۱۳۹۶ آذر ۲۰, دوشنبه

موضعگیری مقاومت ایران برای انتشار در رسانه‌های فلسطین

محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران

 
برادر عزیز عزام الاحمد مسئول مصالحه ملی
وزیر دولت رئیس فراکسیون فتح در پارلمان فلسطین و عضو شورای انقلابی الفتح


از جانب شورای ملی مقاومت ایران در این شرایط خطیر و حساس همبستگی مردم و مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران را به‌طور خاص با خلق برادر فلسطین، سازمان آزادیبخش تنها نماینده قانونی مردم فلسطین و با پرزیدنت محمود عباس اعلام می‌کنم. روابط تاریخی میان مجاهدین با الفتح و سازمان آزادیبخش از زمان ابوعمار با برادر مجاهد مسعود رجوی بر کسی پوشیده نیست و پیوسته مورد بیم و هراس شاه و شیخ بوده است.

به‌رغم موضع اخیر آمریکا، که متأسفانه به سود رژیم آخوندی حاکم بر ایران، به‌سود بنیادگرایی و همه دشمنان صلح در منطقه است، دیر نخواهد بود که انقلاب فلسطین باذن خدا به آرمان حقه مردم فلسطین و تشکیل دولت فلسطین به پایتختی قدس شریف، و صلح پایدار و عادلانه جامه عمل خواهد پوشاند.

پایداری و وفاداری مردان و زنان و انقلابیون فلسطین مانند شما که در سالهای اخیر دستاوردهای بزرگی برای فلسطین در بر داشته است، بدون تردید از دل این مرحله سخت نیز پیروزیهای و دستاوردهای بزرگی را به نتیجه خواهد رساند. کما این‌که مردم و مقاومت ایران نیز نخواهند گذاشت فاشیسم دینی حاکم بر ایران موضع جدید دولت آمریکا را علیه مردم و انقلاب فلسطین به خدمت بگیرد.

بهترین سلامها و ادعیه خالصانه خواهران و برادرانتان در مقاومت ایران را به برادر ابومازن برسانید.
و انها لثوره حتی النصر
برادر شما-محمد محدثین

فساد و رانت نفس‌بر در حاکمیت ولایت فقیه!

رانت خواری

مناسبات اقتصادی رژیم آخوندی مناسباتی فاسد و رانتی است و این وجه ممیزه این اقتصاد است. در چنین شرایطی است که در این اقتصاد سهم نیروی مولد کار ناچیز است و لایه‌های اقتصادی غیرشفاف، قاچاق، زیرزمینی و غیررسمی‌ نمود بسیار برجسته‌ای در آن دارد.

در چنین مناسبات فاسد و فسادپروری است که باندها و دسته های رژیم و مهره‌های وابسته به آن از طریق توصیه‌های سیاسی مقامات و مهره‌های بالایی حاکمیت، با رانت جویی، سفته بازی و دلالی فعالیتهای غیرتولیدی و انگلی در این اقتصاد را به‌غایت گسترش داده‌اند و از طریق آن سودهای سرشار و بادآورده به قیمت فقر اکثریت مردم به دست آورده‌اند.

همین‌ها هستند که کنترل قیمت ها را در دست دارند و دست بازی در اجحاف به مردم در قیمت‌گذاری کالاها دارند.

در یک کلام فساد و رانت بیماری دائمی اقتصاد درهم‌شکسته رژیم است و هر دو با هم عجین و هر یک دیگری را تشدید و تقویت می‌کند.

فساد و رانت است که منابع کشور را نابود کرده است، توزیع ناعادلانه ثروت را رشد داده و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را تشدید می‌کند. در اثر این چپاولها و در اثر فقر اکثریت مردم ”جامعه ایران وارد فضایی دوقطبی شده، فضایی که از دل آن تفاهم و همزیستی بیرون نخواهد آمد و ثبات و دوام و نظم اجتماعی را تهدید می‌کند“. (روزنامه شرق 19آذر 96) 

در زمینه تاثیرات رانت و فساد در اقتصاد رژیم و زندگی مردم روزنامه حکومتی شرق می‌نویسد: ”موضوعات بسیار کلیدی و اساسی مانند رانت، فساد، اقتصاد نامولد، نوآوری و نابرابریهای طبقاتی اصلاً مطرح نمی‌شوند و مارپیچ سه‌گانه رانت – فساد – نابرابری خود در صدر چالشها هستند“. به گونه‌ای که رانت و فساد منابع کشور را به تحلیل می‌برند و سرمایه‌های حال (بودجه دولت و سرمایه‌گذاری) و آینده (صندوق‌های بازنشستگی) را ضایع و نابود می‌کنند و از سوی دیگر با ترویج و گسترش اقتصاد نامولد و توزیع ناعادلانه فرصت‌های رشد، نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را تشدید می‌کنندکه در ذات خود عامل بی‌کاری است. نظام اقتصادی رانتی عجین‌ شده با فساد که در هیچ‌جا نه‌تنها به آن پرداخته نمی‌شود که بر تقویت آن نیز تأکید می‌شود، خود عامل بنیادی و اصلی در سر راه اشتغال مفید و مولد و خلاقیت و نوآوری است” (شرق 19آذر 96) 

فساد و رانت که محصول آن غارت و چپاول است آن‌چنان در نظام آخوندی نهادینه شده و تسمه از گرده محروم کشیده که در جریان جنگ باندی و به‌خاطر چپاول بیشتر مردم توسط باند خودشان و حذف باند دیگر از خوان یغمای مردم ایران، مهره‌های رژیم دلسوز مردم هم می‌شوند! آن‌چنان که مسعود پزشکیان نایب‌رئیس مجلس ارتجاع در پوش دلسوزی برای مردم فقر زده و بیکار صراحتاً به وجود رانت و فساد در اقتصاد رژیم اعتراف می‌کند و می‌گوید: ””شایسته نیست در کشورمان رانت و فساد باشد“ ! شایسته نیست جوانان بیکار بوده و عده‌یی به نان شب محتاج باشند“ ! (روزنامه آفتاب یزد 6مهر 96) 

دلسوزی این مهره باند روحانی برای مردم و نگرانی او برای بیکاری و گرسنگی آنها و هم‌چنین حرفهای وی اندر باب مذمت فساد و رانت، در حالی است که هم‌اکنون حدود 1500بدهکار گردن کلفت مالی که هزاران میلیارد تومان پول ملت را به‌صورت اعتبار از طریق فساد و رانت از بانکها دریافت کرده‌اند، وجود دارند.

به گفته احمد توکلی نماینده سابق مجلس رژیم ”عمده تسهیلات کلان مؤسسه ”ثامن‌الحجج“ به قضات باسابقه، فرزندان علما و شخصیتهای سیاسی پرداخت شده است“. (روزنامه شرق 8آذر 96) 

به گفته محمود صادقی عضو مجلس ارتجاع افراد متخلف و دریافت کنندگان تسهیلات کلان بر اساس ”رانتهای اقتصادی“ تسهیلات را دریافت کرده‌اند به گونه‌یی که ”احساس پشت گرمی می‌کنند، قلدر شده‌اند و با قلدرمآبی کار خود را پیش می‌برند“. (خبرگزاری حکومتی خانه ملت 13آذر 96) 

در زمینه فساد در رأس حاکمیت و دولت آخوند حسن روحانی، احد آزادیخواه سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس ارتجاع آخوند روحانی را مورد حمله شدید قرار داد:‌ «متأسفانه شاهد هستیم که دامنه فساد اداری و استفاده از رانت به قدری فراگیر شده که حتی در بین نزدیکان رئیس‌جمهور و وابستگان دولت نیز نفوذ کرده است». (خبرگزاری تسنیم 3مهر 96) 

محمد محمودی شاه‌نشین عضو مجلس ارتجاع نیز با اعتراف به گسترش فساد اداری و رانت در نظام آخوندی می‌گوید: ”فساد اداری و رانت آسیب جدی به کشور می‌زند“ (خبرگزاری مهر 22شهریور 96) 

علی طیب نیا وزیر اقتصاد کابینه قبلی روحانی نیز در جلسه شورای گفتگوی بخش خصوصی و دولت در سال‌94 در مورد فساد گسترده سالهای پیش از ریاست‌جمهوری آخوند روحانی اعتراف می‌کند ”فساد و رانت مدیران دولت نفسم را برید“ (روزنامه جوان 18اسفند 94) 

فساد و رانت در اقتصاد و مناسبات اقتصادی سران و مهره‌های رژیم آن‌چنان در هم تنیده است که بسیاری از مهره‌های رژیم که از آنها به‌عنوان کارشناس نام برده می‌شود آن را ”فساد گسترده“، ”فساد سیستمی“، ”فساد همه‌گیر“ (همه‌گیر در نظام و در میان مهره‌هایش) و... می‌نامند.

مفهوم فساد سیستمی، گسترده، فراگیر و... این است که فساد تمامی شئونات زندگی روزمره مردم را تحت‌تاثیر قرارمی‌دهد و در نهایت روزگار مردم را سیاه و تباه می‌سازد.

بر پایه این فساد گسترده و نهادینه شده در نظام است که علی نجفی توانا رئیس اسبق کانون وکلای رژیم در گفتگو با روزنامه حکومتی آرمان 26شهریور 96 می‌گوید: ”استفاده از رانت در ایران هنوز جرم نیست! و قوانین فعلی نمی‌تواند جلو فساد در ایران را بگیرد. فساد اقتصادی در ایران به‌رغم وجود قوانین بازدارنده بیش از حد تصور است. سالی در ایران به پایان نمی‌رسد که در آن دستگاههای قضایی از کشف یک جرم اقتصادی بزرگ خبر ندهند. در کشور ما میزان فساد در وضعیت ویژه‌یی قرار دارد.“

این مهره حکومتی در ادامه گفتگویش با رونامه آرمان، فساد را چنین تعریف می‌کند: ”اگر بخواهیم تعریف دقیقی از فساد داشته باشیم، باید گفت فساد پدیده‌یی است که بر اساس آن صاحبان قدرت و مقام با خیانت به پست و مقام خود، از امکانات عمومی به‌نفع منافع شخصی و به ضرر منافع عمومی استفاده می‌کنند، در نتیجه موجب شکاف طبقاتی، بهم ریختگی اقتصادی و اجتماعی شده و در نهایت به حاکمیت ضربه‌ای شدید وارد می‌شود“.

در نتیجه رانت و فساد است که پسر دزد و چپاولگر محمدرضا عارف نماینده مجلس رژیم و سردمدار باند موسوم به اصلاح‌طلب، بر عالم و آدم فخر می‌فروشد و مدعی می‌شود که به این دلیل پولدار شده است که از ژن خوب به دنیا آمده است. سایر بچه پولدارهای رژیم نیز که از ثروت باد آورده پدران خود از طریق رانت و فساد به ثروتهای باد آورده رسیده‌اند، با زندگیهای آن‌چنانی در کاخ ها و ویلاها و با ویراژ دادن با ماشین‌های آخرین مدل در خیابانهای شمال شهر تهران این ثروت را به رخ مردم فقیر می‌کشند.

تاثیر بلافصل غارت و چپاول سران و اقلیت ناچیز وابسته به رژیم در زندگی مردم، وجود اکثریتی از ارتش گرسنگان، ارتش بیکاران، ارتش حاشیه نشینان، و سایر اقشار محروم جامعه هستند که در فقر و فاقه روزگار می‌گذرانند. تراکم ثروت در دست اقلیت حاکم است که اکثریت محروم را از داشتن هرگونه ثروتی محروم کرده و نفس آنها را بریده است.

دفن توهم اصلاحات قلابی در جریان اعتراضات دانشجویی ۱۶آذر

اعتراضات دانشجویی

هفته گذشته شاهد اعتراضات گسترده اقشار مختلف میهنمان علیه غارتگریها و سرکوبگریهای رژیم آخوندی بودیم.

گستردگی این اعتراضات به حدی بود که دانشجویان، کارگران، غارت‌شدگان، معلمان، بازنشستگان، بازاریان، بیکاران و کشاورزان و روستاییان و زلزله‌زدگان در کرمان از جمله اقشار اجتماعی بودند که در حرکتهای اعتراضی شرکت کردند.

مجموع اعتراضات ثبت شده طی یک هفته، نزدیک به یکصد حرکت اعتراضی بود. پرواضح است که به‌دلیل سانسور حکومتی خبر تمامی حرکتهای اعتراضی به مقاومت نمی‌رسد.

مهمترین و بیشترین اعتراضات در این هفته مربوط به دانشجویان بود که در آستانه روز دانشجوو هم‌چنین در روز دانشجو، با تجمعات متعدد اعتراضی و سردادن شعارهای ضدحکومتی خشم و نارضایتی خودشان را از حاکمیت آخوندی نشان دادند.

دانشگاههایی که به‌مناسبت روز دانشجو تظاهرات و اعتراض کردند عبارت بودند از: دانشگاه تهران ، صنعتی شریف، علم و صنعت تهران، علامه، ملی ایران موسوم به بهشتی، قم، زنجان، تبریز، ارومیه، نیشابور، و دانشجویان صنعت نفت و... 

آنچه که در اعتراضات و تظاهرات دانشجویان برجسته بود این بود که بسیاری از شعارهای آنها سیاسی و علیه حاکمیت آخوندها و نهادهای آنها بود. مثلاً در زمانی که یکی از ایادی رژیم در تالار فردوسی دانشگاه تهران سخنرانی می‌کرد دانشجویان شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد سردادند. دانشجویان در دانشگاه ملی ایران موسوم به بهشتی شعار می‌دادند: ”هم مجلس هم دولت اتاق فرمان غارت“. در دانشگاه تهران هم شعار می‌دادند: «تبعیض جنسیتی محکوم است محکوم است»، «نه به تبعیض جنسیتی» در قم دانشجویان سخنرانی حاجی بابایی وزیر اسبق آموزش و پرورش رژیم رو به هم زدند و علیه تبعیض جنسیتی شعار دادند.

تبعیض جنسیتی سیاست سرکوبگرانه رژیم آخوندی است و پیشبرنده آن هم نمایندگیهای تحمیلی خامنه‌ای در دانشگاهها هستند که دانشجویان علیه آنها در اکثر اعتراضاتشان شعار می‌دهند.

بزرگترین تفاوت در شعارهای امسال دانشجویان در شانزده آذر امسال با سالهای گذشته، دفن توهم اصلاحات بود و کسانی که فکر می‌کردند دانشجویان فریب اصلاحات پوشالی رژیم را خوردند، سرشان به سنگ خورد.

کیفیت جدید رشد سیاسی شعار دانشجویان در دانشگاههای مختلف کشور این بود که توهم پراکنی باندهای حکومتی مبنی بر اصلاحات پوشالی را با شعارهایشان به زباله‌دان ریختند.

یکی از مهمترین اعتراضات مردمی اعتراض مردم روستای جلیز در استان ایلام است که به درگیریهای گسترده بین مردم و روستاییان کشیده شد.

سازمان اتکا در این روستا بیشتر از 4هزار هکتار از مزارع ساکنان روستا را غصب کرده و تنها 1000هکتار از مزارع این روستا سهم روستانشینان است که سازمان اتکا درصدد غصب این 1000هکتار نیز است که این امر باعث اعتراض مردم و درگیری آنها با نیروی سرکوب رژیم شد.

یکی از مهمترین اعتراضات هفته گذشته اعتراضات غارت‌شدگان مانند اعتراض سهامداران ذوب آهن اصفهان، مؤسسه عصر نوین، مؤسسه شیده، اندیشه ولایت و... است که در این اعتراضات، مردم در شعارهایشان سردمداران حکومتی هدف قرار دادند.

یکی از غارت‌شدگان کاسپین در زمینه تداوم اعتراضات غارت‌شدگان گفت ما سپرده‌گذاران کاسپین تا زنده‌ایم و توان حرکت داریم زیر بار این ظلم بزرگ نخواهیم رفت. این نادانها فکرمی کنند با گذشت زمان ما ناامید شده و به ﺣﺪاﻗﻞﻫﺎ ﺭاﺿﻲ ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﺷد، ﺯﻫﻲ ﺧﻴﺎﻝ ﺑﺎﻃﻞ ! 

ﻓﻘﻄ ﺑﺤﺚ ﻣﺎﺩﻱ ﻗﻀﻴﻪ مطرح ﻧﻴﺴﺖ ، ﺑﺤﺚ ﺣﺮﻑ ﻧﺎﺣﻖ و ﺯﻭﺭﮔﻮﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﺗﺶ ﻧﻔﺮﺕ و ﺧﺸﻢ ﺭا ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﺎ ﺷﻌﻠﻪﻭﺭ می‌ساﺯﺩ. اﮔﺮ ﺣﻘﻤﺎﻥ ﺭا ﻧﮕﻴﺮﻳﻢ ، ﻳﻚ ﻋﻤﺮ ﺣﺴﺮﺕ ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﻛﻪ ﭼﺮا اﺷﺨﺎﺻﻲ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ و ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ و ﺣﻴﻠﻪ ، ﺟﻴﺒﻬﺎﻱ ﻣﺎ ﺭا ﺯﺩﻧﺪ و ﺑﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﻣﺎ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻛﺮﺩﻧﺪ و ﻣﺎ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻴﻢ اﻳﻦ اﺷﺨﺎﺹ ﺭا ﺳﺮ ﺟﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻨﺸﺎﻧﻴﻢ.

هموطن دیگری گفت: امروز طرف صحبت من شما مسئولان بی‌وجدان نظام هستید، شمایی که انتظار می‌رود تلاش کنید زندگی مردم کشور راحت باشد، اما برعکس ماههاست که زندگی ما را جهنم کرده‌اید.

از نظر ما مردم، روحانی، سران سه قوه، و سیف، عاملان اصلی این خیانت به مردم هستند، و ایشان این توطئه بزرگ را با هم طراحی کردند.

ما مردم با این‌که می‌دانیم تا به خیابانها بیاییم و فریاد حق‌طلبی سردهیم، توسط پلیس امنیت و فتا دستگیر و شماتت می‌شویم، اما باز از شما از خدا بیخبران هراسی نداریم و...

بحران انسانی در مناطق زلزله‌زده

بحران انسانی در مناطق زلزله‌زده

زلزله کرمانشاه و مصیبت‌هایش ادامه دارد. سرمای سیاه زمستان و باران بیداد می‌کنند. همین روزهاست که سر و کله برف معمول کرمانشاه هم پیدا شود. وسایل گرمایشی به اندازه کافی وجود ندارد. سوخت رسانی به سختی انجام می‌شود. مردم حتی برای حفظ بهداشت معمول خود در تنگنای امکانات و حمام و سرویس بهداشتی قرار دارند. کمتر کسی است که سرما نخورده باشد. دارو و درمان تنها به‌صورت قطره چکانی و در برخی مناطق و نه همه جا، مسأله جدی از مردم حل نمی‌کند. و در این میانه پس‌لرزه‌های شدید و ویرانگر، کماکان ادامه دارند و امان مردم را بریده‌اند.

آخوندها و پاسداران اما دنبال نقد کردن بودجه! و پر کردن جیب خود به اسم ساخت کانکس و مسکن و... برای زلزله‌زدگان مصیبت‌دیده‌ای هستند که اینک و پس از گذر از نقطه فاجعه به آرامی وزن مهیب غم از دست دادن عزیزان و خانه و زندگی و خانمانشان را لحظه به لحظه بیشتر حس می‌کنند.

 
آخوندها و پاسداران، راه رسیدن کمکهای مردمی به زلزله‌زدگان را بسته و همه چیز را در انحصار خود در آورده‌اند. آنها در دردناکترین لحظات زندگی مردم هم دنبال گرفتن ماهی منفعت خود از مرداب غم جانکاه مردم‌اند. تا بلکه با کمکهایی که از مردم دیگر یا پول مالیات دهندگان این مملکت باید به دست مصیبت دیدگان برسد، کمی هم که شده برای سپاه بدنام پاسداران و آخوندهای شیاد، اسم و رسمی دست و پا کنند و بگویند پاسداران و آخوندها بودند که به کمک مردم شتافتند در حالیکه همین الآن معاون عمرانی استان کرمانشاه از یک‌سو و نایب رئیس کمیسیون اصل90 مجلس آخوندی از سوی دیگر اعلام کرده‌اند که بیشتر از 2هزار کانکسی که مردم شهرهای دیگر برای هموطنان کرمانشاهی خود فرستاده‌اند در یکی از شهرکهای اطراف سرپل ‌ذهاب توسط آخوند – پاسدارها دپو شده و به مردم نمی‌دهند! این، حضیض رذالت و شقاوت و جنایت است.

از سوی دیگر پاسداران جنایتکار و بنیاد مسکن خامنه‌ای دزد هر کدام صدها میلیارد تومان بودجه دریافت کردند تا برای مردم در اسرع وقت کانکس و خانه بسازند اما تنها چیزی که دست برخیها را گرفته یک کانکس کوچک «حلبی ساز» است که با یک باد! فرو می‌ریزد!

در چنین شرایطی ضروری است هموطنان آزاده بار دیگر هم‌چون روزهای اول فاجعه دست به کار شده و به هر ترتیب که می‌توانند، به یاری عزیزان زلزله‌زده و مصیبت کشیده‌امان در کرمانشاه بشتابند.

این رژیم اگر می‌خواست برای مردم کرمانشاه کاری کند مانند آنچه که در ضاحیه لبنان برای تروریست‌های حزب‌الشیطان کرد، برایش مانند آب خوردن بود! این آخوندها همانهایی هستند که در بیروت در عرض 45روز 45مدرسه کامل ساختند و تحویل دادند!

سهم ناچیز بودجه عمرانی و ”روی کاغذ“ ماندن آن

سهم ناچیز بودجه عمرانی

در سالهای اخیر بودجه نهادهای امنیتی، نظامی و فرهنگی رژیم که وظیفه آنها بسط سرکوب و خرافه در داخل کشور و صدور ارتجاع و تروریسم در کشورهای منطقه است سال به سال افزایش می‌یابد.

به گونه‌یی که بودجه سال 96 نهاد نظامی رژیم افزایش ۸۶درصدی داشت که سهم افزایش بودجه سپاه 100درصدی بود. اما در عین حال سهم ناچیزی به بودجه عمرانی کشور اختصاص داده می‌شود که بخشی از آن را نیز قرارگاه ضد خاتم‌الانبیاء سپاه پاسداران ضدخلقی که یکی از بزرگترین پیمانکارهای دولت است به جیب می‌زند و بخشی از آن را در سوریه خرج پادگان سازی، قرارگاه سازی، خاکریز درست کردن، سنگر سازی و… می‌کند.

با این وجود این‌که بودجه ناچیزی به پروژه‌های عمرانی اختصاص داده می‌شود، اما دست آخر همین مقدار ناچیز بودجه نیز در آخر سال محقق نمی‌شود، و دولت ضد‌مردمی در مواجهه با کسری بودجه، همه ساله بودجه پروژه‌های عمرانی قربانی این کسری می‌کند.

واضح است که تأمین اعتبارات عمرانی یکی از مهمترین عوامل توسعه پایدار است اما در حاکمیت آخوندی و به‌خصوص در سالهای اخیر اساساً به این مهم توجهی نمی‌شود و آنچه هم که تصویب می‌شود عملاً روی کاغذ باقی می‌ماند.

دراین رابطه روزنامه حکومتی شرق 19آذر 96 می‌نویسد: ”ارقام بودجه عمرانی هرساله روی کاغذ در حال افزایش است اما آنچه در عمل رخ می‌دهد، چیز دیگری است؛ سال‌هاست جان رنجور طرح‌های عمرانی ایران جز نامی از آن باقی نمانده است. نگاهی به وضعیت بودجه در سال‌های اخیر نشان می‌دهد بودجه طرح‌های عمرانی در برابر مصارف عمومی کشور سهم اندکی دارد و دولت در تنگنای مالی شدید، توان فکر کردن به توسعه عمرانی کشور را نیز ندارد.“

روزنامه جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران 21آبان 96 گامی فراتر می‌نهد و می‌نویسد: ”دیگر چیزی برای تخصیص فعالیت‌های عمرانی باقی نمی‌ماند.

عملکرد قانون بودجه سال 96 در ماه‌های سپری شده از این سال حکایت از تنگنای مالی شدید دولت دارد، به‌طوری که گویا از بودجه بیش از 70هزارمیلیارد تومانی بخش عمرانی این سال کمتر از 3درصدش در نیمه ابتدایی سال 96پرداخت شده است.“

عادل آذر رئیس دیوان محاسبات رژیم نیز در مجلس رژیم گفت بودجه عمرانی کشور تقریباً تعطیل شده است. (خبرگزاری ایلنا 22آبان 96) 

در زمینه بودجه عمرانی سال 97 حسینعلی حاجی دلیگانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه رژیم از کاهش بودجه عمرانی در سال 97خبر می‌دهد و در این رابطه می‌گوید: ”اگر این اتفاق در بودجه سال آینده رخ دهد قطعاً پروژه‌های عمرانی معطل می‌مانند. دولت باید به این نکته توجه داشته باشد که کاهش بودجه عمرانی موجبات ایجاد رکود در کشور می‌شود.“ (خبرگزاری تسنیم 16آذر 96) 

تعطیل کردن پروژه‌های عمرانی و عدم اختصاص بودجه برای آنها در شرایطی است که دولت ضد‌مردمی سالانه دست در جیب ملت می‌کند و از طریق گران کردن کالاهای اساسی و بستن مالیات بردرآمد کسبه جزء و مردم محروم آنها را سرکیسه می‌کند. دولت ضد‌مردمی در شرایط رکود اقتصادی از سه میلیون واحد صنفی و کسبه جزء مالیات می‌گیرد که در کمتر کشوری مرسوم است. اما نهادهای وابسته به ولی‌فقیه و سایر ارگانهای رژیم از دادن مالیات معاف هستند و 40درصد فرار مالیاتی نیز توسط نهادها، مهره‌های بالایی حکومتی و تجار غارتگر رژیم صورت می‌گیرد.

با این وجود بخش بزرگی از درآمدهای مالیاتی و بودجه‌ای که محقق می‌شود خرج جنگ‌افروزی در سوریه، عراق، یمن و یا خرج خانه‌سازی در سوریه و عراق، لبنان و سایر کشورها برای مزدوران و عوامل برون مرزی رژیم ‌می‌شود.

در شرایطی که پروژه‌های عمرانی کشور راکد و یا تعطیل می‌شوند، مردم محروم در خانه‌های خشتی و گلی و سست‌بنیاد زندگی می‌کنند، که در اثر حوادثی نظیر سیل و زلزله بر سر ساکنانشان آوار می‌شوند، آن‌چنان که در جریان زلزله اخیر کرمانشاه دیدیم.

مدیر کل دفتر بازسازی بنیاد مسکن رژیم در ارزیابیهای میزان خسارت تمام شده در جریان زلزله کرمانشاه اعلام کرد: ”با ارزیابی 94هزار واحد، تعداد واحدهای خسارت دیده در زلزله از 30هزار واحد به 53هزار واحد افزایش یافت. بعد هم گفت: در مجموع در ارزیابی صورت گرفته حدود 53هزار واحد خسارت دیدند که از این تعداد 28هزار واحد تخریب شده و نیاز به بازسازی مجدد دارند. : بر اساس ارزیابی صورت گرفته هم‌چنین 25هزار واحد نیازمند مرمت هستند“.

هراس از ”زلزله‌های اجتماعی“ یا هراس از قیام مردم!

تظاهرات غارت‌شدگان در تهران - سوریه رو رها کن فکری به‌حال ما کن

محمدرضا یزدی فرمانده سپاه پاسداران ضدمحمد رسول‌الله در تهران در جلسه شورای قلابیشهر تهران اعلام کرد گشتهایی برای ”جلوگیری از سرقت و جلوگیری از حضور اراذل و اوباش تشکیل شده است“.

وی از بحرانهای اجتماعی که توسط رژیم گریبانگیر مردم شده تحت عنوان ”زلزله‌های اجتماعی“ نام برد و اضافه کرد که این گشتها برای مقابله با این زلزله‌ها تشکیل شده است.

به گفته یزدی گشتهای سرکوب سپاه به بهانه جلو گیری از وقوع ”زلزله‌های اجتماعی“ تشکیل شده‌اند، اما با توجه به این‌که پیش از این توسط سایر نیرویهای سرکوب رژیم انواع و اقسام گشتها به بهانه مبارزه با بدحجابی، به بهانه مقابله با سرقت، امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با اعتیاد و... تشکیل شده است، تشکیل گشت جدید سپاه هیچ توجیهی ندارد.

بنابراین هدف از تشکیل گشت سپاه مقابله با رشد اعتراضات اجتماعی است، امنیتی کردن فضای جامعه و مقابله با کانونهای اعتراض و شورش علیه نظام است.

محمدرضا یزدی در ادامه سخنانش اعتراف می‌کند و در جامعه فضای مورد نظر رژیم حاکم نیست و با بیان این‌که تفکر و نگاه بسیجی اگر در بین مردم حاکم شود حتماً رشد و توسعه سریعی برای کشور عارض خواهد شد، گفت: ”در صورت حاکم شدن تفکر بسیجی دشمنان از نفوذ در کشور ناامید خواهند شد و ما باید تلاش کنیم نگاه و تفکر بسیجی در عرصه‌های مختلف حاکم شود و ما را به موفقیت برساند“. (خبرگزاری مهر 19آذر 96) 

منظور نهایی سردمداران و مهره‌های رژیم از ”نفوذ“ وحشت از خطر سرنگونی است، ترس این مهره سرکوب نیز هراس از فرهنگ اعتراضی و براندازانه‌ای است که روز به روز در کشور رشد می‌کند. نمود این فرهنگ نیز در شعارهای هموطنان در تجمعات اعتراضی نظیر ”مرگ بر این دولت مردم فریب، مرگ بر روحانی، لاریجانی قاضیه با دزدها همبازیه، آخوند فقط لباسه خوراکش اختلاسه“، ”از رهبر نمی‌ترسیم“و... است.

در راستای این وحشت است که چند روز پیش نیز نیروی انتظامی رژیم نیز ناگزیر شد تا همایش امنیتی ترتیب بدهد و در آن ”موضوعاتی درباره توجه و اهتمام بیشتر در تأمین امنیت تهران“ ! بررسی شود.

در این جلسه پاسدار حسین اشتری سرکرده انتظامی رژیم ”هنجارشکنان“ ! نظام و ”مخلان نظم و امنیت“ ! نظام را نیز تهدید کرد ”با اجرای طرح‌هایی چون 'رعد' توسط همکارانم در پلیس پایتخت، با مخلان نظم و امنیت برخورد لازم صورت می‌گیرد و پلیس هرگز به هنجارشکنان اجازه جولان نخواهد داد“. (خبرگزاری حکومتی آریا 14آذر 96) 

زلزله‌های اجتماعی که پاسدار یزدی از آنها نام می‌برد همان ”گسلهایی“ است که در 25خرداد سال گذشته علی خامنه‌ای به آنها اعتراف کرد و گفت: ”ما در داخل کشور یک گُسلهایی داریم، گُسلهای قومی داریم، گُسلهای عقیدتی داریم، سنّی و شیعه داریم، گُسلهای جناحی داریم، این گُسلها تا مادامی که فعّال نشده، زلزله به‌وجود نمی‌آید؛ اگر چنان‌چه این گُسلها فعّال شد، آن‌وقت زلزله به‌وجود می‌آید؛ سعی دشمن در فعال کردن این گُسلهاست؛ حواستان باشد. مرتّباً دارند بر آتش اختلافات می‌دمند برای این‌که آن را برافروخته‌تر و مشتعل‌تر بکنند؛ سعی کنید این اتّفاق نیفتد.“

همین گسلها است که به اعتراف خبرگزاری نیروی تروریستی قدس در سال 88باعث شورش مردم علیه نظام شد، و در حال حاضر نیز ترس این رسانه حکومتی این است که بحرانهای اجتماعی ”که بخشی از آنها نیز اقتصادی است“، باعث شود ”اعتراضات حتی از جنوب تهران نیز علیه سیستم سازماندهی شود“ (تسنیم 13دی 95) 

روزنامه حکومتی بهار 24آبان 96 نیز از یک ابر گسل نام برد که خطرناکتر از گسل زلزله و آن بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت است: ”با نگاهی به واکنشهای جامعه به فاجعه رخ داده در زمین‌لرزه غرب کشور شاهد نوعی بی‌اعتمادی نسبت به نهادهای حاکمیتی هستیم. به‌وجود آمدن بی‌اعتمادی مردم به ‌حاکمیت... و حاکمیت به‌ مردم را در حوزه سیاسی جستجو کنیم. از این واقعیت گریزی نیست که بی‌اعتمادی در جامعه ایرانی موج می‌زند».

ملاحظه می‌شود که با به حرکت درآمدن نیروی اجتماعی، چگونه هراس سرمداران نیروهای سرکوب و قلم‌زنان در رسانه‌های رژیم فراگرفته است. این هراس از ناشی از خیزش و تظاهرات غارت‌شدگان، کارگران ستمدیده، بیکاران، زنان، معلمان و همه اقشار مردم است که روزانه در سراسر کشور جریان دارد و خیابانهای شهرهای کشور حتی برای یک روز از تجمعات آنها خالی نیست، و نیروی سرکوب رژیم نیز نتوانسته آن را سرکوب کند و شعله‌های اعتراضات مردمی روز به روز فروزان‌تر از قبل می‌شود.

سفر زهرآلود وزیر خارجه انگلیس

سخن روز

بوریس جانسون وزیر خارجه انگلستان صبح روز شنبه 18آذر وارد تهران شد تا به‌قول خودش در مورد «رفتار مخرب و خطرناک» رژیم و مسائلی مانند «تأمین موشک برای حزب‌الله» «کمک به‌ حوثیها در یمن جهت شلیک موشک به‌سوی ریاض» «ایجاد ترور و وحشت در منطقه» و... ، پیامی را به‌ رژیم منتقل کند. وی هم‌چنین گفته است «در دیدارهایش با مقامهای (رژیم) ایران انتقادهای حقوق‌بشری بریتانیا را منتقل خواهد کرد.

چرا وزیر خارجه انگلستان در آستانة‌ سفر خود چنان سخنان تند و صریحی درباره محتوای مذاکرات خود با مقامهای رژیم به‌ زبان آورد؟ آیا او نگران نبود که این سخنان فضای مذاکرات را تیره کند؟ و آیا این سخنان به ‌هدف اصلی او که گسترش رابطه اقتصادی با رژیم و بهره‌برداری اقتصادی و تجاری است، آسیب نمی‌رساند؟ 

روشن است که یکی از اهداف وی از بیان این سخنان، از یک سو تسکین افکار عمومی در ایران و انگلستان و سراسر جهان است که هرگونه مراوده با فاشیسم مذهبی و ضدبشری حاکم بر ایران را با هر علت و بهانه محکوم می‌کنند. از سوی دیگر وی نگران عکس‌العمل مقامهای رژیم نیست، زیرا می‌داند رژیم آخوندی در حضیض ضعف و انزوا، به‌شدت نیازمند رابطه با غرب است و حاضر است در ازای‌ آن و برای نجات از خفگی اقتصادی هر بهایی را بپردازد؛ کمااین‌که همین نیاز شدید است که آن را به‌پای میز مذاکره بر سر توان موشکی، سیاست منطقه‌یی و حقوق‌بشر کشانده است. بنابراین بوریس جانسون با درک همین واقعیت می‌خواهد میز مذاکره با سردمداران رژیم را از موضع بالا پیشاپیش بچیند و مشخص نماید سفرش به ‌تهران دیگر در چارچوب مماشات و امتیاز دهی نیست.

جانسون بلافاصله پس از ورود به‌ تهران با محمدجواد ظریف وزیر خارجه رژیم ملاقات کرد؛ ملاقاتی که پشت درهای بسته انجام گرفت و دستگاه تبلیغاتی رژیم تاکنون اطلاعاتی درباره محتوای این دیدار منتشر نکرده و گزارشگر تلویزیون رژیم تنها گفت که وزیر خارجه انگلیس از شرکت در نشست مطبوعاتی مشترک با ظریف خودداری کرده و به‌درخواست خبرنگاران رژیم برای انجام مصاحبه نیز تمایلی نشان نداده است.

اما سخنگوی وزارت‌خارجه انگلیس اعلام کرد: «طرفین طیف گسترده‌یی از مسائل موجود در روابط فیمابین را مورد بررسی قرار دادند و موانع موجود در مسیر روابط طرفین صراحتاً مورد بحث قرار گرفت». (1) 

به گزارش رسانه‌های انگلیسی، جانسون گفته است دیدارش با ظریف 'سازنده' بوده، اصطلاحی که در عرف دیپلوماتیک در توصیف مذاکرات نه چندان دوستانه گفته می‌شود؛ به‌ویژه که جانسون افزوده است در مذاکراتش با ظریف 'گفتگوی صریحی 'درباره نازنین زاغری' انجام داده است؛ یک زندانی دو تابعیتی ایرانی انگلیسی که رژیم او را به‌اتهام جاسوسی، زندانی و محکوم به ‌۵سال حبس کرده است.

در آستانه سفر وزیر خارجه انگلستان و مذاکراتش با مقامهای رژیم، مهره‌ها و رسانه‌های باند روحانی، از آن به‌عنوان فرصت و مفری برای خروج از بن‌بست و انزوای سیاسی کنونی استقبال کردند؛ اما رسانه‌های باند خامنه‌ای ضمن ابراز تردید نسبت به‌ نیات انگلیس، عمدتاً ساکت بوده و سیاست صبر و انتظار پیشه کردند، صبر و انتظاری که در پایان همان روز اول سفر دو روزه جانسون و درز پاره‌یی از محتوای «مذاکرات سازنده و صریح» جانسون با ظریف و علی لاریجانی و شمخانی، به‌پایان رسید و رسانه‌های باند خامنه‌ای خشم و غیظ خود را از مواضع وزیر خارجه انگلستان ابراز کردند. از جمله کیهان خامنه‌ای (19آذر) تیتر زد: «وزیر خارجه انگلیس، بدهکاری که با ژست طلبکار آمد!». رسانه‌های باند خامنه‌ای تلاش می‌کنند محور اصلی گفتگوهای جانسون در تهران را آزادی نازنین زاغری قلمداد کنند و به‌ این وسیله اهداف اصلی این سفر را که خود جانسون پیش از سفر به‌تهران عنوان کرده بود، تحت‌الشعاع قرار دهند. اما در عین‌حال اذعان می‌کنند:‌ «تلاش جانسون برای ارائه یک تنفس مصنوعی به ‌برجام، طرح مسائل منطقه‌یی و حتی برجام موشکی در این دیدارهاست» (2) و رسانه‌های باند روحانی و شرکا را متهم می‌کنند «پیش از این مشغول بزک آمریکا بودند اما پس از بدعهدی شیطان بزرگ، به ‌اروپایی خوشبین شده‌اند که به‌دنبال فشار بر ایران بر سر توانمندی موشکی و نقش‌آفرینی منطقه‌یی است!» (3) 

خبرگزاری میزان (وابسته به ‌قوه قضاییه ـ 18آذر) نیز هشدار داد: «بسیاری اعتقاد دارند که این حمایت کشور‌های اروپایی نظیر انگلیس از برجام، بازی در همان زمینی است که آمریکایی‌ها ناظر بر غیرهسته‌یی سازی برجام برای امتیازگیری بیشتر طراحی کرده‌اند که ادعا‌های واهی پیرامون توان موشکی ایران از جمله آنهاست».

جدای از بحث و جدلی که سفر وزیر خارجه انگلستان به ‌ایران بین باندهای رژیم دامن زده، هدف اصلی انگلستان مانند فرانسه و سایر کشورهای اروپایی از رابطه با رژیم، تجارت و کسب منافع اقتصادی است، اما این منافع، تنها با حفظ برجام و اصلاح آن میسر است؛ زیرا آمریکا اصرار می‌ورزد یا برجام تماماً باید لغو شود و تحریمهای فراگیر (کاتسا) علیه رژیم به‌مورد اجرا درآید، یا به‌نحوی ترمیم و اصلاح شود که نگرانیهای آمریکا را برطرف کند. بنابراین برقراری روابط اقتصادی با رژیم در گرو حفظ برجام و حفظ برجام هم در گرو آن است که برنامه موشکی رژیم و بساط تروریسم و دخالتهایش در کشورهای منطقه برچیده شود. در نتیجه برای انگلستان هم که در پی کسب منافع اقتصادی است، راهی بجز این وجود ندارد که رژیم را به‌ خوردن زهر موشکی و منطقه‌یی و حقوق‌بشر ترغیب کند. معنی حرف ترامپ هم که به ‌ماکرون گفت بروید هر قدر می‌خواهید از ایران پول دربیاورید، این بود که اگر می‌توانید خارج از کادر تحریمها بروید با رژیم قرارداد ببندید! چرا که خاطرش جمع بود در زمینه اقتصادی و تجارت و سرمایه‌گذاری، دولتهای اروپایی تعیین‌کننده نیستند، بلکه شرکتها و بانکها بر اساس منافع خود تصمیم می‌گیرند و آنها با وجود ریسک مواجه شدن با تحریمهای آمریکا هرگز حاضر به ‌سرمایه‌گذاری نخواهند شد. کمااین‌که توتال که در این زمینه جلوتر از همه شرکتها بود، همین که خطر را احساس کرد، پا پس کشید و قراردادش با رژیم را به‌حالت تعلیق درآورد.

بنابراین حرف جانسون هم مثل حرف ماکرون با رژیم آخوندی این است که ما می‌خواهیم برجام بماند، ولی قیمتش این است که شما باید به‌زهر موشکی و زهر منطقه‌یی تن بدهید! یک سایت وابسته به ‌روحانی هم می‌نویسد: «جانسون در این سفر راه‌کارها و ایده‌هایی در مورد این‌که بانکهای انگلیسی و هم‌چنین بانک مرکزی انگلیس چگونه می‌توانند در سراسر ایران بدون ترس از جریمه و تحریمهای آمریکا فعالیت کنند، ارائه خواهد داد. ایران نیز به‌دنبال شنیدن ایده‌های انگلیس برای کاهش محدودیتهای بانکی به‌دلیل تحریمهای آمریکاست». (4) 

این حرفها، به‌خصوص که توسط یک رسانه باند خامنه‌ای مطرح می‌شود، زمینه‌سازی برای زهرخوران است؛ اما این به ‌آن معنا نیست که ولی‌فقیه ارتجاع تصمیم نهایی خود را گرفته است. کمااین‌که شاهد جیغ و فریادهای رسانه‌های باند خامنه‌ای علیه بوریس جانسون و علیه به‌اصطلاح «دخالت در امور مربوط به ‌امنیت ملی» هستیم. اما در عین‌حال علائم متعددی وجود دارد که این جیغ و فریادها را کمرنگ و کم‌اثر می‌سازد و آن پاسخ تلویحاً مثبتی است که مهره‌ها و سردمداران رژیم با وجود غمزه‌های مسخره «استقلال قوه قضاییه» به‌آزادی افراد «دو تابعیتی» زندانی نشان می‌دهند. از جمله بعیدی‌نژاد سفیر رژیم در لندن، طی اظهاراتی با اشاره به‌ این‌که «خانم زاغری فرزند کوچکی دارد که دور از ایشان و نزد پدر و مادرشان در ایران زندگی می‌کنند و آقای فروغی هم که حدود 80سال دارد، با بیماری چشمی مواجه هست...» اظهار امیدواری کرد که «آنها مشمول عفو و رأفت اسلامی واقع شوند». البته روشن است که برای حفظ ظاهر، آزادی گروگانها با کمی تأخیر صورت خواهد گرفت و بعیدی‌نژاد هم خاطرنشان می‌کند: «اقدام فوری خاصی در خصوص آزادی این دو نفر متصور نیست چون موضوع در نظام قضایی ایران در حال بررسی است و فرآیند آن باید طی شود».

به‌ این ترتیب جیغ و فریادهای باند خامنه‌ای و فحشهایی مانند «بوریس دلقک» و «بوریس دروغگو» و امثالهم را که کیهان خامنه‌ای نثار وزیر خارجه انگلستان کرده، اساساً بایستی دود و دم استتار برای پنهان کردن عقب‌نشینی‌های اساسی در رابطه با جامهای سه‌گانه زهر و معامله مفتضحی محسوب کرد که یک سر آن آزادی گروگانهای دوتابعیتی و سر دیگرش دستیابی به ‌400یا 450میلیون پوند از پولهای بلوکه شده ایران در انگستان است.

نتیجه این‌که سفر وزیر خارجه انگلستان به‌ تهران می‌تواند شاخصی باشد از این‌که رژیم آخوندی در دو راهی تسلیم و سرکشیدن جام‌های سه‌گانه زهر یا ایستادن در برابر جامعه جهانی و روبه‌رو شدن با تحریمهای خفه‌کننده اقتصادی، به‌ کدام سو در حرکت است.

پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ خبرگزاری حکومتی مهر ـ 19آذر
2و 3 ـ کیهان ـ 19آذر
4 ـ‌ خبرگزاری حکومتی میزان ـ ۱۸آذر.

۱۳۹۶ آذر ۱۹, یکشنبه

«تفکیک جنسیتی عامل عقب‌ماندگی جامعه»

طرح تفکیک جنسیتی

یکی از فاکتورهایی که باعث افزایش آهنگ رشد جامعه می‌گردد، ایجاد فرصتهای برابر برای گسترش و پیشرفت فعالیتهای جامعه می‌باشد. در جوامعی که چنین فرصتهایی به‌طور آزادانه و فارغ از هرگونه تعصب جنسیتی در اختیار زنان و مردان قرار گرفته است، آمارها نشان داده‌اند که جامعه مذکور از روند صعودی پیشرفت برخوردار شده است. یکی از اهداف ایجاد جامعه دموکراتیک ایجاد فرصتهای یکسان برای زنان و مردان می‌باشد که از جمله این امر در جوامع دموکراتیک غربی به خوبی نشان داده شده است. از سویی دیگر در نظام های دیکتاتوری که فرصتهای برابر برای رشد زنان و مردان در کنار هم مهیا نیست، آهنگ رشد جامعه سیری نزولی گرفته و نه تنها جامعه از نظر علمی پیشرفت نمی‌کند بلکه دچار نوعی عقب‌ماندگی نیز می‌گردد که به طبع از آن گرایش مردم به افکار متحجرانه قرون‌وسطایی افزایش و میزان ساعتهای مطالعه افراد جامعه نیز رقمی نزدیک به صفر را نشان می‌دهد. یکی از فاکتورهایی که به نوبه خود باعث ایجاد سیر نزولی رشد جامعه می‌گردد، ایجاد تبعیض جنسیتی میان زنان و مردان جامعه می‌باشد که این امر در نظام دیکتاتوری ایران به خوبی قابل مشاهده است. در این جامعه با ایجاد محدودیتهایی از قبیل تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، رشته‌های ورزشی، انتخاب شغل و مواردی از این دست سعی بر ایجاد محدودیت علیه زنان می‌شود و در نتیجه زنان به‌عنوان محرک و نیروی تغییر جامعه نه تنها به عقب رانده می‌شوند، بلکه با ایجاد محدودیتهای حاکم بر جامعه دچار سکون شده و تسلیم شرایط موجود می‌گردند. شاید بتوان به نقش شبکه‌های اجتماعی و اینترنت در این مورد نیز اشاره نمود که چگونه حاکمیت با استفاده از رسانه‌های جمعی سعی در غالب کردن طرز تفکر خود در میان جامعه دارد: خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان متعلق به حاکمیت در تاریخ پنجم آذر ماه 96 با انتشار تیتری در رابطه با 'شغل‌های پردرآمد برای بانوان' نوشت:
'شناخت نقاط قوت و شرایط روانی خانم‌ها در انتخاب شغل بسیار مهم است زیرا روحیه حساس آنها اجازه انجام هر کاری را نمی‌دهد'

و سپس ادامه می‌دهد که ' بررسی‌های به‌عمل آمده نشان می‌دهد که زنان نسبت به مردان، علاقه کمتری برای تحصیل در رشته‌های مرتبط با تکنولوژی و مهندسی دارند. در اتحادیه اروپا و ژاپن حدود ۷۰درصد دانشجویان دختر در رشته‌های علوم انسانی و هنر و بقیه در رشته تحصیلی فنی و مهندسی تحصیل می‌کنند که این آمار تقریباً به آماری که در ایران وجود دارد، نزدیک است. در آلمان، در سال ۲۰۰۰ فقط ۷.۵درصد از دانشجویان رشته مهندسی برق را زنان تشکیل می‌دادند. در سوئد اشتغال زنان در مشاغل آموزشی مانند معلمی در سه دهه گذشته حدود ۸۰درصد بوده؛ در حالی‌که این میزان در رشته‌های مهندسی حدود ۲۵درصد است.' و شغلهایی مانند تدریس، عکاسی، پزشکی و پرستاری و علوم انسانی را برای خانمها مناسب قلمداد می‌کند.

سایت اینترنتی فرارو در تاریخ پانزدهم تیر 92 نوشت:
'از سال 88تاکنون 25دانشگاه در ایران تفکیک جنسیتی شده است، دختران یک‌طرف، پسران یک‌طرف.» این را وزیر علوم در این آخرین هفته‌های کاری دولت دهم با افتخار گفته است.

حتی اگر چند هفته به پایان دولت دهم باقیمانده باشد باز هم کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری از ادامه اسلامی کردن دانشگاهها، آن هم با شدت‌ و حدت بیشتر و از جداسازی دختران و پسران در دانشگاهها می‌گوید؛ حتی اگر احمدی‌نژاد چند‌ماه پیش گفته باشد با جداسازی جنسیتی در دانشگاهها مخالف است.

خط‌کشی بین دختران و پسران در دانشگاهها برنامه و رویکردی بود که منتقدان بسیاری داشته؛ اما کامران دانشجو گویا حاضر نیست یک قدم هم پا پس بکشد. او دیروز در همایشی از ادامه طرح تفکیک جنسیتی دانشگاهها سخن گفت و هم مجموعه‌یی از آمار و ارقام‌های باور نکردنی را ارائه کرد. یکی از آنها این‌که در 30سال پس از انقلاب 175‌هزار مقاله علمی به ثبت رسیده که حدود 103‌هزار مقاله آن مربوط به چهارسال اخیر است! اما خبر دیگر او نهایی‌شدن سند «اسلامی کردن دانشگاهها» بود؛ کاری که مسئولیت آن به غلامعلی حداد عادل سپرده شده است.

مسئولان وزارت علوم پیش از این هم اعلام کرده بودند نه‌تنها سیاست تفکیک جنسیتی در دانشگاهها را پیش می‌برند که تأسیس دانشگاههای تک‌جنسیتی هم از برنامه‌های این وزارتخانه است؛ برنامه‌یی که البته در سال‌های اخیر در استانها و شهرهای کوچک که مقاومت کمتری در برابر این تغییرات دارند آغاز شده است'

علاوه بر این حاکمیت دائماً سعی در غالب کردن افکار متحجرانه خود در میان مردم دارد و میکوشد تا با به عقب راندن زنان مانع از حضور فعال آنها در رشته‌های مورد علاقه خود شوند.

خبرگزاری حکومتی بین‌المللی قرآن تاریخ بیست و هشتم فروردین 96:
'حجت‌الاسلام و المسلمین شمس‌الله مریجی، جامعه‌شناس در گفتگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به بایدها و نبایدهایی که در زمینه اشتغال زنان باید مدنظر قرار گیرد اشاره و عنوان کرد: در زمینه اشتغال بانوان پژوهش‌های مختلفی صورت گرفته است که برآیند کلی آن مثبت نیست چرا که بانوان به‌لحاظ روانی از مشخصه‌هایی برخوردار هستند که برخی مشاغل سنگین با فطرت آنان هماهنگی ندارد و پس از پایان دوره کاری چند ساله رضایتمندی چندانی وجود نداشته و حتی پشیمانی نیز به بار آورده است.

وی با بیان این‌که زنان شاغلی که بیشتر توان خود را صرف کار خارج از منزل که بعضاً غیرمرتبط با روحیات و ویژگی‌های فیزیکی آنان است می‌کنند، دچار نوعی یأس و خستگی در پایان سال‌های کاری خود می‌شوند، اظهار کرد: به‌طور مثال برخی زنان در رشته‌هایی هم‌چون معدن و مکانیک ورود پیدا می‌کنند در صورتی که این شغل نه تنها با روحیات زنانه آنها هماهنگی ندارد بلکه مردان زیادی در جامعه حضور دارند که می‌توانند از پس این وظیفه مردانه برآیند و به‌خاطر تصدی زنان بیکار مانده‌اند.

حجت‌الاسلام مریجی بر ضرورت یکسانی شغل انتخابی بانوان با ویژگی‌های روحی، روانی و فیزیکی آنان تأکید و تصریح کرد: عرصه آموزش و پرورش و تربیت از جمله ساحتهایی است که در جامعه نیاز به حضور زنان و بهره‌مندی از قابلیت‌های آنان دارد اما فرهنگ وارداتی در پی آن است که برتری زنان را به حضور آنان در شغل‌های مردانه نسبت دهد. حالت عاطفی موجود در زنان اولویت را به آنان برای پیگیری امور تربیتی و آموزشی می‌بخشد. هم‌چنین در برخی عرصه‌های پزشکی حضور زنان واجب است اما عدم مدیریت صحیح باعث شده است کمتر تعادلی در زمینه تفکیک مشاغل برای زنان و مردان صورت گیرد.

این جامعه شناس با انتقاد از عدم مدیریت بر تفکیک رشته‌های تحصیلی دانشگاهی برای دختران و پسران گفت: وقتی از ابتدا زمینه تحصیل مطابق با فطرت برای دختران و پسران مهیا نشود و آنان بخشی از عمر خود را صرف تحصیل در رشته‌هایی کنند که با قابلیت‌ها‌ی آنان همخوانی ندارد و یا ضرورتی به حضور آنان به‌عنوان یک مرد یا زن در رشته‌های خاص وجود ندارد نمی‌توان توقع داشت پس از پایان تحصیل در صدد فعالیت در زمینه رشته تحصیلی خود نباشند.'

شاید تفکیک جنسیتی را بتوان به‌عنوان یکی از هزاران عاملی که باعث ایجاد سیر نزولی پیشرفت در جامعه می‌شوند، دانست. اما در عین‌حال نیز باید به عامل اصلی این پس‌رفت که همان قالب شدن تفکر متحجرانه و دیکتاتور مآب حاکمیت بر جامعه است توجه نمود. عاملی که با ایجاد سیاستهای جنسیتی و اشاعه فرهنگ قرون‌وسطایی سعی در نگه‌داشتن افراد جامعه در ناآگاهی، عدم فعالیت و بسته نگه‌داشتن جامعه می‌نماید تا بتواند بر آن حکومت کند.

حال این سؤال پیش می‌آید که آیا با وجود عامل اصلی بازدارنده جامعه از پیشرفت، می‌توان انتظار رشد جامعه را داشت یا خیر؟ 

نویسنده: م. طالبی.

مهندسی ۱۶آذر با عکس حاج قاسم؟!

تجمع اعتراضی دانشجویان در 16آذر

علی خامنه‌ای برای روز 16آذر امسال کیسه بسیار گشادی دوخته بود. از مدتها قبل حسن روحانی را با کر و فرهای اعتدالی‌اش به این طرف و آن طرف اعزام کرد و وعده داد که دیگر امسال دانشجویان مراسم 16آذر درست و حسابی خواهند داشت! و کلی وعده‌های بنفش داد که البته همآنموقع هم می‌شد فهمید یک کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌اش هست! اما ظاهراً باید عملاً «ماه» تزویر رویت می‌شد تا داستان خوب فهمیده شود.

کار به جایی رسید که روحانی با شیادی تمام در سخنرانی‌اش در روز 12آذر گفت:
شعار ما در انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود، اما امروز دانشگاههای ما هم از «استقلال» و هم «آزادی» گله دارند.
«اگر قراره در دانشگاه آزادی نباشه، حتماً خلاقیت نیست»
«ما لااقل در دانشگاه به اندازه حوزه‌های علمیه آزادی بدیم، حوزه علمیه!»
«ستاره جایش در آسمان است نه در دانشگاه!»

این اعتراف‌های رئیس‌جمهور نظام به نبودن آزادی و رخت بربستن استقلال، و از آنطرف سرکوب دانشجویان سرجای خودش مدارک محکمه‌پسند خوبی هستند اما حکمت بیان آنها همان مسخ 16آذر بود... قبلاً روحانی قصدش را برای مصادره 16آذر توسط خودش را اعلام کرده بود و گفته بود: «۱۶آذر روز دانشجو است و اتفاقاً این روز در دولت یازدهم زنده شد.»

و بگذریم که دانشجویانی که مخاطب روحانی بودند، به نحو مقتضی جوابش را دادند اما صحنه‌های بعدی در روزهای بعد و در دانشگاههای مختلف نشان داد، 16آذر را می‌توان:
به‌طور نسبی تعطیل کرد،
می‌توان مراسم و تجمع‌هایش را محدود کرد،
با اعمال سکوت خبری به هسته‌های فعال آن، حرف و صدای اصلی مراسم را تحت‌الشعاع شلوغ‌ بازیهای مشتی بسیجی، کم‌ دامنه کرد اما نمی‌توان 16آذر را مصادره کرد و نمی‌توان آن را مسخ و بی‌محتوا کرد. ماجرای سخنرانی پاسدار غدیری ابیانه در دانشگاه زاهدان، نمونه جالبی برای اثبات این مدعاست. عکس مراسم را می‌توانید اینجا ببینید.

 
باری همه اینها را می‌توان از شعارهای دانشجویانی که پرده فریب روحانی و زره ضخیم امنیتی خامنه‌ای را دریدند و مراسم خودشان را با همان اصالت همیشگی که برازنده دانشجوی پیشتاز ایرانی است، برگزار کنند، دریافت.

اولین و مهمترین شعاری که پرده فریب را زیر برق سرنیزه‌های خامنه‌ای درید، شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» بود. شعاری که صف‌بندی دانشجوی اصیل را از ساندیس‌خورهای بسیجی به سرعت و روشنی جدا کرد.

و پس از آن شعارهایی که مکر و حیله اصلاحاتچی‌های قلابی و اعتدالی‌های دروغین را بی‌اثر کرد مانند این شعارها:
«تجمع مستقل خواسته فوری ماست. تجمع، تجمع وابسته نمی‌خوایم نمی‌خوایم» (دانشگاه تهران 15آذر)
«هم مجلس هم دولت، اتاق فرمان غارت» (دانشگاه تهران 15آذر)
دانشجوی زندانی آزاد باید گردد
تبعیض جنسیتی محکوم است محکوم است
تبعیض قومیتی محکوم است محکوم است
«تشکل وابسته نمی‌خوایم نمی‌خوایم» (دانشگاه علامه 15آذر)
«‌دست زورمندان اقتصادی و سیاسی باید از دانشگاه کوتاه شود»
دانشجو می‌میرد ذلت نمی‌پذیرد (دانشگاه کرج) 

برخی روزنامه‌های حکومتی روز بعد و در اشاره مستقیم به مراسم‌های حکومتی – بسیجی در دانشگاهها نوشتند:
«آیا دانشگاههای ما رو به مرگ هستند؟»
۱۶آذرهایی که مملو از شوبازی کردن و شعارهای تهوع آور است! (سایت حکومتی صبح قزوین 16آذر)

همین سایت در مطلبی نوشته بود: «متأسفانه روز 16آذر مملو از مراسمات و شوبازی کردنهای تهوع آور و شعارهای پوچ است حال آن که نیاز داریم همه، از دانشجو و استاد تا مسئول وزارت علوم و دیگران دست از شو بازی‌کردن در 16آذر برداریم و بدانیم دانشگاههای عربستان در بین 10دانشگاه برتر جهان اسلام... و 100دانشگاه برتر جهان قرار گرفتند اما هنوز ما هنوز حتی در معتبرترین دانشگاههای کشور اندر خم یک کوچه ایم».
آخوندها حتی در یک دانشگاه با تزیین سالن مراسم با بادکنک! و کاغذ کشی و شمع و (احتمالا ساندیس و کیک) و آوردن عکس پاسدار جنایتکار و بیسوادی مثل قاسم سلیمانی، تلاش کردند مراسم آن دانشگاه را به لجن بکشند اما انتشار عکس‌های آن مراسم، خودش به فضاحتی بامزه! برای آخوندها تبدیل شد!

 
طبعا موج فضاحت و شکست آخوندها در مصادره مراسم 16آذر همینجا متوقف نشد. چنانکه تسنیم ارگان نیروی تروریستی قدس پاسداران روز 16آذر با عجز و استیصال کامل لابه کرد و نوشت: «در وضعیت حساس کنونی که جامعه اسلامی به‌ویژه بدنه جنبش دانشجویی با تهدیدها و خطرهای ناشی از نفوذ جریانهای فکری و فرهنگی ضداسلامی و غربگرا مواجه است ـ متأسفانه تحت تأثیر عملیات روانی و هجمه‌های تبلیغاتی و رسانه‌های دشمن، شاهد آسیب‌هایی در حوزه آرمان خواهی و آرمان طلبی و تحکیم روند اقتدار علمی کشور هستیم ـ ضروری است دانشجویان عزیز درصدد اصلاح روندهای نامطلوب در محیطهای دانشگاهی برآیند و با تمرکز بر اولویتهای فراروی و ضرورتهای انقلاب اسلامی و اتخاذ موضع‌گیریها صحیح و طراحی اقدامات و فعالیتهای متناسب، جبهه دشمن را در این عرصه ناامید و ناکام سازند.»
و اینطوری شد که باز هم 16آذر ماند و دانشجویانی که «تک» محیلانه دیکتاتور را خنثی کردند.

پایان

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات با رسمیت یافتن و تصویب تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارت‌خارجه آمریکا، از امرو...