۱۳۹۷ خرداد ۳۱, پنجشنبه

دفاع بقایای فاشیسم سلطنتی از فاشیسم دینی


گردهمایی سازمان مجاهدین خلق ایران
در آستانه ۳۰خرداد روز شهدا و زندانیان سیاسی و سرآغاز مقاومت سراسری علیه فاشیسم دینی در سال ۱۳۶۰، پسر شاه خائن در یک ستون در بلومبرگ فرصت را برای خالی کردن دق دل بقایای دیکتاتوری دست‌نشانده علیه مجاهدین خلق ایران مغتنم شمرده است. طرفه این‌که با کپی چسبان و سرقت ادبیات مقاومت ایران، خود را طرفدار "انقلاب دمکراتیک" هم جا زده است. انقلابی که قرار است توسط بچه شاه با پاسداران و الباقی اطلاعات آخوندی صورت گیرد!
به نوشته بلومبرگ: «مطابق گزارش آن زمان از "باب وودوارد" از واشینگتن پست، در دهه ۱۹۸۰ رضا پهلوی به‌عنوان یک جوان با "سی آی ای" رابطه داشت. اما حتی آنموقع دولت ریگان تلاش نمی‌کرد که رژیم جدید در ایران را تغییر بدهد؛ این دولت تلاش می‌کرد تا با رژیم ایران مذاکره کند. همان‌طور که ماجرای ایران – کنترا نشان داد مشاوران ریگان به آخوندها سلاحهای اسراییلی می‌فروختند تا گروگانها در لبنان را آزاد کنند».
سازمان مجاهدین خلق ایران جوابیه زیر را برای خبرگزاری بلومبرگ ارسال کرده است.

دفاع بقایای فاشیسم سلطنتی از فاشیسم دینی
از ابتدای قرن بیستم که مردم ایران برای دموکراسی و حاکمیت ملی مبارزه می‌کنند، دو دیکتاتوری مطلقه در مقابل آنان صف کشیده‌اند: سلطنت موروثی شاهان و سلطنت دینی آخوندها. این دو جریان، به‌رغم تمام تضادهایشان در یک نقطه به وحدت می‌رسند: دشمنی با دموکراسی و سرکوب وحشیانه آزادیخواهان. دموکراسی مهر پایان تاریخی بر این دو جریان در ایران است.

در ۱۹۵۳ دربار شاه به کمک یک کودتای طراحی شده توسط سیا و اینتلجنت سرویس تنها حکومت دموکراتیک و ملی تاریخ معاصر ایران برهبری دکتر محمد مصدق را سرنگون کرد و به‌مدت ۲۵سال حکومت ترور و وحشت در ایران حاکم گردید. کاشانی، سلف خمینی مهمترین عامل داخلی کودتا و سرکوب آزادیخواهان بود. در ۱۹۰۸ دو سال بعد از انقلاب مشروطه هم وقتی شاه قاجار به کمک روسیه تزاری مجلس شورای ملی را به توپ بست، پشتیبان داخلی‌اش آخوندهای مرتجع به رهبری شیخ فضل‌الله نوری بودند. این دو آخوند مرتجع، الگوهای خمینی و رژیمش بودند و بارها توسط او مورد تجلیل قرار گرفتند.

۶۵سال بعد از کودتای سیاه علیه دکتر مصدق، پسر محمدرضا شاه پهلوی که با شعار مرگ بر شاه میلیونها ایرانی از ایران فرار کرد، درصدد جبران خدمت آخوندهای مرتجع به پدرش بر آمده است. به‌دنبال قیام سراسری مردم که از ابتدای ۲۰۱۸ شروع شده و سرنگونی رژیم ملایان را به‌نحو ملموسی در چشم‌انداز قرار داده است، رضا پهلوی مدعی شده که "اگر انتخابی بین این رژیم و مجاهدین باشد، مردم به احتمال قریب به یقین خواهند گفت آخوندها". (خبرگزاری بلومبرگ ۱۹ژوئن) این ادعا که مردم ایران، رژیم آخوندها (رکوردار اعدام در جهان) و حامی اصلی تروریسم را انتخاب می‌کنند، همان ادعای کودتاچیان و آخوندهای طرفدار آنها بود که می‌گفتند مردم مصدق را سرنگون و شاه را به قدرت برگرداندند. فقط نقش‌ها عوض شده است، آخوندها در حکومت و بقایای دربار به دریوزگی از آنها مشغولند.

این دعاوی پسر شاه که کسی جز خودش را نمایندگی نمی‌کند و تنها اعتبارش فرزندی یک دیکتاتور مخلوع است، نفرت مردم ایران را از بقایای شاه دوچندان می‌کند. هزاران زندانی سیاسی که آثار شکنجه‌های ساواک مخوف شاه بر بدنشان هست و حتی مادران بسیاری از مبارزان اعدام شده توسط شاه، گواهان زنده این جنایتها هستند.

خاستگاه اظهارات ابلهانه پسر شاه را در سخنان خامنه‌ای در روز ۹ژانویه در اوج قیام می‌توان یافت که اعتراف کرد سازمان مجاهدین در داخل ایران عامل اصلی در پشت قیامها بوده است. هم‌چنین روحانی رئیس‌جمهور رژیم در ۲ژانویه در مکالمه با رئیس‌جمهور فرانسه مجاهدین را مقصر قیامها خواند و از دولت فرانسه خواست که بر افراد این سازمان در فرانسه محدودیت اعمال کند. غیظ و کین او نسبت به زنان مجاهد که حجاب آزادانه و اختیاری آنها را جبری قلمداد کرده است، را در این حقیقت می‌توان یافت که "سنایی راد" معاون فرمانده سپاه پاسداران اعتراف کرد که زنان مجاهد در بسیاری از شهرها سازمانده اصلی قیام بوده‌اند. حجاب زنان مجاهد هم‌چنین سلاحی علیه بنیادگرایی دینی اعم از خلافت شیعی یا سنی است که به‌جای تحویل دادن اسلام و ۲میلیارد مسلمان به آنها، اسلام حقیقی و بردبار را نشان می‌دهد. سرکوب خونین زنان مسلمان و با حجاب در سال ۱۹۳۵ توسط رضا خان قلدر پدر بزرگ همین پسر، لکه ننگی در تاریخ معاصر ایران است که راه را برای استبداد دینی ملایان هموار کرد. صورت مسأله در ایران دموکراسی و دیکتاتوری است نه اسلام و غیراسلام.

در ۵۳سال حیات مجاهدین، دو رژیم شاه و ملایان هزاران بار مدعی نابودی آنها و نداشتن مقبولیت اجتماعی شده‌اند. اما این سازمان تنها با اتکا‌ بر حمایت گسترده اقشار مختلف مردم توانسته‌ است به‌رغم اعدام بیش از ۱۰۰هزار تن و موج ترور و توطئه دوام بیاورد و به اعتراف ملایان حاکم به چالش اصلی آنها تبدیل گردد.

سیاست صلح مجاهدین و شورا علیه جنگ ضدمیهنی که پس از خروج سربازان عراقی از ایران در ۱۹۸۲ صرفاً توسط خمینی با شعار فتح قدس از طریق کربلا ادامه یافت و در طی آن بیش از یک میلیون جوان ایرانی کشته شدند، از بالاترین افتخارات ملی ماست. طرح صلح شورا (مارس ۱۹۸۳) «قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و مرزهای زمینی و رودخانه‌یی مندرج در این قرارداد را مبنای صلح عادلانه و پایدار اعلام» کرد و «مسأله تعیین خسارتهای ناشی از جنگ» و «نحوه تأدیه حقوق ایران» را «به دیوان بین‌المللی لاهه» احاله کرد. این طرح که از سوی ۶۰۰۰مقام دولتی و پارلمانتر و رهبر سیاسی در جهان مورد حمایت قرار گرفت از سوی دولت عراق رسماًً مورد استقبال قرار گرفت و «آن را مبنای قابل قبولی برای مذاکرات صلح» توصیف کرد. این طرح به اتمّ وجه منافع ملی ایران از جمله قرارداد ۱۹۷۵ را که دولت عراق در ابتدای جنگ آن را باطل اعلام کرده بود و مسأله دریافت غرامت را نیز در دستور کار می‌گذاشت. امّا اصرار خمینی کار را به جایی رساند که در حالی که ۱۵سال است دست نشاندگان آخوندها در عراق حکومت می‌کنند، رژیم ایران نتوانسته است چنین قرارداد صلحی را با همین دولت امضا کند.

کارزار داخلی و بین‌المللی صلح مقاومت ایران، عامل داخلی پذیرش آتش‌بس از سوی خمینی و متوقف کردن فرستادن کودکان روی میدانهای مین شد وگرنه آخوندها صدها هزار جوان و نوجوان دیگر را به کشتن می‌دادند. سازمان مجاهدین خلق ایران از روز نخست ورود به عراق به‌طور علنی بر استقلال کامل مالی، سیاسی و نظامی خود تأکید کردند، اصلی که تا آخرین روز حضور در عراق در ۹سپتامبر ۲۰۱۶ به آن پایبند بودند و ۱۵سال بعد از سرنگونی دولت پیشین عراق و در حالیکه همه اسناد آن دولت به‌دست رژیم آخوندی افتاد، حتی یک سند که خلاف این حقیقت را نشان بدهد وجود ندارد.

اما آنچه بسیار روشن و مستند است این‌که خمینی توانست بقایای شاه را هم با خود در یک جنگ تجاوزکارانه ضدایرانی با نقشه‌مسیر کربلا تا قدس همراه کند. تاریخ ایران فراموش نخواهد کرد.

مدیریت بحران «اف.ای.تی.اف» به شیوه خامنه‌ای


سخن روز ۳۱ خرداد ۱۳۹۶
خامنه‌ای چهارشنبه ۳۰خرداد ۹۷اعضای مجلس ارتجاع را به بیت خود فراخواند و به آنها گفت: «مجلس نباید نماد "تردید"، "خودکم‌بینی"، "یأس"، "ناامیدی" و "بی‌اعتنایی و بی‌مبالاتی به مسائل کشور" باشد. و نباید مأیوسانه به توانایی‌ها و ظرفیت‌های ملی نگاه کند».
خامنه‌ای گفت: «شما برای خدمت به ملت فقط چهار سال مهلت دارید، بنابراین لحظه‌ لحظه آن را صرف قانونگذاری در مسائل مهم و دارای اولویت کنید».
وی هم‌چنین گفت: «مجلس شورای اسلامی که رشید و بالغ و عاقل است، باید مستقلاً در موضوعاتی مثل مبارزه با تروریسم یا مبارزه با پولشویی قانونگذاری کند.... البته ممکن است برخی مفاد معاهدات بین‌المللی خوب باشد اما هیچ ضرورتی ندارد با استناد به این مفاد به کنوانسیونهایی بپیوندیم که از عمق اهداف آنها آگاه نیستیم یا می‌دانیم که مشکلاتی دارند»

منظور خامنه‌ای از این حرف‌ها چه بود؟
خامنه‌ای مثل همیشه انبوهی حرف‌های پوشال به زبان راند و روضه‌خوانی کرد و سعی کرد حرف اصلی خود را در بین اینها به مخاطبان خودش برساند.
اما حرف اصلی خامنه‌ای را می‌توان اینگونه محور بندی کرد:
یکی این‌که خواست دهنه نمایندگان، به‌خصوص نمایندگان باند خودش را بکشد که این روزها افتضاحات رژیم را روی دایره می‌ریزند. و در واقع نشان‌دهنده ‌این است که تردید افکنی و اظهار یأس و ناامیدی و در واقع بریدگی و ریزش در رژیم چطور عمومیت پیدا کرده و چه ابعادی دارد.
حرف دیگر و مهم‌ترش که به‌نظر می‌رسد خامنه‌ای به همین منظور و به‌طور غیرمنتظره‌یی اعضای مجلس را نزد خود خوانده بود موضوع پیوستن به اف.ای.تی.اف ((FATF است که مجلس برای تصمیم‌گیری روی آن گیر کرده و فعلاً آن را به مدت دو ماه به تعویق انداخته‌ است.
علی خامنه‌ای در مورد کنوانسیون اف.ای.تی.اف با به نعل و به میخ زدن گفت: «بعضی از این معاهدات مواد مفیدی دارند؛ عیبی ندارد. راه‌حل مسأله این است که مجلس خودش قانون بگذارد، مثلاًًً یک قانون مبارزه با پول‌شویی! هیچ لزومی ندارد ما چیزهایی که نمی‌دانیم به کجا ختم می‌شود و حتی می‌دانیم که مشکلاتی دارد، به‌خاطر آن جهات مثبت، قبول کنیم»

بالاخره FATF آری یا نه؟
اینک و پس از شنیدن حرف‌های دو پهلوی خامنه‌ای، سؤال این است که اعضای مجلس از این حرف‌ها باید چه پیامی بگیرند؟
رأی بدهند؟ رأی ندهند؟
زرنگی ناشی از ضعف و بن‌بست خامنه‌ای هم اتفاقاً همین است که اصل قضیه را به‌طور روشن مشخص نکرد. چون در جایی گیر کرده که راه پس و پیش ندارد و ظرفیت موضعگیری قاطع ندارد. بنابراین با گفتن این که: «مجلس شورای اسلامی که عاقل و بالغ و رشید و مستقل است» موضوع را از سر خودش باز کرد و به گردن مجلس انداخت!
اما این‌که نمایندگان او در مجلس از حرف‌های او چه نتیجه‌یی باید بگیرند؟ روشن است که:
اگر منظورش این بود که رأی ندهید! که باید صراحتاً می‌گفت رأی ندهید! و در رابطه با نیروهایش هم خیلی به نفعش بود که این‌گونه صحبت کند. در این صورت اصلاً نیازی هم نبود که اعضای مجلس را جمع کند، حتی می‌توانست این نکته را در یک سخنرانی عمومی بگوید. کما این‌که در مورد سند ۲۰۳۰یونسکو همین کار را کرد.
دیگر این‌که در خبری که پخش شده، دو تا حرف است که چندان ربطی هم به هم ندارند.
یکی این حرف که
« بعضی از این معاهدات مواد مفیدی دارند؛ عیبی ندارد. راه‌حل مسأله این است که مجلس خودش قانون بگذارد، مثلاًًً یک قانون مبارزه با پول‌شویی»
و دیگری، این حرف که
«هیچ لزومی ندارد، ما چیزهایی که نمی‌دانیم به کجا ختم می‌شود و حتی می‌دانیم که مشکلاتی دارد، به‌خاطر آن جهات مثبت قبول کنیم»
به این ترتیب خامنه‌ای دارد به مزدورانش می‌گوید: مجلس قانون بگذراند!
یعنی مجلسی‌ها با گذراندان یک ماده به‌اصطلاح قانونی، قسمت حرام قضیه را حلال کنند!
ضمن این‌که قرائنی وجود دارد و این گمان را تقویت می‌کند که منظور علی خامنه‌ای این است که،
رأی بدهید!

چه نشانه‌هایی می‌گویند خامنه‌ای موافق رأی مثبت به «اف.ای.تی.اف» است؟
اولین نشانه از موافقت ضمنی خامنه‌ای با تصویب «اف.ای.تی.اف» این است که مجلس را به این صورت غیرمنتظره فراخواند.
دومین نشانه این که، در موارد مشابه قبلی، «کار» را به عهده لاریجانی می‌گذاشت.
به این ترتیب می‌توان حدس زد که این بار هم خواسته زنگوله تصویب دستوری این کنوانسیون را هم به گردن لاریجانی بیندازد، ولی ظاهراً لاریجانی زیر بار نرفته و گفته خودت بگو!
خامنه‌ای هم با بیان این‌که «مجلس شورای اسلامی که عاقل و بالغ و رشید و مستقل است» زنگوله را به گردن مجلس انداخت!
و به این ترتیب، اولاً زیرآب «اف.ای.تی.اف» را نزد که سهل است با گفتن این‌که «اف.ای.تی.اف» یک مزایایی هم دارد! گوشه چشمی هم به آن نشان داد تا عقلای باندش بفهمند و کار را تمام کنند!

چرا این همه تردید افکنی؟
علت این همه دو پهلو حرف زدن را وقتی می‌توان درک کرد که به قسمت «ظریف» سخنان وی توجه شود!‌
در واقع یک نکته باریک‌تر از مو در صحبتهای امروز خامنه‌ای بود که خودش از عمل به آن، خودداری کرد! خامنه‌ای به اعضای مجلسش گفت « نباید تردید کنید و تردید افکنی کنید!» ولی خودش با این شیوه به نعل و به میخ زدن، در مورد مهم‌ترین معضلی که نظامش در امر قانونگذاری با آن دست ‌به گریبان است، در نهایت تردید افکنی صحبت کرد! آیا این شیوه، به تردید‌ها دامن نمی‌زند؟
حتماً که می‌زند!‌چرا که طبعاً از همان لحظه خروج مزدوران به‌اصطلاح نماینده مجلس از حسینیه خامنه‌ای، دو باند شروع می‌کنند به تفسیر آقا! و هر کدام روی قسمتی از حرف خامنه‌ای که مطلوبشان است، تکیه می‌کنند و به هم می‌تازند و آتش جنگ و دعوای باندی شدیدتر از پیش شعله می‌کشد.

پیآمد شیوه یکی به نعل یکی به میخ
واقعیتی که باید درک کرد این است که:
خامنه‌ای در شرایط بسیار سختی قرار گرفته است؛
از یک طرف تحریم‌ها
از طرف دیگر جام‌های زهر پیاپی!
و از هر طرف که برود، برایش مرگبار است.
از این رو است که به این شیوه «زدن به نعل و به میخ» متوسل می‌شود، امری که البته بحران را در رژیمش عمیق‌تر می‌کند. چرا که با توجه به تعادل‌قوای کنونی درونی نظام، هم‌چنین تعادل‌قوای نظام با مردم، خامنه‌ای نه توان برش چنین اموری را دارد و نه عرضه بر آمدن از پس حل پیامدهایش را.

گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس - قدرت آلترناتیو (۱۴)


گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲

وحشت آخوندها از گردهمایی ایرانیان در هزاران کیلومتر خارج مرزهای کشور!


روز چهارشنبه ۳۰خرداد ۹۷و در حالی‌که ۱۰روز به برگزاری گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس مانده بود تقریباً تمامی خبرگزاریهای حکومتی آخوندها به زبان و فرهنگ خود به برگزاری این گردهمایی ملی اشاره کرده و نسبت به اجرای آن سوزوگداز کردند.
این رسانه‌ها در کنار خبری پیرامون ملاقات نوبه‌ای مقامات وزارت‌خارجه فرانسه و رژیم، همگی شکوه و شکایت مقامات وزارت‌خارجه آخوندها به هیأت فرانسوی درباره گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس را منتشر کرده و هر یک به فراخور حال خود، چیزی هم به آن افزودند.
تا عصر چهارشنبه حداقل ۲۳خبرگزاری و رسانه‌ آخوندی خبر شکایت آخوندها به فرانسوی‌ها را منتشر کرده‌ و پیرامون آن خبر و گزارش تنظیم کرده‌اند.

وحشت از راه دور


این حجم از ابراز وحشت از یک گردهمایی در هزاران کیلومتر دورتر از خاک میهن، چیزی نیست جز وحشت رژیم از نیرویی که در هیأت یک آلترناتیو ظاهر شده است. (جالب است بدانیم فاصله زمینی تهران پاریس بیشتر از پنج‌ هزار کیلومتر و فاصله هوایی کمی بیشتر از چهار هزار کیلومتر است!) کم و کیف این قبیل موضع‌گیریهای آخوندها خود به تنهایی نشان‌دهنده وحشتی است که آخوندها از همبستگی ایرانیان آزاده پیرامون مقاومت ایران دارند.
وحشت رژیم آخوندی از گردهمایی در هزاران کیلومتر دورتر از ایران
وحشت رژیم آخوندی از گردهمایی در هزاران کیلومتر دورتر از ایران

گردهمایی سالانه ایرانیان در پاریس

این گردهمایی همه ساله و به‌مناسبت بزرگداشت پیروزی ایرانیان و مقاومتشان در مقابله با زدوبند استعماری ارتجاعی آخوندها با حکومت ژاک شیراک در سال ۱۳۸۲برگزار می‌شود. در آن سال، آخوندها تلاش کردند با پیشکش نفت و دیگر منابع ملی ایرانیان، تشکیلات مقاومت ایران در خارج کشور را نابود کنند. پیشگام آن توطئه، دولت آن‌ روزگار فرانسه بود که بعدها رئیس جمهورش شیراک همراه با برخی از وزرایش (دومینیک دوویلپن و سارکوزی) به‌علت فساد مالی و خلاف سیاسی توسط قضاییه فرانسه محاکمه و محکوم شدند.
در این سلسله نوشته‌ها برخی از مهمترین گوشه‌های این گردهمایی‌ها مرور شد. در این قسمت به گردهمایی بزرگ ایرانیان در سال ۱۳۹۲پرداخته می‌شود.

گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲

گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در سال ۱۳۹۲

گردهمایی بزرگ ایرانیان در سال ۹۲از حمایت پارلمانهای حداقل ۲۰کشور دنیا برخوردار شده بود. در میان آن کشورها، اسامی پارلمانهای ایتالیا، فلسطین،‌ بحرین، اتریش، بلژیک، ایرلند، لهستان، هلند، انگلستان، فرانسه، مصر، افغانستان و ایسلند به چشم می‌خورد.

گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲

برخی شخصیت‌های شرکت‌ کننده در گردهمایی بزرگ ایرانیان در سال ۹۲

در گردهمایی بزرگ ایرانیان در سال ۹۲چهره‌های نامداری شرکت داشتند که اسامی برخی از آنها از این قرار است:
اد رندل رئیس پیشین حزب دموکرات آمریکا و فرماندار پیشین ایالت پنسیلوانیا
بیل ریچاردسون فرمانده سابق نیومکزیکو و سفیر آمریکا در سازمان ملل
خوزه لوئیز رودریگز زاپاترو نخست‌وزیر اسپانیا ۲۰۱۱-۲۰۰۴
جولیو ترتزی وزیرخارجه اسبق ایتالیا

جولیو ترتزی، میسل آلیو ماری و خوزه لوئیس زاپاترو در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران - ۱۳۹۲
جولیو ترتزی، میسل آلیو ماری و خوزه لوئیس زاپاترو در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران - ۱۳۹۲

جان بولتون
میشل آلیو ماری، وزیر ارشد در دولت فرانسه ۲۰۰۹-۲۰۱۱
ریتا زوسموت، رئیس پیشین پارلمان فدرال آلمان
اینگرید بتانکور کاندیدای ریاست‌جمهوری کلمبیا
نیوت گینگریچ
فرانسیس تاوزند
لوئیس فری
دنیس هسترت، سخنگوی پیشین مجلس نمایندگان آمریکا
استراون استیونسون
تام ریچ: اولین وزیر امنیت آمریکا
فیلیپ کراولی- سخنگو و معاون پیشین وزارت‌خارجه آمریکا
میچل ریس: مدیر پیشین سیاست‌گذاری وزارت‌خارجه آمریکا
مارک گینزبرگ: مشاور پیشین کاخ سفید در امور خاور میانه
لیندا چاوز، مدیر پیشین روابط عمومی کاخ سفید
اود دوتوئن- بنیانگذار و رئیس فوروم زنان برای اقتصاد و اجتماع
ژنرال هیو شلتون رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا
زنرال جیمز جونز اولین مشاور امنیت ملی اوباما
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲
ژنرال جیمز جونز و ژنرال هیو شلتون در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲
پاتریک کندی
ژنرال چاک والد و....
نجات بوبکر نماینده پارلمان فلسطین
محمد الحاج- نماینده پارلمان اردن
آن گردهمایی بازتاب جهانی گسترده‌یی در رسانه‌های جهان به‌ویژه رسانه‌های جهان عرب داشت تا آنجا که برخی از مهمترین شبکه‌های خبری عربی، اقدام به پخش مستقیم تمام یا قسمتی از مراسم کردند.

مریم رجوی در گردهمایی بزرگ ایرانیان چه گفت؟


مریم رجوی در این گردهمایی ضمن تشریح وضعیت سیاسی و اجتماعی حکومت آخوندها، بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری آخوندی و روی کار آمدن آخوند روحانی، برخی واقعیت‌های صحنه سیاسی ایران را برشمرد و از جمله گفت:
«تا این رژیم بر سر کار است هیچ چیز تغییر نخواهد کرد تنها راه‌حل سرنگونی رژیم آخوندی است و هم‌چنانکه مسعود گفت، برهم خوردن تعادل درونی رژیم پلید ولایت گواه ضعف و موقعیت متزلزل ولی‌فقیه ارتجاع است و این برای مردم ایران بسیار مغتنم است زیرا فرصتی است برای پیشروی مقاومت و قیام با این حال هم‌چنانکه بعد از اعلام نتایج انتخابات گفتم به رئیس‌جمهور جدید ارتجاع می‌گوییم بدون آزادی بیان و حقوق‌بشر و تا وقتی زندانیان سیاسی و فعالیت احزاب آزاد نشده، تا وقتی که سیاست تجاوزکارانه رژیم در سوریه و عراق ادامه دارد و تا وقتی که رژیم برای دستیابی به بمب اتمی پا می‌فشارد هیچ چیز عوض نمی‌شود. زیرا ولی‌فقیه می‌داند که هر گونه تغییر جدی در این سیاست‌ها به سرنگونی تمامیت رژیمش راه می‌برد با این حال می‌گوییم بفرمایید این صحنه آزمایش شماست».

سخنرانی <a target='_blank' Class='importLink' href='https://www.maryam-rajavi.com/'>مریم رجوی</a> در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲
سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲

شگردها و شعبده اعتدال!


مریم رجوی درباره رئیس‌جمهور جدید نظام و شعبده اعتدال گرایی او گفت: «رئیس‌جمهور جدید ولایت فقیه که با شعار اعتدال به صحنه آمده یک کارگزار پر سابقه ماشین جنگ، امنیت و سرکوب رژیم است با این همه ما به آن دسته از دولتهای غربی و مماشاتگرانی که با تلاش بیهوده می‌خواهند چنین کسی را میانه‌رو معرفی کنند می‌گوییم بفرمایید اگر می‌توانید حتماً این رژیم را به عقب‌نشینی از برنامه اتمی و سرکشیدن جام‌زهر وادار کنید. اگر می‌توانید حتماً آخوندها را به دست برداشتن از سوریه و عراق و لبنان وادار کنید اما هشدار می‌دهم که فرصتها را از دست ندهید و پس از ۱۰سال مذاکره بیهوده از کسی که به‌گفته خودش در فریفتن غربیها تبحر دارد دوباره فریب نخورید و قبل از آن که بمب هسته‌‌یی این رژیم بر سر مردم دنیا فرود بیاید مانع آن شوید».

ماجراجویی منطقه‌یی خامنه‌ای، تلاش برای گریز از سرنگونی است


مریم رجوی گفت: «ورای تمام هیاهوی انتخابات رژیم ولایت فقیه برای فرار از سرنگونی به جنگ با مردم سوریه برخاسته است این جنگ کثیف نه برای حفظ بشار اسد بلکه برای نجات خامنه‌ای در تهران است زیرا این رژیمی است که برای حفظ و بقای خود بنیادگرایی و تروریسم را گسترش می‌دهد از افغانستان تا عراق و از بحرین تا یمن.
وجدان مردم جهان جریحه‌دار است که می‌بینند دولتهای غرب دست روی دست گذاشته و تا کنون قتل‌عام و کشتار صد هزار تن از زنان، مردان و کودکان در سوریه را تماشا کرده‌اند زمان آن است که دیگر سپاه پاسداران و نیروی قدس را در لاذقیه و طرطوس و بیروت تحمل نکنید و به حضور آنها پایان دهید. پس به همه تصمیم‌گیرندگان در خاورمیانه و اروپا و آمریکا هشدار می‌دهم هم‌چنین به تمام دولتهای منطقه و همسایگان ایران که هدف مقدم این رژیم هستند هشدار می‌دهم که دقایق آخر است. بنابراین اگر نمی‌خواهید دایره جنگ و کشتار در منطقه گسترده‌‌تر شود راهی جز سرنگونی این رژیم نیست».

سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲
سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲

مماشات با ولایت فقیه، یک مسیر شکست خورده است


مریم رجوی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «تجربه سالیان نشان داده که مماشات با ولایت فقیه یک مسیر شکست خورده است همین سیاست مخرب بود که به خلع‌سلاح و محاصره مجاهدین و تحویل امنیت اشرف به دولت عراق انجامید. و سرنگونی آخوندها را به تعویق انداخت. شاهراه آزادی همانا راه‌حل سوم است یعنی نه مماشات نه جنگ. بلکه سرنگونی استبداد مذهبی به‌دست مردم و مقاومت ایران و این راه‌حل (تشویق جمعیت) و این راه‌حل توسط نیروی جنگنده ضدرژیم یکانهای ارتش آزادی و نیروهایِ انقلاب دموکراتیک مردم ایران محقق خواهد شد»
مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت - ۱۳۹۲
«می‌پرسید هدف ما چیست؟ جواب این است برقراری آزادی دموکراسی و برابری در ایران اسیر. اگر این مبارزه دشواریهای بسیار دارد، اگر راهی طولانیست با رنج بسیار چه باک، زیرا برخاسته‌ایم تا همه وجود و هستیمان را فدای آزادی مردم ایران کنیم. پس به نیروی خرد از جای برخیزیم و با دیو ستم آنسان درآویزیم و بستیزیم که تا از بن بنای اژدهاکی را براندازیم و طرحی نو دراندازیم».

انقلاب و ضد انقلاب در ایران

مریم رجوی در بخشی از سخنان خود خطاب به مردم به‌ویژه جوانان ایران گفت: « انقلاب ایران را خمینی ربود، فرهنگ ایرانی و ارزشهای مبارزاتی ما را به لوث ارتجاع و دجالگری آلود و میهن ما را به کام استبداد و جنگ و عقب‌ماندگی فرو برد. اما چه کسی با شعار انقلاب دموکراتیک در ایران رو در روی انقلاب اسلامی خمینی او را به چالش کشید؟ چه کسی با برافراشتن پرچم مقاومت بدون سازش در برابر یورش ویرانگر خمینی ایستاد، چه کسی، چه کسی فضای چه کسی فضای پر ابهام سیاسی را روشن کرد و قاطعانه گفت شعار اصلی انقلاب ایران شعار آزادیست و تهدید اصلی ارتجاع و دیکتاتوری دینی است و چه کسی گفت و در این ۳۰سال اثبات شد که افعی کبوتر اصلاحات و میانه‌روی نمی‌زاید حالا از شما می‌پرسم راستی او چه کسی است؟»

هدف ما چیست؟


مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال در بخش پایانی سخنان خود خطاب به مردم و جوانان به اختصار تمام درباره اهداف مقاومت سخن گفت و سؤال کرد:
«می‌پرسید هدف ما چیست؟ جواب این است برقراری آزادی دموکراسی و برابری در ایران اسیر. اگر این مبارزه دشواریهای بسیار دارد، اگر راهی طولانیست با رنج بسیار چه باک، زیرا برخاسته‌ایم تا همه وجود و هستیمان را فدای آزادی مردم ایران کنیم. پس به نیروی خرد از جای برخیزیم و با دیو ستم آنسان درآویزیم و بستیزیم که تا از بن بنای اژدهاکی را براندازیم و طرحی نو دراندازیم».

گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران ۱۳۹۲

زیست‌بوم ایران در یک‌قدمی مرگ


نابودی جنگلهای شمال
بعد از گذشت نزدیک به ۴دهه از سرقت انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران توسط دیکتاتوری غارت و چپاول ولایت فقیه، اکنون که زیست‌بوم ایران تا مرز انهدام و نابودی کامل رفته است و مردم محروم میهن نتایج خیانت و بی‌لیاقتی متولیان حکومت را روزانه با پوست و گوشت خود لمس می‌کنند، عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست رژیم، با وقاحتی کم‌نظیر بار دیگر به صحنه آمده و به بروز این فاجعه عظیم و غیرقابل باور که موجودیت و حیات تمامی جامعه و سرزمین ایران را در معرض یک انهدام واقعی قرار داده است این چنین اعتراف می‌کند: «در ایران گمان کردند هر چه آب هست باید تاراج شود. اکنون بیش از ۷۰درصد جمعیت ایران در معرض بی‌آبی قرار دارند و شهر چندمیلیونی اصفهان آب آشامیدنی ندارد».
این مهره حکومتی که از قضا طی سالهای ۶۸ تا ۸۱ وزیر کشاورزی بوده است و خود یکی از مجرمان و بانیان اصلی فاجعه کنونی است، در ادامه اعترافات تکان‌دهنده‌اش وجه دیگری از سیاستهای مخرب و خانمان‌سوز زیست‌محیطی رژیم را برملا کرده است که مرور و بررسی آن عمق طینت ضدایرانی رژیم آخوندی را بیش‌‌از‌پیش بر همگان روشن می‌سازد: «مشکلات زیست‌محیطی‌ کشور همچون بالاترین فرسایش خاک، بالاترین مصرف انرژی، بیشترین فرسایش گیاهی و آبی در جهان و... از مواردی است که جامعه ایرانی نمی‌تواند به آن افتخار کند. این مسائل انسان را غمگین می‌کند و در واقع این مشکلات زیست‌محیطی در جامعه ایران بسیار بی‌اهمیت است. در دیگر کشورهای دنیا همه فعالیت‌های بشری در راستای توسعه پایدار قرار دارد، حال آن که در کشور ایران توسعه صنعت و توسعه زیربنایی در مقابل محیط‌زیست است... متأسفانه در کشور ایران برای هر واحد کالا، ۴واحد انرژی مصرف می‌شود که یکی از آمارهای ننگین جهان است. ایران در راستای حفظ محیط‌‌زیست یکی از کشورهای سرافکنده در دنیاست و حتی جرأت نداریم شاخصهای واقعی محیط‌زیست خود را در مجامع جهانی بیان کنیم».(رسانه حکومتی انتخاب ۲۴خرداد ۹۷)
کلانتری در ادامه اعترافات خیانت‌بار خود چنین اضافه می‌کند: «یک‌جانبه‌نگری در محیط‌زیست سبب شده که امروز بیش از ۷۰درصد جمعیت کشور در معرض بی‌آبی قرار بگیرند و باید توجه داشت که سرانه آب در سال جاری به زیر ۵۰۰متر‌مکعب رسیده، حال آن که زیر ۱۰۰۰متر‌مکعب بحران محسوب می‌شود... در ایران گمان کردند به‌دلیل وجود تکنولوژی باید هر چه آب هست تاراج شود، به‌دلیل وجود نفت هر چه جنگل است تاراج شود. در واقع نسل‌های بعد هیچ جایگاهی در کشور ندارند و همه منابع متعلق به نسل حاضر است».
البته بر کسی پوشیده نیست که این وضعیت که این وزیر رژیم این چنین وقیحانه به آن اعتراف می‌کند، محصول ولع سیری‌ناپذیر آخوندها و آقازاده‌های آنها برای جنگل‌خواری، مرتع‌خواری، دریا‌خواری و چپاولگری سپاه پاسداران برای آب‌دزدی در جهت کسب درآمدهای سرشار از طریق پروژه‌های سودآور سدسازی، همراه با سرکوب کشاورزان و.. به جرم مطالبات حق‌آبه و... بوده و می‌باشد.
وی هم‌چنین با پوشاندن وجه غارتگرانه سپاه و نهادهای حکومتی، ناگزیر به‌ بی‌لیاقتی و ناکارآمدی مهره‌های رژیم اعتراف کرده و اضافه می‌کند: «در واقع در مناطقی که آب وجود ندارد اجازه داده شده تا صنعت آب‌بر مستقر شود، مانند شهر چندمیلیونی اصفهان که آب آشامیدنی ندارد، حال آن که آب‌برترین صنایع کشور در اصفهان ایجاد شده است. در استان خراسان‌ رضوی بالای ۱۳۰درصد از منابع آبی تجدیدپذیر مصرف می‌شود که بسیار دردناک است. حال آن که بر اساس استاندارد جهانی نباید بیش از ۴۰درصد از آب تجدیدپذیر استفاده شود و این میزان مصرف در کل کشور ۱۱۰درصد است. در شهر مشهد سال گذشته بدترین گازوییل از لحاظ کیفیت توزیع شده بود که دارای ۱۱هزار وی.پی.ان سولفور بود حال آن که استاندارد آن ۵۰ است».
کلانتری مانند قاتلی که برای مقتولش دل بسوزاند، برای وضعیتی دلسوزی می‌کند که تماماً محصول عملکرد ۴دهه حاکمیت ضدمردمی ولایت فقیه است. او از همین موضع شیادانه پرده دیگری از فساد و غارت در حاکمیت آخوندی را کنار زده و اضافه می‌کند: «یکی از بزرگترین مصیبت‌های محیط‌زیست مصرف نامتقارن و بیش از اندازه است. معادن کشور را یک‌بار مصرف کرده‌اند. ۳۰سال است که در مسیر قم - تهران در طول ۱۵کیلومتر بوی تعفن وجود دارد و مردم ما به آن عادت کرده‌اند و برای رفع مشکل آن اقدامی صورت نگرفته است و این شرایط به‌دلیل بی‌توجهی سازمان محیط‌زیست، وزارت کشور و... است که مردم ۳۰سال مجبور به تحمل بوی بد شده‌اند. دی‌سی آب کارون در خرمشهر و اهواز بالای ۱۰هزار بوده و سرشار از تعفن است. همگی این مشکلات از بی‌توجهی ایجاد می‌شود. در ایران برای توسعه، همه رودخانه‌های کشور را با سدها بسته‌ایم و این اقدام موجب شد خوزستانی‌ها بیش از ۱۰۰روز را در سال با گرد و غبار روبه‌رو شوند... سیاستهای غلط موجب شد ۱۰کلان‌شهر کشور، امروز با مشکل آلودگی هوا روبه‌رو باشند. پسماند برخی شهرهای شمال کشور را با مشکل روبه‌رو کرده، شهر همدان فرونشست‌های چند ۱۰متری دارد، هگمتانه و همدان تبدیل به مخروبه شده است».
اعترافات وزیر محیط‌زیست رژیم در حالی است که حاکمیت آخوندها در گذشته همواره تلاش داشت که با فریب افکار عمومی برای جلوگیری و یا کاهش از گسترش اعتراضات مردم، اثبات کند که پدیده ریزگردها مصیبتی فرامنطقه‌یی است که به رژیم تحمیل شده و دولت نقشی در پیدایش آن ندارد. اما ابعاد وسیع فاجعه امروز تا آنجا حیرت‌انگیز و فراگیر شده است که وزیر محیط‌‌زیست رژیم مجبور به اعتراف به آن شده است.
رسانه حکومتی انتخاب در پایان گزارش خود تحت عنوان تالابهای ایران تماماً مرده‌اند به بررسی موقعیت فعلی تالابهای ایران این میراث و سرمایه بی‌نظیر و بی‌مانند زیست طبیعی ایران پرداخته و به‌نقل از این مهره حکومتی اضافه می‌کند: «تمام تالاب‌های ما خشک شده‌اند.امروز هیچ تالابی به‌صورت تقریبی در کشور زنده نیست. سخت‌ترین کار ما در تالاب‌هاست. زمانی که در زاینده‌رود آبی برای برداشت و مصرف نیست دیگر تکلیف گاوخونی روشن است. ۳۷سد روی آب رودخانه‌ها در ارومیه ساخته شد و موجب خشک‌شدن دریاچه ارومیه شده است. زیرا آبی که وارد زمین در کشور می‌شود، ۱۹/۵میلیارد است حال آن که برداشت ما در سال ۵۱میلیارد است».
هر چند که اعترافات تنها بخش کوچکی از بحران گسترده و خطرناک زیست‌بوم ایران را بازتاب می‌کند، اما همین مختصر به‌خوبی نشان می‌دهد که نظام ولایت فقیه که فساد و غارت در آن نهادینه و سیستماتیک است، تا کجا کمر به نابودی حرث و نسل این میهن بسته است که جز با سرنگونی تام و تمام این رژیم، نقطه پایانی بر آن نمی‌توان گذاشت.

فروپاشی اقتصادی و چشم‌انداز محتوم سرنگونی


بحران اقتصادی و خطر سرنگونی
بحرانهای مرگبار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، منطقه‌یی و بین‌المللی، آن‌چنان دیکتاتوری آخوندی را در تنگنا قرار داده که رسانه‌های حکومتی به ناچار با ابراز وحشت و هراس از موقعیت انفجاری جامعه، به فروپاشی کامل اقتصادی رژیم در آینده نزدیک اعتراف می‌کنند.
آثار و نشانه‌های مرگبار این فروپاشی اقتصادی را می‌توان در تورم و رکود توامان اقتصادی، خیل عظیم بیکاران، افزایش روزمره نرخ ارز و بحرانهای مالی ناشی از آن، گرانی لجام‌گسیخته و طاقت‌فرسا، تعطیلی مستمر کارگاهها و کارخانه‌های تولیدی(نابودی ساختار اقتصاد ملی) و شکاف عمیق طبقاتی همراه با فقر و گرسنگی و... به‌وضوح مشاهده کرد.
سایت حکومتی انتخاب ۶فروردین  ۹۷ به‌نقل از اسدالله عسگراولادی، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع رژیم و یکی از دست‌اندرکاران این فاجعه می‌نویسد: « از اوضاع اقتصادی کشور در سال ۹۷ پیش‌بینی خوبی ندارم در این سال، ۴چالش اقتصادی بزرگ داریم. ‌ اولین چالش اقتصادی سال ۹۷، بیکاری است که در بهار به بدترین شکل ممکن خود را نشان خواهد داد. دومین چالش معیشت مردم است. در حال حاضر صنایع کوچک و متوسط ما با شرایط خوبی روبه‌رو نیستند و بسیاری از آنها بدهی‌های سنگین دارند. سومین چالش نرخ ارز است. باید مراقب باشیم که نرخ ارز بیش از مقدار فعلی رشد نکند وگرنه به یک معضل برای اقتصاد کشور تبدیل خواهد شد. چالش چهارم سر و صداهای داخلی و متهم کردن یکدیگر باید کاهش یابد. دولت باید به هر نحو ممکن از تشنج‌های اجتماعی بکاهد وگرنه تاثیر مخرب آن بر اقتصاد کشور را شاهد خواهیم بود».
در یک نمونه دیگر روزنامه حکومتی جهان صنعت ۲۱خرداد ۹۷ دورنمای تیره و تار اقتصادی رژیم در سال ۹۷ را این چنین بازتاب می‌کند: «اگر اقتصاد کشور را در بهترین شرایط در نظر بگیریم باز هم نرخ بیکاری بهبود پیدا نخواهد کرد. از طرف دیگر به‌خاطر عدم‌تعادل‌های حادث‌شده و سرازیر شدن سیل نقدینگی به سمت بازار ارز، دولتمردان مجبور خواهند شد تن به افزایش نرخ سود بانکی بدهند و در کنار آن باید منتظر کاهش نرخ رشد اقتصادی نسبت به سال گذشته نیز باشیم. جمع جبری این اتفاقات باعث افزایش نرخ فلاکت نسبت به سال‌های ۹۶ و ۹۵ خواهد شد».
اعترافات رسانه‌ها و کارشناسان اقتصادی رژیم در روزهای اخیر نیز به‌خوبی منعکس‌کننده سقوط اقتصادی بسا بیشتر برای رژیم در ماههای آینده می‌باشد خصوصاً که اقتصاد درهم‌شکسته رژیم به اضعاف در مقابل تاثیرات تحریمات جدید جهانی ضربه‌پذیرتر از پیش خواهد بود.
سایت حکومتی فرارو ۲۳خرداد ۹۷ به‌نقل از یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم تحت عنوان اقتصاد ایران سکته زد، کاهش ۸۰درصدی قدرت خرید طی ۸ماه اقتصاد در هم فروپاشیده رژیم را چنین بازتاب می‌کند: «افزایش قیمت دلار، باعث شده طی ۸ماه اخیر ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم ۸۰درصد کاهش پیدا کند، این در حالی است که سال ۹۶ در حال نزدیک شدن به قدرت خرید سال ۹۰ بودیم اما با این وضعیت اگر هیچ عامل مخرب دیگری بر اقتصاد کشور تاثیر نگذارد شاید ۱۰سال دیگر قدرت خرید مردم به اندازه قدرت خرید سال ۹۰ برسد».
همین منبع در ادامه تبعاًت افزایش نرخ ارز در ماههای اخیر را به فروپاشی اقتصادی رژیم ارتباط داده و این چنین اعتراف می‌کند: «جنگ ارزی به مراتب از جنگ نظامی خطرناک‌تر است در جنگ نظامی مردم حضور دشمن را می‌بینند اما در جنگ ارزی دشمن به‌صورت چراغ خاموش و بدون این‌که مردم متوجه شوند می‌تواند یک کشور را ساقط و نظام اقتصادی را تغییر دهد؛ این موضوع اهمیت ارز در اقتصاد را نشان می‌دهد».
سایت حکومتی فرارو در نهایت چنین نتیجه‌گیری کرده است: «معمولاً در اقتصاد جهانی نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی بین ۶۰ تا ۷۰درصد است. رسیدن این نسبت به ۱۱۰درصد برای اقتصاد ما بد است چون به‌دلیل ضعف نظام مالی و بانکی نمی‌توانیم نقدینگی را به سمت تولید ببریم و همین باعث سرگردانی مخرب نقدینگی می‌شود. نسبت نقدینگی به تولید در ایران به مرز هشدار رسیده است... تورم ناشی از افزایش قیمت دلار در راه است بنابراین پیش‌بینی می‌شود تا پایان امسال تورم به بالای ۳۰درصد برسد».
روزنامه حکومتی جهان صنعت ۲۲خرداد ۹۷ تحت عنوان تراژدی اقتصاد وجه دیگری از فروپاشی اقتصاد رژیم آخوندی را مورد بررسی قرار داده و می‌نویسد: «پارسال همین موقع می‌توانستیم با پایه حقوق معادل یک میلیون و ۱۰۰هزار تومان یک سکه تمام بخریم‌ اما امروز همان سکه تمام را باید با قیمتی بیشتر از ۲برابر در بازار بخریم آن هم در حالتی که پایه حقوق‌ها در سال جدید حداقل ۱۲درصد رشد داشته است‌.
شاید آنچه گفته شد تراژدی تلخی باشد که بیشتر به نوسانات بازاری در زمان جنگ شبیه باشد اما باید اعلام کنیم که این حال و روز امروز بازار ارز و طلای ایران است؛ بازاری که ماه‌ها است رنگ ثبات به خود ندیده و سیاستگذاریهای دولت هنوز راه مشخصی برای آن باز نکرده است‌.
دیروز در ناباورانه‌ترین حالت قیمت یک سکه امامی از ۲میلیون و ۵۰۰هزار تومان هم گذشت؛ قیمتی نجومی که حتی تصورش هم آزاردهنده است و نگرانی‌ها از آینده اقتصادی کشور را دوچندان می‌کند. قیمتها آن‌قدر به‌طرز غیرمنتظره‌‌یی افزایش نشان می‌دهند که گویی قرار است در همین روزها کل بازار اقتصادی‌مان فرو بریزد و انباشت سکه و طلا در صندوق‌های پس‌انداز خانگی تنها مأمن امن برای این روزهای سرشار از نااطمینانی شده است»‌.
واقعیت این است که خانه اقتصاد کلان کشور به اعتراف کارشناسان و مهره‌های ریز و درشت رژیم در حال فروریزی است بدون این‌که راه‌حلی از درون رژیم باز هم به اعتراف همان کارشناسان و مهره‌ها، وجود داشته باشد. اعترافاتی که بیانگر بن‌بست کامل رژیمی است که سیاستهای سرکوبگرانه، غارتگرانه و تروریستی و اتمیش در نزدیک به ۴دهه حاکمیت ولایت فقیه، عامل اصلی این وضعیت بحرانی است. ضمن این‌که این اعترافات ناگزیر قبل از این‌که دلسوزی و نگرانی برای مردم و وضعیت اقتصاد درهم‌شکسته کشور باشد، ترس و وحشت از بازتابهای اجتماعی آن یعنی خیزش مردم و تحقق انفجار اجتماعی است که البته جلوگیری از آن تلاش مذبوحانه غریقی است که به هر حشیشی آویزان می‌شود. ولی مردم قهرمان ایران‌زمین به‌خوبی می‌دانند که تنها راه‌حل، زدودن کامل عامل این وضعیت، یعنی نظام ولایت فقیه است که از آن کوتاه نخواهند آمد و تا تحقق کامل آن از پای نخواهند نشست.

۱۳۹۷ خرداد ۲۹, سه‌شنبه

موقعیت کنونی رژیم در مقابل سیاست جدید آمریکا گفتگو با یزدان حاج حمزه عضو شورای ملی مقاومت ایران

موقعیت کنونی رژیم آخوندی
 برای پی بردن به موقعیت کنونی رژیم ایران در مقابل اجرای سیاست رسمی که وزیرخارجه آمریکا اعلام کرده گفتگویی داریم با آقای یزدان حاج حمزه از اعضای قدیمی شورای ملی مقاومت ایران.
سؤال: آمریکا در اجرای سیاست رسمی که وزیرخارجه این کشور برای مقابله با شرارتهای اتمی و موشکی رژیم و بی‌ثبات‌سازی منطقه اعلام کرده چه هدفی را دنبال می‌کند؟
یزدان حاج حمزه: سیاست اعلام‌شده توسط وزیر خارجه آمریکا که سیاست رسمی این دولت است در ۱۲خواسته مشخص و بیان شده‌ است. این سیاست نشان می‌دهد که اولاً دولت آمریکا می‌خواهد رژیم ایران به‌کلی از فعالیتهای هسته‌یی دست بردارد و این کار را کاملاً کنار بگذارد. یعنی غنی‌سازی صفردرصد هم نداشته باشد. نطنز و فردو را ببندد و هم‌چنین از تأسیسات آب سنگین اراک که رژیم برای تهیه پلوتونیم برای سلاح اتمی به آن نیاز داشت دست بردارد و خلع‌ید کامل شود. در حالی‌که در قالب برجام به رژیم اجازه داده شده بود که فعالیتهای اتمی محدود داشته باشد و نه این‌که کاملاً کنار بگذارد.
طرح کنار گذاشتن کامل، ریشه در ۶قطعنامه شورای امنیت دارد که قبل از برجام تمام قدرتهای جهانی پایش امضا کرده بودند که رژیم باید دست از فعالیتهای اتمی بردارد.
دومین مسأله دست برداشتن از تولید موشک و پرتاب موشک و مسابقه‌یی که در پرتاب موشک گذاشته است و تروریسمی که در این منطقه ایجاد کرده است. سومین مسأله که بسیار مهم است موضوع پایان دادن به بی‌ثبات‌سازی منطقه از طریق بیرون کشیدن نیروهای قدس و سایر نیروها از سوریه و یمن و عراق و لبنان و حتی افغانستان است و این‌که این نیروها به داخل مرزهایشان برگردند. اینها محورهای اصلی خواسته‌های آمریکاست که می‌گوید باید جانشین برجام بشود. ایرادی که آمریکا مطرح می‌کند این است که با برجامی که الآن هست اساساً جلوی تروریسم و آشوبگری و توطئه‌هایی که رژیم دارد گرفته نشده و برعکس تا به الآن در حال گسترش هم بوده است.
سؤال: آمریکا برای رسیدن به این اهداف چه ابزاری و اهرمی در اختیار دارد؟
یزدان حاج حمزه: آمریکا می‌گوید من با دولتها کاری ندارم چون از برجام بیرون آمده‌ام تحریمهای خاصی را که موقع امضا برجام کنار گذاشته بودم و تعلیقشان کرده بودم، مجدداً آنها را احیا می‌کنم. تحریمها، به‌خصوص تحریم بانکی و بعد تحریم نفتی حربه‌یی است که آمریکا در دستش هست. چون به هرحال اگر بخواهد معامله‌یی انجام بگیرد این شرکتهای اروپایی و آسیایی که با رژیم قرارداد بستند و نمی‌خواهند به‌سادگی از آنها دست بکشند، باید کارشان را از طریق بانکها انجام بدهند یعنی اگر معامله‌یی بخواهد انجام بگیرد بانکها باید واسطه نقل و انتقال پول آنها بشوند. حال آن که بیش از ۸۰درصد معاملات بانکی که انجام می‌گیرد با استفاده از سیستم مالی آمریکا و دلار است و به این ترتیب آمریکا قانوناً می‌تواند مانع انجام آنها بشود. یعنی می‌گوید وقتی مواردی را که من در مورد رژیم تحریم کرده‌ام شما رعایت نمی‌کنید، من شما را بر سر دوراهی می‌گذارم که یا استفاده از امکانات آمریکا و سیستم مالی آمریکا را انتخاب کنید و یا معامله با ایران را. تجربه نشان داده که شرکتها و موسساتی که می‌خواهند با رژیم معامله کنند منافعشان و حفظ روابط‌شان با آمریکا در مقایسه با حفظ روابط با ایران قابل مقایسه نیست. بنابراین اصلی‌ترین حربه آمریکا برای پیشبرد اهدافش، استفاده از سیستم مالی است که از طریق دلار انجام می‌گیرد. حدود ۸۰درصد بانکهای بزرگ معاملاتشان از این طریق انجام می‌گیرد.
سؤال: این سیاست در عمل تا چه حد قابل اجرا و جدی است و اگر جدی و قابل اجراست شاخصهای آن چیست؟
جواب:‌ این سیاست در گذشته تجربه شده و نشان داده شده که اثر می‌گذارد. آمریکا قبل از امضای برجام، تحریمها را به‌حالت تعلیق درآورد. هیچ وقت تحریمهای خاص خودش را لغو نکرد بلکه تعلیق‌ کرد. هر ۴ماه یک‌بار رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند تعلیق را ادامه بدهد یا ندهد. اکنون که آمریکا می‌خواهد تحریمهای خاص خودش را در ۲بخش احیا کند، یک بخشش را از ۶اوت و بخش دیگرش را از ۴نوامبر ۲۰۱۸، شرکتها یکی پس از دیگری اعلام انصراف می‌کنند حتی آنهایی که با رژیم هم قرارداد داشتند مثل توتال و یا پی.اس.آ پژو سیتروئن. اینها یکی‌یکی از ادامه همکاری با ایران دارند اعلام انصراف می‌کنند و همکاری با آمریکا را بر ادامه همکاری با رژیم ایران ترجیح می‌دهند. بنابراین شرکتها تا جایی که به منافعشان برمی‌گردد نشان دادند که به سمت خط و ربطی که آمریکا برایشان تعیین می‌کند می‌روند. نه تنها این شرکتهای بزرگ اعلام انصراف کردند بلکه حتی شرکتهای متوسط هم از همکاری با ایران منصرف شدند. اخیراً گزارشی از جانب بانک آلمانی به نام zde مستقر در فرانکفورت صادر شده که اعلام کرده از تاریخ ۳۰ژوئن امسال دیگر کارگزاری شرکتهای در رابطه با ایران را انجام نمی‌دهد. این نشان می‌دهد که در سطح گسترده‌یی این‌گونه شرکتها سمت عقب‌نشینی گرفته‌اند و سیاست آمریکا را جدی گرفته‌اند. البته یک شاخص دیگر هم نوعی عقب‌نشینی تلویحی و اعلام نشده خود رژیم است از جمله این‌که سعی می‌کند نشان دهد که در منطقه نقش مخرب و تروریستی کمتری دارد با این امید که به سمتش بروند. یا این‌که آمده بود با اروپایی‌ها مذاکره کند برای برقراری آتش‌بس بین حوثی‌های یمن و دولت قانونی آن و یا مسأله طرح تصویب کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم و پولشویی که در مجلس مطرح کرده و فعلاً ۲ماه عقب انداختند تا تکلیفشان با اروپا روشن بشود. رژیم می‌خواهد نشان بدهد که درباره کمک به گروه‌های تروریستی مثل حزب‌الله و حشدالشعبی عراق و حماس و.... هم می‌تواند کوتاه بیاید. این‌ها نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد حتی خود رژیم هم مسأله را جدی تلقی کرده‌ است.

سؤال: رژیم ایران در دفاع از خودش عجالتاً به چه ترفند سیاسی متوسل‌ شده و تا چه حد می‌تواند از شکاف بین اروپا و آمریکا بهره‌برداری‌ کند؟
جواب: ‌اصولاً سیاستهای دولتهای اروپایی که مخالفت با لغو برجام را در پیش‌ گرفتند و سعی‌ کردند که برجام را حفظ‌ کنند، مبتنی است بر این‌که شرکتها در وضعیتی که هستند به کارشان ادامه دهند و سمت همکاری و معامله با رژیم را داشته باشند. ولی بخشی از دولتهای اروپایی اعلام کردند که ما اصولاً درصدد جنگ تجاری با متحد خودمان آمریکا نیستیم. اما شرکتها را آزاد می‌گذاریم که خودشان انتخاب کنند که از انجام معامله با ایران و اجرای قراردادها و برنامه‌هایی که داشتند و پیش‌بینی می‌کردند دست بردارند یا نه.
اخیراً وزرای خارجه و دارایی ۳کشور بزرگ انگلیس، آلمان و فرانسه نامه‌یی نوشته‌اند به خزانه‌داری آمریکا و وزارت‌خارجه که ما از شما به‌عنوان متحد می‌خواهیم برخی از شرکتهای ما را از تحریم معاف کنید. یعنی وقتی می‌بینند تحریم آمریکا رو به پیش است، درخواست معافیت برای شرکتهایشان از آمریکا دارند. این موضع دولتهای اروپایی خیلی ضعیف است و بعید است مدت طولانی اروپایی‌ها بتوانند برجام را در قالب ۱+۴ و نه ۱+۵ سابق ادامه بدهند.
به‌هرحال با بیرون رفتن آمریکا و این موضع سست دولتهای اروپایی که به تبع شرکتهایشان دارند، ادامه برجام از جانب اروپایی‌ها چشم‌انداز طولانی ندارد.

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات با رسمیت یافتن و تصویب تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارت‌خارجه آمریکا، از امرو...