدند. این مساله نشان داد که چگونه معاملات پشت پرده بر سر حقوق مردم صورت میگیرد.
آثار منفی عدم بازپرداخت سپرده های مردم توسط این موسسات به طور مستقیم و غیرمستقیم، زندگی میلیونها ایرانی را تحت تاثیر قرار داد که زمینه ساز آغاز تظاهرات اعتراضی گسترده در دی ماه ۱۳۹۶ شد.
بانک مرکزی رژیم ، با تکیه بر تعداد سپرده ها به جای مبلغ سپرده ها، با ارائه آمار ضد و نقیضی که مورد انتقاد سپرده گذاران و برخی نمایندگان مجلس بود، سعی در القای پیشرفت موفقیت آمیز حل بحران داشت و ادعا نمود با ترهین و توثیق داراییهای غیرمنقول این موسسات، مبالغ سپرده گذاران خرد را با حذف سودها، بازپرداخت نموده است.
این در حالی بود که به فرض ورشکستگی این موسسات، طبق قوانین و فقه و شرع خود رژیم، دارایی ورشکسته باید به شکل غرمایی و به تناسب بین بدهکاران توزیع و تقسیم شود و این اقدام عملا خلاف شرع و غیرقانونی محسوب می شد. ضمن آنکه سپرده گذاران با ادعای احراز قصور حاکمیت اساسا با اتکا به اصل ۱۷۱ قانون اساسی و موادی از قانون مجازات اسلامی من جمله ماده ۵۸، خواستار جبران خسارت احتمالی خود توسط دولت بودند.
بر اساس تصمیمات سران سه قوه، به همه سپرده گذاران مبلغ مشخصی از اصل سپرده شان پرداخت شد و اردیبهشت ۱۳۹۷ اعلام گردید که تا سقف یک میلیارد تومان از اصل سپرده ها و با حذف سود سپرده، پرداخت خواهد گردید و بازپرداخت مابقی سپرده ها منوط به شناسایی داراییهای بیشتر از این موسسات می باشد.
و باز به وعده های داده شده به غارت شدگان این موسسات عمل نکردند و مردم غارت شده همچنان بدنبال اموال به یغمای رفته خود می باشند و دست از اعتراض بر نداشتند و تا گرفتن حق و حقوق کامل خود از این غارتگران از پای نخواهند نشست. 


۱۳۹۷ آبان ۸, سه‌شنبه

گوشه‌هایی از منجلاب فساد


منجلاب فساد


رژیمی که ساختارش فاسد است لاجرم چیزی جز فساد نمی تواند اشاعه دهد آنهم  در تمامی ارکانش  رشد و نمو کرده و تبدیل به هیولای هفت سری شده که حالا گریبان نظام منحوس ولایت فقیه را گرفته که هیچ برون رفتی از آن ندارد و هر چه در جنگ جدالهای باندی آنرا هم میزنند بوی تعفن و فساد فراگیر آن بیشتر عیان میشود.
در حالی که جلسه روز ۵آبان۹۷مجلس ارتجاع یک جلسه نمایشی بود که در آن باندهای رژیم قرار و مدار گذاشته بودند که با توجه به وضعیت بحرانی و ناپایدار موجود، رأی‌گیری برای ۴وزیر پیشنهادی به سرعت و با حداقل درگیری و اصطکاک انجام شود، و قرار نبود مسائل و بحرانهای جدی در آن مطرح شود، اما هیولای فساد و اختلاس طوری است که نمایندگان مجلس و چهار وزیر دولت به ناگزیر به آن اعتراف کردند.
روحانی در سخنرانی خود در مجلس با آن که برای سفید جلوه دادن سیاهیها، رکورد شکست، اما فساد یکی از معدود مواردی بود که او نتوانست آن را انکار یا کتمان کند.
روحانی با اعتراف به فسادی که همه وزارت صنعت را فراگرفته است، گفت که به رحمانی وزیر آینده این وزارتخانه سفارش کرده است که هیچ کسی را حتی اگر ابوذر و سلمان هم که باشد در هیچ سمتی بیش از یک سال نگه ندارد چون به سرعت فاسدش می‌کنند و او را در منجلاب فساد فرو می‌برند.
اما واقعیت این است که خود او در رأس منجلاب فساد است، زیرا شریعتمداری را پس از آن که تشت رسواییش در وزارت صنعت از بام به زیر افتاد، در رأس وزارت کار گماشت. این منجلاب فساد خاص وزارت صنعت نیست، بلکه فساد در وزات کار هم بیداد می‌کند.
شهاب نادری یکی از نمایندگان مجلس ارتجاع در زمینه فساد فراگیر در همه وزارتخانه‌های می‌گوید: «مجموعه‌یی که پاشنه آشیل همه وزارتخانه‌هاست جناب آقای شریعتمداری پست مدیر کلی است که تا ۵۰میلیارد تومن خرید و فروش می‌شود. قیمتهای هر هیأت مدیره قیمتهای خاصی دارد. انتظار داشتم اینها را بگویید».
این سخنان گویای رواج و رونق بازار خرید و فروش پست و مقام در همه وزارتخانه‌هاست، و روشن است کسی که یک پست را ۵۰میلیارد تومان می‌خرد، قصدش آن است که از طریق آن چندین برابر پول به دست بیاورد.
فساد فراگیر واقعیتی است که همه مهره‌های حکومتی هر کدام به زبانی به آن اذعان می‌کنند. از جمله احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌گوید: «برخی سازمانهای مسئول که وظیفه جلوگیری از این فسادها را دارند، خود درگیر فساد شده‌اند و به درستی عمل نمی‌کنند».
احمد توکلی با اشاره به فسادی که هم‌چون سرطان سرتاسر پیکر رژیم را فراگرفته افزود: «اگر مسئولان ما خودشان به فساد آلوده شوند، دیگر سیستم نمی‌تواند از خودش دفاع کند. وی با اعتراف به گستره فساد در رژیم افزود: امروز فساد گسترش یافته طوری که هر زمان به قسمتی از آن دست می‌زنید، از صد طرف صدا بلند می‌شود».(روزنامه‌ ایران۵آبان ۹۷)
در همین حال یک کارشناس رژیم به نام مصطفی شریف که اظهاراتش توسط خبرگزاری ایلنا منعکس شده با اشاره به نقش مؤسسات پولی و بانکها در تخریب اقتصاد کشور می‌گوید: «فقط مبارزه با فساد و رانت‌خواری و بازگشت به قانون، اعتماد مردم را بازمی‌گرداند». اما یکی از راه‌کارهای جلب اعتماد عمومی، مبارزه جدی و همه‌جانبه با فساد و بستن راههای رانت‌خواری است».(خبرگزاری ایلنا ۶آبان ۹۷)
اما او توضیح نداد که مبارزه جدی و همه‌جانبه با فساد را چه کسی و چه نهادی می‌خواهد انجام بدهد. آیا همان نهادهایی که به گفته احمد توکلی خودشان سراپا به فساد آلوده‌اند؟
بحرانهای رژیم اساساً زاییده و محصول ساختار فاسد سیاسی و اقتصادی نظام ولایت فقیه است، واقعیتی که که مهره‌ها و کارشناسان حکومتی نیز با بیانهای مختلف به آن اذعان می‌کنند.
طبعا مبارزه با فساد در نظامی که فساد سیاسی و اقتصادی در آن نهادینه شده و فساد از رأس آن به تمامی پیکره‌اش سرایت کرده امکانپذیر نیست.
اگر قرار باشد مبارزه جدی با فساد صورت بگیرد، باید قبل از هرکس و هر نهادی خامنه‌ای و بیت او مورد حسابرسی دقیق قرارگیرند و پاسخ بدهند که ثروت ۹۵میلیارد دلاری یکی از نهادهای وابسته به بیت او با عتوان«ستاد فرمان اجرایی امام» از کجا آمده و با چه شیوه‌های ضدمردمی حاصل شده است.
دریک مبارزه جدی و واقعی با فساد، سپاه پاسداران ضدخلقی و دهها اسکله غیرقانونی آن برای واردات کالا و قاچاق و قرارگاه ضد خاتم‌الانبیای آن باید مورد حسابرسی قراربگیرند و پاسخگو باشند که این همه ثروت را از کجا آورده‌اند، و چگونه با اتخاذ سیاست‌های اقتصادی ضدمردمی این همه بلا را بر سر مردم، ثروتهای ملی و حتی محیط‌زیست ایران‌زمین وارد کرده‌اند.

مبارزه با فساد زمانی جدی خواهد شد که جلو رانت و رانت‌خواری که همه سردمداران حکومتی و وزرای دولت روحانی درگرداب آن غرق هستند گرفته شود، و رانت خواران به مردم معرفی شوند.
طبعا چنین امری در حاکمیت آخوندی میسر نیست زیرا اگر فتنه و فساد سیاسی و اقتصادی در این نظام مورد حسابرسی قرار گیرد به‌قول معروف« در شهر هرآن که هست گیرند».
ضمنا مبارزه با فساد توسط نهادی باید صورت بگیرد که آن نهاد مستقل و خودش عاری از فساد باشد، درصورتی که مرجع مبارزه با فساد قوه قضاییه است که اولاً فتنه و فساد در آن بیداد می‌کند، ثانیا در رأس آن قوه هم، فرد فاسدی مانند آخوند صادق لاریجانی است که با ۶۳حساب بانکی شخصی با سود بانکی ماهانه ۲۰میلیارد تومان اموال به ودیعه گذاشته مردم را بالا کشیده و به هیچ‌کس هم پاسخگو نیست.

کلنل محمدتقی‌خان پسیان و رضاشاه


کلنل محمدتقی خان پسیان
انقلاب مشروطه ایران، پیش از پیروزی انقلاب سوسیالیستی در روسیه و بیش از آن، برای کشورهای استعمارگر، تکان‌دهنده و خطرناک می‌نمود. چرا که نه تنها ایران را از دایره بسته کشور‌های مستعمره خارج می‌کرد، بلکه راه برون‌رفت را به دیگر ملل اسیر نیز می‌آموخت. این، شاید مهم‌ترین علت سرکوب انقلاب مشروطیت ایران بود که ارتجاع، استعمار، و مزدوران داخلی آنها هم‌چون رضاخان را در سرکوب کردن آن، متحد ساخت.
یکی از قهرمانانی که در کسوت آخرین اخگرهای انقلاب مشروطه به خاموشی کشیده شد، کلنل محمدتقی‌خان پسیان بود. افسر میهن‌پرستی که سر در راه آزادی میهن و رفاه مردمش داد و گفت اگر خونم بر زمین بریزد، هر قطره آن نام ایران را خواهد نوشت.
کلنل از طایفه کردزبان پسیان و از تیره کردهای سلیمانی ساکن قره‌باغ بود که خانواده‌شان در زمان‌ جنگهای ایران و روس، به ایران کوچ کرده در آذربایجان ساکن شدند. کلنل سال ۱۲۷۰ خورشیدی در تبریز به‌دنیا آمد و سال ۱۳۰۰ خورشیدی در ۳۰سالگی جان فدای آزادی مردم و آبادی میهن نمود.

کلنل پسیان و رضاخان 

شاید کمتر کسی بداند که کلنل محمدتقی‌خان پسیان و رضاخان به‌نوعی هم‌دوره بودند؛ دو افسر ایرانی اما در دو جبهه کاملا متضاد و متخاصم.
کلنل محمدتقی‌خان پسیان در سال ۱۲۷۰ خورشیدی به دنیا آمده بود و رضا در ۱۲۵۶ خورشیدی
هر دو ایرانی بودند، یعنی شناسنامه‌ ایرانی داشتند.
هر دو در یک دوره زندگی می‌کردند.
کلنل و رضاخان هر دو «نظامی» بودند.
کلنل تحصیلات نظامی آکادمیک خود را در مدرسه نظام تهران به پایان رسانده بود و رضاشاه اساساً سواد خواندن و نوشتن درستی هم نداشت و یک قزاق ساده بود که به علل ناشناخته‌ای تا رده سرهنگی ارتقای درجه یافته بود.
کلنل و رضاخان هر دو، فرمانده یکانهای نظامی نسبتاً مهمی در دوره خود بودند.
هر دو در سال‌های آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران، درجه‌ای در حد سروانی و سرهنگی داشتند.
کلنل فرمانده نیروی ژاندارم همدان بود و رضاخان که بعدها «رضاشاه» شد، فرمانده قوای قزاق همدان یا به قولی سرکرده فوج تیرانداز‌ان بود.
هر دو در امر جنگ، به هر حال سررشته داشتند.
گرچه رضاخان اساساً عمده جنگ‌هایش را از پشت مسلسل ماگزمش و از درون سنگر انجام داده بود و مرد نبردهای رو در رو نبود اما به هر حال هر دو اسم‌شان به جنگاوری معروف بود.

کلنل محمد تقی‌خان پسیان و رضاخان در دو جبهه متضاد 

این دو افسر ایرانی یعنی کلنل محمدتقی‌خان پسیان و رضاخان در دو جبهه کاملا متضاد قرار داشتند.
یکی برای آزادی و آبادی ایران جنگید و جان فدا کرد و دیگری به مزدوری استعمار درآمد.
این نوشته نگاهی است به قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان از خلال رو در رویی او و رضاخان که بعدها «رضا شاه» شد.

قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان، اخگری از آتشفشان انقلاب مشروطه

یکی از اولین جنبش‌های آزادیبخش مردم ایران که توسط رضاخان و دیگر عوامل استعمار سرکوب شد، قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان در خراسان بود.
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان از افسران تحصیل‌کرده و میهن‌پرست ایرانی بود که پس از پایان تحصیلات نظامی در مقام مربی نظام و مترجم در مدرسه ژاندارمری یوسف‌آباد به خدمت پرداخت و روز ۲۳خرداد ۱۲۹۳ خورشیدی فرمانده نیروی ژاندارم همدان شد.
با آغاز جنگ جهانی اول و لزوم خروج پایتخت از تهران و از دسترس احتمالی نیروهای اشغالگر، کلنل نیز همراه با دولت موقت ملیون به غرب کشور رفت و فرماندهی نیروهای ژاندارم و قوای ملیون را به عهده گرفت.
او از اولین مدافعان ایران در جریان جنگ جهانی اول بود که هنگام اشغال ایران در مقام فرماندهی قوای ملیون در برابر نیروی اشغالگر روس در همدان سنگر بست.

کتاب تاریخ احزاب سیاسی ایران - محمدتقی بهار
کتاب تاریخ احزاب سیاسی ایران - محمدتقی بهار

کلنل پسیان پیش از جنگ با اشغالگر، ناگزیز از جنگ با مزدوران شد

کلنل محمدتقی‌ خان پسیان در ابتدای دفاع از همدان، ناگزیر از جنگ با نیروی قزاقی شد که به فرماندهی رضاخان در همدان حضور داشت و اوامر ستاد فرماندهی ارتش اشغالگر روس را در آن منطقه اجرا می‌کرد!
کلنل پس از شکست‌دادن قوای مزدور قزاق، آنها را با مقداری کمک هزینه، برای بازگشت به شهر و دیارشان آزاد کرد، اما رضاخان با گروهی از قزاق‌هایش خائنانه به سوی قزوین رفته و در آنجا به نیروهای اشغالگر روس به فرماندهی ژنرال نیکلای باراتف پیوست و مجدداً تحت‌امر ارتش مهاجم تزار قرار گرفت.
نیروهای باراتف با استفاده از مزدورانی هم‌چون رضاخان و اطلاعات آنها در سلسله نبردهای بعدی نیروهای ملیون را ناگزیر از عقب‌نشینی به مناطق صعب‌العبور غرب کشور کردند.
کلنل دارای سوابق درخشانی در آن مقطع است. کلنل در جنگ بین‌المللی اول، در جنگهای قزوین و همدان و بروجرد و کرمانشاهان رشادتهای نمایانی از خودش نشان داده بود و شکستی که به روس‌ها داده بود، باعث شهرت بیشتر وی شده بود.
اما سرانجام خیانت حکومت مرکزی و مزدوری سران و قوای قزاق به اضافه پراکندگی عناصر ملی ایران باعث شد تا دولت ملیون بدون کامیابی، ناگزیر از خروج از ایران گردد.

خروج کلنل و ملیون از ایران 

کلنل محمدتقی‌ خان پسیان پس از پایان یافتن آن مرحله از نبرد، همراه با بقایای مشروطه‌طلبان و دولت ملیون به استانبول رفت و از آنجا هم برای ادامه تحصیلات، در سال ۱۲۹۶ خورشیدی به آلمان رفت.
کلنل در آلمان اضافه بر هوانوردی، ریاضیات عالی و موسیقی نوین را نیز فراگرفت و بخشی از سرودهای ژاندارمری و اشعار ملی ایران را به اسامی «سه سرود ملی و هفت آواز محلی ایرانی» با یک مقدمه به زبان آلمانی به چاپ رساند که مورد توجه موسیقی‌دانهای آلمانی قرار گرفت.
او سپس از آلمان به سوئیس رفت و پس از پایان یافتن جنگ جهانی اول، مجدداً عازم میهن خود، ایران شد.

بازگشت کلنل پسیان به ایران


کلنل محمدتقی‌خان پسیان و جمعی از فرماندهان ژاندامری و صاحب‌منصبان خراساًن
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان و جمعی از فرماندهان ژاندارمری و صاحب‌منصبان خراسان

کلنل پسیان پس از بازگشت به ایران،‌ در تاریخ پنجم ذی‌القعده ۱۳۳۸ قمری، طی حکم نمره ۱۷۶ وزارت داخله، به‌عنوان فرمانده ژاندارمری مجدداً وارد خدمت شد.(کتاب قیام کلنل محمدتقی‌ خان پسیان - علی آذری ص ۲۵۵)
تاریخ انتصاب کلنل به فرماندهی ژاندارمری خراسان مطابق است با ۳۰تیر ۱۲۹۹ خورشیدی یعنی ۷ماه قبل از کودتای سوم اسفند رضاخان و روی کار آمدن کابینه سیاه سید ضیاء.
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان در آخرین مرحله زندگی خود، در مقام فرماندهی ژاندارمری خراسان و پس از مشاهده اوضاع نابسامان کشور، اقدام به انجام اصلاحاتی ‌اساسی در منطقه خود کرد. کلنل، «قوام‌السلطنه» والی فاسد خراسان را بازداشت و برای محاکمه عادلانه به تهران فرستاد.
اما هنگامی که متوجه شد قوام به جای محاکمه، به نخست‌وزیری رسیده، خود راساً درصدد انجام اصلاحات اقتصادی اجتماعی و سیاسی در منطقه مأموریت خود برآمد. کلنل تلاش کرد مالیات عقب‌افتاده زمین‌داران را بگیرد و آستان قدس را که دچار فساد مالی شده بود، اصلاح کند.(کتاب ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران - استفانی کرونین - ترجمه غلامرضا علی‌بابایی - چاپ تهران خجسته ۱۳۷۷ ص ۱۸۳ـ۱۸۵)
کلنل در همین راستا، بسیاری از حکام و فرمانداران و پرسنل فاسد آستان قدس را برکنار و زندانی کرد.(کتاب جنبش کلنل محمدتقی‌ خان پسیان بنا بر گزارشهای کنسولگری انگلیس در مشهد - گردآوری غلامحسین میرزا صالح - نشر روایت تهران ۱۳۷۰ ص ۴۵)
از طرف دیگر با بالا گرفتن جنگ قدرت در تهران بین سران فاسد پایتخت، قوام که از زندان به نخست‌وزیری رسیده بود، اولین کاری را که در دستور قرار داد، نابودی کلنل در خراسان بود!
آن‌گونه که محمدتقی بهار در تاریخ احزاب سیاسی ایران نوشته است: «دولت قوام‌السلطنه با همکاری صمیمانه‌ای که بین نخست وزیر(قوام) با وزیر جنگ(رضاخان) و شاه (احمدشاه) و اکثریت مجلس حاصل شده بود، علاوه بر واقعه کلنل محمدتقی خان، (یعنی سرکوب خراسان و قتل کلنل) کامیابی‌های! دیگری هم به‌دست آورد!(تاریخ احزاب سیاسی بهار ص ۱۶۲)
در این مورد می‌توان به سرکوب قیام آزادی‌خواهان جنوب یعنی چاکوتاهی‌ها در تنگستان و بندرعباس هم اشاره کرد.

انتقام رضاخان از کلنل محمدتقی‌ خان پسیان 

حسین مکی در تاریخ ۲۰ساله ایران(جلد ۱ ص ۴۶۴ و ۴۶۵) نوشته است: «عده‌ای می‌خواستند کابینه (قوام السلطنه) را ساقط کنند... ولی سردار سپه (با وجود) کلنل محمدتقی‌ خان و برای آن که از همدستی قوام‌السلطنه و هم‌فکری او در سرکوبی کلنل استفاده کند، از قوام پشتیبانی کرد و نفوذ خود را برای بقای کابینه به‌کار برده و در نتیجه کابینه (قوام) موفق به جلب موافقت مجلس گردید و از سقوط نجات یافت.
سردار سپه با کلنل محمدتقی‌ خان خرده‌حساب شخصی داشت.
افسر رشید ژاندارمری را شناخته بود که چقدر کله‌شق و متهور و سخت‌گیر است، موقعی که سردار سپه، فرمانده قسمتی از آتریاد همدان بود و کلنل نیز فرماندهی ژاندارمری آنجا را به عهده داشت... کلنل با ۶۵نفر ژاندارم، سردار سپه را محاصره می‌کند و...».
(رضاخان) عجالتاً موقع را مناسب یافته... میل داشت با همکاری قوام السلطنه... کلنل را سرکوب کند... رئیس‌الوزرا (قوام) و سردار سپه تصمیم می‌گیرند برای خاتمه دادن به قضیه خراسان (کلنل) متوسل به قوه قهریه شوند و... یک اردوی ۱۰۰۰نفری قزاق (به‌گفته آذری ۷۰۰نفری)، مأمور خراسان می‌گردد.
قوام‌السطنه هم... جداگانه دست‌به‌کار می‌شود و... به موازات فعالیت نظامی سردار سپه... به‌وسیله تلگراف و نامه و قاصد مخصوص، عده‌یی از متنفذین (و خوانین مشرق) خراسان را به ضد کلنل تحریک (و تجهیز) می‌کند... تا کلنل را دچار جنگ در چند جبهه سازد».(تاریخ ۲۰ساله مکی ج ۱ ص ۴۶۵)
«قوام‌السلطنه مخصوصاً وقتی کینه سردار سپه را نسبت به کلنل دید، در تصمیم خودش راسخ‌تر شد».(مکی تاریخ ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۵)

محبوبیت ملی کلنل محمدتقی‌خان پسیان
محبوبیت ملی کلنل محمدتقی‌خان پسیان

البته از بین بردن کلنل، کار آسانی نبود چرا که به گواهی «بهار»، کلنل خیلی خوشنام بود و اضافه بر هزاران ژاندارمی که هواخواهش بودند، صدها هزار مردم ایران هم دوستش داشتند.
ملک‌الشعرای بهار در کتاب «تاریخ احزاب سیاسی ایران» در مورد محبوبیت ملی کلنل و امیدی که مردم برای نجات ایران به او داشتند، نوشته است:
«هنوز سردار سپه بدنام نشده بود، اما محمدتقی‌ خان بسیار نیکنام بود. ژاندارم از قزاق، وجیه‌تر و محبوب‌تر بود. علاوه از اینها، تهران قدرت دفاع نداشت... در این صورت هرگاه کلنل ۶ یا ۸هزار ژاندارم رشید و مسلح و فرمانبردار خود را... به تهران می‌رساند، کاری صورت می‌داد. سردار سپه و قسمتی از نمایندگان گریخته و شهر با سلام و صلوات بدو تسلیم شده بود و... اما...».(تاریخ احزاب سیاسی - محمدتقی بهار ص ۱۵۹)


ملاقات ملک‌الشعرای بهار با کلنل محمدتقی‌ خان پسیان

محمد تقی بهار شرح یک ملاقات خود با کلنل را در کتابش نوشته و نکاتی را از فضای سیاسی آن‌ روزگار توضیح داده که با گزارش حسین مکی مطابقت دارد.
محمدتقی بهار خود گفته است: «من کلنل را یکبار دیدم. پیش از این‌که او را دیده باشم آوازه شجاعت و صاحب‌دلی و بزرگواری او را از مردمی بی‌غرض شنیده بودم... روزی را با او به‌سر بردم... همان اوقاتی بود که بحران... به سبب نزدیک شدن قوای شوروی به سرحدات و سواحل ایران در آزادی‌خواهان... پیدا شده بود».(تاریخ احزاب سیاسی بهار ص ۱۶۰)
«کلنل مردی شاعر و نویسنده... بود... با ۸هزار سرنیزه و صدها هزار قلوب موافق... گمان نکنید کلنل را قدرت یا دسیسه قوام‌السلطنه می‌توانست از میان بردارد... آن کسی‌ که بعدها صاحب تخت و تاج ایران شد... (یعنی رضاخان) کلنل را نفله کرد! دولت قوام‌السلطنه با همکاری صمیمانه که بین نخست‌وزیر و وزیر جنگ و شاه و اکثریت مجلس حاصل شده بود، علاوه بر واقعه کلنل محمدتقی خان، (کارهای دیگری هم کردند)».(تاریخ احزاب سیاسی ایران - ملک‌الشعرای بهار صفحه ۱۶۲)

بریتانیا، رضاخان، قوام و شوروی همگی پیش به سوی قتل کلنل!‌ 

بهار بخشی از پشت‌پرده توطئه بر ضد کلنل را در کتابش توضیح داده و نوشته است: «حکومت قوام‌السلطنه مواظب همه قضایا (میرزا کوچک خان و پسیان) بود و وزیر جنگ (یعنی رضاخان) فعالیت و پشت‌کارش را در این روزها نشان می‌داد و اتفاقاً سیاست بریتانیا نیز در این کامیابی‌ها (شکست کلنل و...) ذینفع بود و بنابراین، کارها خوب پیش می‌رفت. روتشتین(سفیر شوروی) در تهران با سیاسیون ملی و دولتی گرم گرفته بود و... از مساعدت جدی دولت شوروی با انقلاب گیلان ساعت به ساعت می‌کاست».(کتاب تاریخ احزاب سیاسی بهار ص ۱۶۴)

نامه‌های کلنل

کلنل فرماندهی نظامی و رهبری سیاسی قیام خراسان را خود شخصاً به عهده داشت و نامه‌های زیادی در این مورد از او به جا مانده که تصویر روشنی از او و قیامش به دست می‌دهد.
کلنل در یکی از نامه‌هایی که همان روزها نوشته، از جمله گفته است:
«شرافت و سعادت دیر یا زود برمی‌گردد. ایرانی نمی‌میرد و محو نمی‌شود اگر ما هم نبینیم اخلاف ما(آنان‌که پس از ما خواهند آمد)‌ خواهند دید... ما باید جانبازی کنیم. ما باید با هر کس که خائن وطن است، بجنگیم ولو اکثریت تامه داشته باشند.
بی‌شبهه ما در این راه، به موانع سهمگین برخواهیم خورد،
ما بایست ریشه ‌های سنگین خیانت را از جا کنده، اصول آریستوکراسی را از مملکت نابود سازیم،
امیدوارم عزم آهنین ما، سلاسل و قیودات ارتجاعی را از هم گسسته و تمام موانع را در هم شکند».(مکی ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۴)
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان در نامه دیگری به نکته‌یی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد او با خوانین و اشراف منطقه هم درگیر بوده است. کلنل نوشته:
«افسوس و هزار افسوس که طبقه ممتازه مانع نیل به این آرزو(آزادی ایران)‌ است».(مکی ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۴)
کلنل محمدتقی‌ خان پسیان سرانجام در حلقه محاصره ارتجاع داخلی، استعمار و خوانین منطقه و در یکی از چند جبهه‌ای که دشمنان متعدد بر ضد او باز کرده بودند، به‌ شهادت رسید و سر از تنش جدا کردند.

بزرگداشت کلنل توسط مردم مشهد

تاریخ ۲۰ساله مکی، روز تشییع جنازه کلنل را این‌گونه تصویر کرده است:
«روز ششم صفر، اهالی مشهد از پیر و جوان، کلیه بازارها را تعطیل و شاگردان مدارس، اجتماع نموده دسته‌های گل به دست گرفته، عقب جنازه کلنل محمدتقی‌ خان حرکت می‌کردند. نعش را روی توپ گذارده بودند و موزیک، نوای عزا می‌نواخت».(مکی ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۷)
نویسنده کتاب قیام شیخ محمد خیابانی(علی آذری) هم در تشریح بزرگداشت کلنل توسط مردم مشهد از یک‌طرف و کینه‌کشی قوام و رضاخان از طرف دیگر، نوشته است:
«مردم مشهد در مراسمی بی‌نظیر، پیکر شادروان کلنل محمدتقی‌ خان پسیان را در جوار نادرشاه افشار دفن کردند، (اما) قوام به نبش‌قبر او مبادرت کرد! (و)‌ سومی که پاکروان باشد مزار ثانوی او را به خیابان انداخت و آرامگاه دائمی او را به کلی معدوم ساخت!».(کتاب قیام شیخ محمد خیابانی - علی آذری چاپ چهارم - انتشارات صفی‌علیشاه - ۱۳۶۲/ ص ۵۰۳ـ۵۰۴)
تا سرانجام مردم ایران به‌دنبال سرنگونی سلطنت، آرامگاه او را بازسازی کردند.

مقبره کلنل محمدتقی‌خان پسیان توسط مردم پیدا و بازسازی شد
مقبره کلنل محمدتقی‌خان پسیان توسط مردم پیدا و بازسازی شد

کلنل محمدتقی‌ خان پسیان در یاد دیگران

بالفور، پژوهشگر انگلیسی، در کتاب خود درباره اندیشه‌های کلنل محمدتقی‌ خان پسیان و آرزوهای او برای ایران نوشته است: «این نکته قابل‌انکار نبود که حکومت (کلنل)... انقلابی در افکار طبقات پایین تولید کرده بود که در صورت موفقیت وی، در تهران طرفداران کثیری پیدا می‌کرد. ولی البته چنان وقایعی روی نداد».(مکی ۲۰ساله ج ۱ ص ۴۷۸)
مکی در کتاب ۲۰ساله جلد یک، نوشته است: «فرخی یزدی، ایرج‌میرزا، عارف قزوینی و بسیاری شعرای میهندوست دیگر در شهادت کلنل، اشعاری سرودند و روزنامه‌های تهران به‌رغم سانسور شدید رضاخانی، مقالات متعددی در بزرگداشت او نوشتند و عواقبش را هم تحمل کردند».

کینه‌توزی رضاخان نسبت به جنازه کلنل محمدتقی‌ خان پسیان! 

سردار سپه، مدیر روزنامه «ستاره ایران» را (که مقاله‌یی در بزرگداشت کلنل نوشته بود) به قزاقخانه برده، فحش زیادی می‌دهد و شلاق می‌زند و در طویله حبس می‌کند و...(۲۰ساله ج ۱ ص ۴۸۴)
برخورد رضاخان با نویسندگان و روزنامه‌ها البته یک مورد دو مورد نبود و یکی از روش‌های کار او در رابطه با مخالفان بود. وی بعدها که سلطنت را قبضه کرد، به‌راحتی دست به کشتار مخالفانش زد و دهها تن از روشنفکران ایران را به‌قتل رساند.
و به این ترتیب، یکی دیگر از درخشان‌ترین اخگرهای انقلاب مشروطیت ایران، خاموش شد. امروز البته رضاخان گرچه بخشی از تاریخ این سرزمین را اشغال کرده اما آنچه که در دل‌های ایرانیان باقی مانده، نام، یاد و راه آزادگی است که کلنل از جمله مروجینش بود.

کلنل محمدتقی‌ خان پسیان و رضاخان

۱۳۹۷ آبان ۳, پنجشنبه

روحانی؛ استمداد برای «امید درمانی»


استمداد برای «امید درمانی»



توصل جستن شیخ حسن به امید درمانی برای نظام ولایت فقیه نشانه دیگری از ورشکستگی و افلاس نظامی است که خود را ام القرای جهان اسلام !!! میداند رژیمی که هیچ راه حلی برای درمان معضلات مردمش ندارد و فقط فقط پاسخش وعده های توخالی همراه با سرکوب است لاجرم راه برون رفتی برایش متصور نیست و چیزی که در انتظارش هست شورش و عصیان ارتش گرسنگان است که لاجرم از سرنگونی محتوم گریزی نخواهد داشت.
 روز سه‌شنبه اول آبان ۹۷ روحانی با تعدادی از دانشگاهیان دستچین‌شده دیدار کرد و از آنها خواست که در تبلیغات و امیددرمانی به او کمک کنند. او گفت:
« امروزه با تفسیرهایی از واقعیت‌های جامعه مواجهیم که گاهی این تفاسیر با واقعیتها منطبق نبوده و حتی فاصله زیادی دارد».
روحانی از اساتید و جامعه‌شناسان خواست که مشارکت فعال‌تری داشته باشند تا رژیم بتواند از این مرحله زودتر عبور کند. روحانی بیان راه‌حلها همراه با طرح مشکلات را ضروری دانست و گفت: «باید با تقویت اعتماد عمومی و پرهیز از سیاه‌نمایی، جلوی کاهش سرمایه اجتماعی رو بگیریم».
روحانی در سخنان خود صراحتاً‌ از مخاطبان خود خواست که به تبلیغات و پروپاگاندای رژیم بپیوندند و در این رابطه گفت:‌ «باید موفقیت‌ها و دستاوردها را تبلیغ و ناکامی‌ها را هم به همان اندازه واقعی آنها بیان کنیم».
روحانی افزود: «نباید اجازه داد برخی‌ها آینده را برای مردم سیاه ترسیم کرده و آنان را نگران سازند. جامعه ما نباید نگران فردا باشد؛ جامعه‌ای که بیش از امروز، نگران فردا باشد باعث می‌شود همین نگرانی از فردا، امروز آن را نیز برهم‌بزند».
به‌دنبال حرفهای روحانی، اطرافیانش هم خواستهٔ او برای تبلیغات و پروپاگاندا را تکرار کردند!

آیا این حرف‌ها تکراری نیست؟
مشابه این حرفها را روحانی روز ۲۲مهر در مراسم آغاز سال تحصیلی د ر دانشگاه تهران زد و روز بعد هم در دیدار با اقتصاددانان حکومتی دوباره آنها را تکرار کرد. روحانی در دانشگاه تهران، رژیم آخوندی را به بیمار محتضری تشبیه کرد که باید با «امیددرمانی» او را زنده نگه داشت. و بعد در دفاع از خودش که حتی هم‌باندی‌هایش هم می‌گویند بی‌خیالی پیشه کرده، مدعی شد از وضع زندگی مردم مطلع است و از قیمتها خبر دارد. روحانی بحرانهای گریبانگیر رژیم آخوندی را از بحران اقتصادی گرفته تا بحرانهایی که ایادی حکومتی خود از آنها با عناوینی هم‌چون «ناکارآمدی نظام»، یا «بحران مشروعیت نظام» و «ناامیدی از نظام» نام می‌برند، تماماً طرحهای آمریکا برای «تغییر رژیم» قلمداد کرد.
روحانی در دیدار با اقتصاددانها هم باز بر امیددرمانی تأکید کرد. مشکلات را به دشمنان و به گذشته نسبت داد و در عین‌حال مدعی شد که «دولت طرحهای گسترده‌ای برای مقابله با جنگ روانی و اقتصادی دشمنان و رفع مشکلات دارد اما در عین‌حال اقتصاد کشور از گذشته با بیماریهای مزمنی مواجه بوده».
روز سه‌شنبه اول آبان هم روحانی کم و بیش همین حرفها را تکرار کرد اما با صراحت بیشتری بر تبلیغات و به‌قول خامنه‌ای بر پروپاگاندا به‌منظور سفید جلوه دادن سیاهی‌ها تأکید کرد.

هدف این‌همه حرف‌های تکراری چیست؟ 
هدف اول روحانی، باز هم گفتاردرمانی و امیددرمانی است. در همین رابطه می‌گوید:
«ما کشور نیرومندی هستیم و نباید اجازه داد برخی‌ها آینده را برای مردم سیاه ترسیم کرده و آنان را نگران سازند. جامعه ما نباید نگران فردا باشد؛ جامعه‌ای که بیش از امروز، نگران فردا باشد باعث می‌شود همین نگرانی از فردا، امروز آن را نیز برهم‌بزند».
هدف دوم او هم این بود که کارشناسان و اساتید حکومتی را از بیان واقعیتها تحت عنوان ناامید کردن مردم و تحت این عنوان که این تفسیرها با واقعیت جامعه منطبق نیست بازبدارد و آنها را به شرکت در امیددرمانی دعوت کند.
روحانی گفت:‌
«این‌که شما کناری بایستید و بدون ارائه راه‌کارهای عملی، صرفاً انتقاد کنید و بگویید دولت این کار را بکند یا انجام ندهد، قابل پذیرش نیست».
روحانی چون می‌داند هیچ‌کس برای وضعیت به‌وجود آمده هیچ راه‌حلی ندارد، در واقع انتقاد را حتی در کادر کارشناسان حکومتی هم تعلیق به محال می‌کند. کما این‌که یکی از همان کارشناسان حاضر در جلسه گفت: «هزاران مشکل داریم، اما هیچ‌کس نمی‌تواند راه‌حلی ارائه کند».

آیا مخاطبان روحانی با او همکاری می‌کنند؟ 
مسأله اصلاً این نیست که اینها با روحانی همراهی و همکاری می‌کنند یا نه؟ اینها که جدای از رژیم نبوده‌اند و نیستند و تا به‌حال هم همین کار را کرده‌اند. مسأله این است که کار از این حرفها گذشته و به‌قول یکی از حامیان روحانی که گفته بود تمام علمای اقتصاد برنده جایزه نوبل هم که جمع شوند نمی‌توانند بحران اقتصادی رژیم را حل کنند. این موضوع درباره بحرانهای اجتماعی هم صادق است و این ناامیدی در حرفهای همین‌ها هم که دیروز پای منبر روحانی نشسته بودند موج می‌زد.
یکی از اینها گفت: «رژیم که تا حالا به ما و به دانشگاهیان اعتنایی نمی‌کرد و کار خودش را می‌کرد، الآن در شرایطی سراغ ما آمده که کار از کار گذشته و از دست ما هم کاری برنمی‌آید».
یکی دیگر از آنها(سعید معین‌فر) گفت:‌ «متأسفانه اعتبار ما به‌عنوان کارشناسان جامعه ضایع شده و امروز ما حتی نزد یکدیگر هم اعتبار نداریم. به همین دلیل، در چنین شرایطی که این‌همه مسأله و مشکل در جامعه وجود دارد، طبیعتاً انتظار می‌رفت نخبگان مسائل کشور را فرموله و «الاهم فی الاهم» کرده و برای اقناع افکار عمومی تلاش کنند، اما امروز کار از دست نخبگان و جامعه‌شناسان هم خارج شده است».
یکی از مخاطبان روحانی به اسم علی جنادله به یک نظرسنجی که در شهریورماه گذشته به‌عمل آمده استناد کرد و گفت:‌ «میزان اعتماد و امید شهروندان به توانایی شخصیت‌های مختلف نظام و چهره‌های سیاسی مطرح در جهت برون‌رفت از اوضاع نابسامان فعلی از ۱۰درصد تجاوز نمی‌کرد. همچنین ۷۰درصد افراد امیدی به موفقیت دولت نداشته و ۷۷درصد امیدی به تحقق وعده‌های رئیس‌جمهوری نداشتند. در خصوص امید در سطح عام نیز، ۷۰درصد افراد اعتقاد داشتند که در آینده وضعیت کشور بدتر خواهد شد و تنها ۱۰درصد به بهبود اوضاع امیدوار بودند».
و بعد هم اضافه کرد:‌ «هیچ‌یک از جریانهای عمده سیاسی موجود، ظرفیت، توانایی و اراده طرح، پیگیری و تحقق این مطالبات را ندارند. بدین ترتیب، نیروها و اقشاری هم‌چون زنان، جوانان، قومیتها و اقشار محروم که تاکنون جریانهای عمده سیاسی را به نمایندگی برای پیگیری مطالبات‌شان پذیرفته بودند، به این نتیجه رسیده‌اند که خود به‌صورت مستقل دست به کنشگری بزنند».
یکی دیگر از مخاطبان روحانی به اسم علیمحمد حاضری هم گفت: «هر گونه راه‌حل کارشناسی برای موضوعات مختلف کشور از جمله موضوعات مالی و اقتصادی، قبل از هر چیز مستلزم اعتماد جامعه و مردم به سیاست‌گذاران، تصمیم گذاران و تنظیم‌کنندگان فرمول‌هاست. آنچه امروز در جامعه ما آسیب دیده است، اتفاقاً همین اعتماد است... اما آنچه امروز مردم با آن مواجه هستند، این است که به‌نظر می‌رسد دولت یا رئیس‌جمهوری به اندازه کافی اهتمام برای تحقق وعده‌های داده شده را ندارد یا لااقل مردم اهتمامی مشاهده نمی‌کنند».
و به‌خصوص در شرایط موقعیت انقلابی سرنگونی که توده‌های مردم به‌پاخاسته‌اند دیگر راه‌حلی وجود ندارد.
کما این‌که حسین سراج‌زاده، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران، می‌گوید: «ناامیدی از عملکرد این دولت و ناامیدی از اصلاح‌پذیری حکومت، فقط به دولت و حکومت آسیب نمی‌زند بلکه این دستاورد بزرگ سیاسی اجتماعی را تهدید می‌کند و جامعه را متمایل به رویکردهای رادیکال برای تغییر و حکومت را در فرآیندهای سرمایه‌سوز و مخرب حفظ حکومت به قهر و جبر پیش می‌برد».

تئوری امیددرمانی روحانی چقدر کارآمد است؟ 
روحانی در فکر این نیست که تضادی حل کند چرا که اگر بخواهد هم نمی‌تواند! چون کار از این چیزها گذشته و خود روحانی با آن مثالی که در مورد بیمار رو به موت زد، این را به‌خوبی بیان کرد که گفت امیددرمانی ۲۰درصد قضیه است. یعنی صرفاً هدفش از این ستون به آن ستون است و این‌که آن سرنوشت محتوم و مرگ رژیم را اگر شده چند صباح دیگر عقب بیاندازد. همان سیاستی که در رابطه با آمریکا و مذاکره با آمریکا و اف.ای.تی.اف رژیم در پیش گرفته که به تغییر دولت آمریکا در انتخابات ۲سال دیگر چشم دوخته است:
صرفا امیدبستن به سراب!


ورود مجمع تشخیص مصلحت و بالا گرفتن جنجال FATF


مجمع تشخیص مصلحت و FATF



واقعا FATF   برای این نظام پا به گور راه برون رفت یا بن بست راستی کدامیک؟

مجلس ارتجاع سه‌شنبه گذشته با حضور ظریف وزیر خارجه و عراقچی معاون او جلسه غیرعلنی تشکیل داد تا اظهارات آنها درباره لزوم پیوستن به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم (CFT) را استماع کند.
گروه ویژه اقدام مالی (FATF) روز جمعهٔ ‌ گذشته (۲۷مهر) در پایان نشست عمومی خود در پاریس با انتشار بیانیه‌یی اعلام کرد که تعلیق حضور رژیم ایران در لیست سیاه را تمدید می‌کند و به آن ۴ماه دیگر برای پاسخ به تعهداتش مهلت می‌دهد. دادن مهلت ۴ماهه در شرایطی است که روند تصویب لوایح چهارگانه مرتبط با FATF در هزارلای نظام گیرکرده است. دولت برای تکمیل توصیه‌های گروه FATF ۴لایحه را به مجلس شورای اسلامی ارسال کرده است؛ لایحه «الحاق‌ به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان‌یافته فراملی(پالرمو)» و «اصلاح قانون مبارزه با پولشویی» به‌تصویب نمایندگان رسیده و به شورای نگهبان ارسال شد. شورای نگهبان با وجود تأیید این لوایح آنها را به‌منظور تأمین نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام، به مجلس شورای اسلامی برگردانده و این امر موجب دعوای جدیدی در این ماجرای پرجنجال شده است.
ظریف و عراقچی روز اول آبان در جلسه غیر‌علنی مجلس ارتجاع حاضر شدند و گزارشی از آخرین روند مذاکرات خود با گروه CFT اروپایی ارائه کردند. تلویزیون رژیم همان‌ شب در یک خبر بسیار کوتاه تنها اشاره‌یی به این جلسه کرد: «نماینده‌ها در جلسه غیرعلنی میزبان وزیر خارجه و معاونش بودند و مسائل پرونده برجام و CFT و چگونگی انجام تعهدات اروپایی‌ها رو روی میز گذاشتند. آن‌طور که نایب‌رئیس اول مجلس گفته، وزیر خارجه در مورد روند گفتگوها و مذاکراتش در اروپا و کشورهای مختلف به نماینده‌ها گزارش داد».
نعمتی، سخنگوی هیأت‌رئیسه مجلس، در این مورد گفت: «در این جلسه ظریف و عراقچی مواردی را مطرح کردند مبنی بر این‌که آمریکایی‌ها فشار حداکثری را از طریق منابع و موضوعات اقتصادی به ما وارد می‌کنند و بر این باورند که با این فشارها می‌توانند کشور ما را به فروپاشی بکشانند».
نعمتی در مورد مذاکره با اروپایی‌ها و تشکیل ساز‌و‌کار مالی گفت: «اروپایی‌ها قول دادند از ۱۳آبان ساز‌و‌کار ارتباط مالی با ایران انجام شود و به غیر‌ از اروپایی‌ها، روسیه، هند و چین به این موضوع متعهد هستند».
وی افزود: «ظریف در این جلسه مطرح کرد که اروپایی‌ها تاکنون ایستادگی خوبی را در موضوع برجام داشته‌اند... ظریف در این جلسه بیان کرد که باید ساز‌و‌کار مناسب در این مهلت ۴ماهه به‌تصویب نظام برسد ضمن این‌که اعلام کرد که نکند با خودتحریمی ما، قراردادها و تفاهم‌های دوجانبه با برخی کشورها دچار خدشه شود».
احمد علیرضابیگی از اعضای باند خامنه‌ای در مجلس ارتجاع، طی اظهاراتی که در خبرگزاری سپاه پاسداران درج شده با اشاره به نشست غیرعلنی روز سه‌شنبه مجلس گفت: «در جلسه امروز، محمدجواد ظریف و تیم وزارت امور خارجه درصدد توجیه کم‌کاریهای خود در رابطه با برجام و FATF برآمدند».
وی افزود: «با توجه به فرصتی که ما بعد از برجام داشتیم می‌توانستیم با انعقاد پولی دوجانبه امکان مراودات بین‌المللی را با کشورهای دیگر را فراهم کنیم و امروز چون این کار انجام نشده، با این‌که وقت تنگ است، باید هر چه زودتر تکلیف FATF معلوم شود».
علیرضابیگی اضافه کرد: «ظریف در این نشست عنوان کرد که با توجه به محدودیت زمانی ۴ماهه‌ای که ما داریم، ناچار هستیم FATF را بپذیریم و ما باید هزینه پذیرفتن FATF را به حداقل برسانیم و امروز هزینه FATF برای کشور خیلی زیاد شده است».
قابل‌توجه این‌که جواد ظریف در جلسه مجلس همچنین عنوان کرد: «همین مخالفتهایی که با FATF در کشور صورت می‌گیرد، وجهه نظام را در خارج این‌گونه به نمایش می‌گذارد که در درون نظام جمهوری اسلامی کسانی هستند که مایل به طرفداری و پشتیبانی از تروریسم هستند».
از سوی دیگر ورود مجمع تشخیص مصلحت نظام به پرونده FATF دعوای دو باند بر سر این موضوع را پیچیده‌تر کرده است. روز گذشته علی مطهری، نایب‌رئیس مجلس ارتجاع، در این‌باره گفت: «اخیراً یک مرحله جدید در روند قانون‌گذاری کشور اضافه شده و آن ورود هیاتی موسوم به «هیات عالی نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی نظام» در روند قانون‌گذاری مجلس است».
وی افزود: «بدین ترتیب، هم دو مبنای انطباق به ۳مبنا افزایش یافته و هم یک شورای نگهبان دیگر اضافه شده و ما ۲شورای نگهبان پیدا کرده‌ایم که هر دو پدیده خلاف بیّن و آشکار قانون اساسی است».
وی تصریح کرد: «این بدعت قطعاً موجب تحدید قدرت قانون‌گذاری و تنزل جایگاه مجلس می‌شود و مجلس باید از کیان خود دفاع کند».
ملاحظه می‌شود که چگونه رژیم در چنبره بحران پرجنجال FATF به دام افتاده و مسأله تعلیق ۴ماهه موجب دعوای جدیدی در درون رژیم شده است.

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات با رسمیت یافتن و تصویب تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارت‌خارجه آمریکا، از امرو...