۱۳۹۶ آذر ۸, چهارشنبه

ما را هم لبنانی حساب کنید!

ما را هم لبنانی حساب کنید

یک خانم اهل ضاحیه بیروت: اگه کمکهای ایران نبود ما هنوز آواره بودیم... ایران حتی اجاره خونه ما رو هم می‌داد و لوازم زندگی ما رو هم مهیا می‌کرد.

پاسدار شاطری از فرماندهان سپاه و «مسئول بازسازی لبنان» : در کمتر از 2هفته مشکل برق 73روستا (ی بیروت) را حل کردیم.

در 45روز، 45مدرسه برای «ضاحیه» ساختیم!
مجموعا 2280پروژه (سازندگی برای بیروت در چندماه) داشتیم!

141مرکز آموزشی (براشون ساختیم)
73مرکز عبادی، 19مرکز درمانی، 20پل اصلی، 189پل فرعی، 4پل عابر پیاده، 110پروژه برق، 494پروژه شهرداریها، 26راه اصلی، 833راه فرعی و 42پروژه زیبایی شهر! (برای حزب‌الله لبنان) ساختیم.

13439پروژه پرداخت خسارت به افراد متفرقه داشتیم شامل:
3035پرداخت خسارت خودرو! 2200خسارت احشام! 8000مورد خسارت زمینهای زراعی! در مناطق مختلف... به هرکس که خسارت دیده بود از جنگ...

(جمهوری اسلامی؟!) وظیفه الهی و انسانی خودش بوده که انجام داده! چون مردم لبنان، مردم عزیزی‌اند.

***
اما حالا بیشتر از 2هفته از زلزله کرمانشاه می‌گذرد در حالیکه به گزارش رسانه‌های رژیم هنوز در برخی نواحی، «آواربرداری» تمام نشده، سرمای کردستان و باران، امان مردم را بریده، آنچه که در فضای مجازی و به شکل مستقیم و مستند به اشتراک گذاشته می‌شود، حکایت از استمرار یک فاجعه ملی دارد.

پدیده‌یی به اسم حکومت تقریباً در صحنه غایب است، هنوز کمکهای مردمی‌ست که مرهمی بر زخم هموطنان داغدار و مصیبت‌زده می‌گذارد.

گرچه کمکهای دولتی وجود ندارد یا اگر هم دارد بیشتر جنبه نمایشی و تبلیغ جناحی برای پاسداران است اما در عوض کمکهای ارسالی آخوندها برای شهر آلبوکمال و دمشق و دیرالزور سوریه با سرعت هرچه تمامتر، ثابت کرد عنصری به اسم به‌اصطلاح «جمهوری اسلامی ایران!» تنها برای عناصر تروریست خارج کشوری رژیم وجود دارد و نه برای مردم ایران!
آخوندها در بازسازی لبنانی که خود ویران کرده بودند، سنگ‌تمام گذاشتند: همزمان که ویرانی‌ها را بازسازی می‌کردند، عناصرشان را در اماکن مناسب، جای دادند، اجاره‌خانه‌هایشان را پرداختند و برایشان وسایل منزل خریدند، خسارت خودروهای نابودشده‌اشان را پرداخت کردند، حتی پول گاو و گوسفند تلف شده‌اشان را هم دادند و... و حتی پول توجیبی! و اینهمه تحت عنوان کمک بلاعوض!

اما آنچه که این روزها دل ایرانیان را بیشتر به درد می‌آورد، حرف‌ها و شرط و شروطی است که آخوندها برای کمک به مالیات دهندگان ایرانی در استان کرمانشاه خودمان پیش می‌کشند. ضروری‌ترین این کمک‌ها، اسکان مردم در کانکس به جای چادر است تا مردم از سرما خشک نشوند! اما ببینید برای اسکان مردم در کانکس چه داستانی برپاست:
به گزارش سایت حکومتی انتخاب، جهانگیری معاون اول روحانی روز دوشنبه 6آذر اعلام کرد: قبل از بحث کانکس، قرار بود به زلزله‌زدگان وجه نقد پرداخت شود تا خانه اجاره کنند/ در حال حاضر هر دو راه‌کار وجود دارد؛ تصمیم با مردم است.

خواننده بی‌خبر از همه جا خیال می‌کند مردم مخیر‌اند بین انتخاب پول نقد و کانکس! به همین راحتی!

اما بخوانید بعدش را...
خبرگزاری حکومتی ایسنا از قول سخنگوی سپاه پاسداران گفت: سپاه روزانه 400کانکس برای اسکان زلزله‌زدگان غرب کشور می‌سازد.

این با توجه به جلوگیری کردن از ارسال کمکهای مردمی برای اهالی کرمانشاه، دهها هزار مردم خانه خراب استان باید توی صف انتظار دریافت کانکس که اینک در انحصار سپاه بدنام و دزد پاسداران قرار گرفته، نوبت بگیرند. اینطوری آخرین زلزله‌زده اگر مبنای آمار منازل آسیب دیده را 50000هزار واحد مسکونی (عددی که در اولین روزها مقامات حکومتی اعلام کردند) بگیریم، آخرین هموطن خانه‌خراب می‌تواند 125روز دیگر برای گرفتن کانکسش مراجعه کند! یعنی تقریباً بعد از سیزده بدر سال آینده!

اما اینهم، پایان رذالت نیست، خبر بعدی را بخوانید:
بنا‌ به گزارش گزارشگر سیمای آزادی از وضعیت زلزله‌زدگان در کرمانشاه. حدود 25کانکس از طریق مردم و انجمنهای مردم نهاد به ت روستای ناوه فره آمده، دولت برای آنها شرط گذاشته است که هر کسی می‌خواهد از کانکس استفاده بکند، مبلغ سه میلیون از وام بلاعوضی که دولت تقبل کرده کسر می‌شود! به همین خاطر مردم هم هیچ تمایلی ندارند که از کانکس‌ها استفاده کنند!

این، تازه مربوط به کانکس‌های مجانی‌ای است که مردم برای اهالی برده اما دولت و سپاه پاسداران دست روی آن انداخته و متولی! قضیه شده‌اند! حالا با این قیاس حساب کنید کانکس‌هایی که خود پاسداران بسازند را به چه قیمتی می‌خواهند به مردم بفروشند؟

ضمن این‌که از همین سه روز پیش در رسانه‌ها منعکس شد که قیمت کانکس به یکباره از 300هزارتومان به 4میلیون تومان رسیده.

حالا مقایسه کنید اینجا را با ضاحیه (جنوب بیروت) که آخوندها آنجا را برای عناصر حزب‌الشیطان لبنان به‌صورت شمیرانات درآوردند آنهم به‌صورت کاملاً مجانی! و تا وقتی که آپارتمانهای ضاحیه در دست ساختن بود، اجاره خانه تروریستها و خانواده و خانم بچه‌هایشان را هم دولت ضدایرانی جمهوری اسلامی ایران! می داد! اما اینجا مردممان باید برای کانکس اهدایی دیگر هموطنانمان سه میلیون ریال بپردازند!

باور نمی‌کنید این تکه فیلم را ببینید. و هرچه که صلاح می‌دانید نثار این نظام کنید.

زمینه سازیها برای جامهای زهر بعدی

زمینه سازیها برای جامهای زهر بعدی

ارائه لایحه الحاق رژیم به کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم در روز 22آبان توسط دولت روحانی به مجلس ارتجاع؛ داد و فریاد باند خامنه‌ای از زبان مهره‌ها و در رسانه‌هایشان را بلند کرده است. می‌گویند روحانی از شلوغی و آشفتگی ناشی از زلزله که شب قبل از آن رخ داده بود، این لایحه را به مجلس داده و ما حواسمان نبود که همان موقع اعتراض کنیم. در مقدمه توجیهی این لایحه آمده است: «کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم سندی است برای پیشگیری و مقابله با اشکال و مصادیق مختلف تروریسم بین‌المللی از طریق قطع منابع و پشتوانه‌های مالی سازمانها و گروه‌های تروریستی با اجماع به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل‌متحد رسیده است». که با این تعریف بسیاری از اقدامات رژیم، تروریسم و ارگانها و مقامهایش مانند پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی مصداق «تروریست» شناخته می‌شوند و مشمول تحریم قرار می‌گیرند.

کیهان خامنه‌ای روز 7آذر تحت عنوان «از زلزله کرمانشاه تا زلزله کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم!» با حمله به باند حسن روحانی نوشته است: «هفته گذشته و درست زمانی که زلزله کرمانشاه در صدر اخبار قرار داشت، رسانه‌ها خبر ارسال لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم توسط رئیس‌جمهور را منتشر کردند. از آن‌جایی که تمامی حواس‌ها در کشور به زلزله کرمانشاه و رسیدگی به وضعیت مصدومان آن اختصاص یافته بود این مسأله کمتر مورد توجه قرار گرفت غافل از این‌که این اقدام دولت خود در حکم زلزله‌ای دیگر بود! زلزله‌ای که توسط دولت‌مردان علیه امنیت و منافع ملی ایجاد شده است».

یک سایت وابسته به دلواپسان نظام نیز نوشت: «علاوه بر گستردگی تعریف تروریسم در ICSFT، ماده ۱۸، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱ و ۱۲آن به‌راحتی می‌تواند دستاویز قدرتهای بزرگ قرار گرفته و آنها ایران را متهم نمایند که از اتخاذ اقدامات متناسب برای مقابله و مصادره اموال استفاده شده برای آنچه که گروه‌های نظامی غیرقانونی می‌خوانند سر باز زده و به تعقیب قضایی و استرداد مجرم نپرداخته است!» (جهان نیوز-۷آذر) 

به‌رغم این‌که در روز ۶آذر در کیهان خامنه‌ای حرف دلواپسان آمده بود که مجلس سواد بررسی این لوایح پیچیده و تخصصی را ندارد و اساساً فاقد توان فهم پیچیدگی قراردادهای حقوقی و پادمانهای بین‌المللی است و به این لوایح از روی گرایشهای فراکسیونی رأی می‌دهند، نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع به جای پاسخ به موضع مجلس و کمیسیون امنیت به تکرار دلواپسیها پرداخت و از جمله گفت: «این قبیل کنوانسیون ها مانند شمشیر دولبه‌ عمل می‌کنند؛ به‌طوری که اگر توجه کافی نداشته باشیم و «حق تحفظ» لازم را لحاظ نکنیم، این عضویتها می‌تواند علیه خودمان مورد بهره‌برداری قرار بگیرد و بعداً مشکل‌ساز شود، همان‌طور که در الحاق به FATF و پذیرش سند ۲۰۳۰ هم این نگرانی‌ها وجود داشته است» (خبرگزاری مهر 6آذر).

به نظر می‌رسد این اظهارات از سوی سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع بیشتر برای «همدردی» با دلواپسان باشد. چون آنها در رسانه هایشان حرفهای مشخص‌تر و حملات تند و تیزتری علیه باند روحانی انجام داده‌اند:
از جمله سایت حکومتی افکار نیوز در روز 7آذر در زیر عنوان «الحاق به یک کنوانسیون ضدامنیت ملی دیگر در بحبوحه التهاب زلزله» با حمله به دولت حسن روحانی نوشت «پذیرش این معاهده به‌علت تبعاتی که برای ایران دارد در واقع همان پیش‌روی در مسیر FATF به حساب می‌آید. علت اصلی این مسأله را نیز باید در گستردگی تعریف تروریسم در این کنوانسیون دانست.

این گستردگی تعریف از یک سو و از سویی دیگر نیز شناخت حزب‌الله لبنان به‌عنوان گروه تروریستی توسط اتحادیه عرب، آمریکا و کشورهای غربی از سویی دیگر منجر به آن خواهد شد که ایران به‌علت حضور و همکاری در محور مقاومت به سهولت به نقض این کنوانسیون متهم شود! در واقع دولت و وزارت امور خارجه با پذیرش این کنوانسیون با دستان خود تبعات امنیتی برای کشور به ارمغان می‌آورند و به دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی کمک می‌کنند تا ایران را به‌خاطر کمک به حزب‌الله لبنان و سایر گروه‌های حاضر در محور مقاومت تنبیه نمایند!».

و سایت حکومتی رجا نیوز پیش‌تر از اینها نوشته بود «چگونه دولت الحاق بی‌سر و صدای 10سند بین‌المللی را در سر می‌پروراند؟ 

جریانی در داخل کشور به طرز عجیبی تلاش می‌کند که سلطه بیگانگان را از طریق سازمانها و معاهدات بین‌المللی بر ایران حاکم نماید. این مسأله مغایر عقل، قانون اساسی و نظر رهبر معظم انقلاب است. به‌طور کلی دشمن در تلاش است که از طریق معاهدات مختلف که ظاهری زیبا و عوام‌فریبانه دارند دست و پای جمهوری اسلامی ایران را ببندد و تکالیف جدید و اضافی بر ایران اعمال نماید تا مانع پیشرفت آن شود» (رجا نیوز-3آذر).

رسانه‌های باند روحانی بر ضرورت ادامه مسیر زهرخوران تأکید کرده‌اند و تلویحا با عبارت «این عده غافل از آن هستند که تصویب چنین لایحه‌هایی نیاز به بررسی‌های طولانی دارد که کارهای کارشناسی آن از مدتها قبل انجام شده بود» به دلواپسان گفته‌اند نگران نباشند که خامنه‌ای هم در جریان این تحول قرار دارد! یک سایت همسو با دولت روحانی با عنوان «چرا تندروها دلواپس الحاق ایران به کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم شد‌ه‌اند»، نوشته است «ICSFT» دستمایه تازه حمله به دولت، نیمه دوم آبان ماه امسال دولت، لایحه الحاق ایران به «کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم» را برای طی تشریفات قانون تقدیم مجلس شورای اسلامی کرد. آن‌گونه که در توضیح مقدماتی رئیس‌جمهور خطاب به رئیس مجلس آمده است، وزارت امور خارجه پیشنهاد پیوستن تهران به این کنوانسیون بین‌المللی را مطرح کرده است.

منتقدین دولت را متهم کرده‌اند در هفته‌یی که کشور سرگرم زلزله کرمانشاه بوده است، لایحه الحاق ایران به کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم منتشر شده است. اصول‌گرایان تصویب این لایحه را زلزله‌ای دیگر دانسته‌اند. این عده غافل از

آن هستند که تصویب چنین لایحه‌هایی نیاز به بررسی‌های طولانی دارد که کارهای کارشناسی آن از مدتها قبل انجام شده بود و تنها خبر تصویبش در آن ایام بوده است و دولت با تعریف مشخص و حق تحفظ به این لایحه پیوسته و تعریف موسّع از تروریسم را نپذیرفته است» (رویداد 24 5آذر).

با توجه به این‌که دو روز قبل آخوند روحانی در پایان اجلاس سران سه قوه تأکید کرد که در خصوص مسائل منطقه‌یی هم «مذاکره» راه‌حل نظام است و به شکلی از زمینه‌سازی دیگر نظام در عرصه جام‌زهرهای منطقه‌یی خبر داده بود نباید دلواپسان از تکمیل جام‌زهر برجام چندان تعجب کنند.

۱۳۹۶ آذر ۷, سه‌شنبه

بازتاب سخنان سعد حریری در محکومیت دخالتهای رژیم در لبنان

سعد حریری

پس از استعفای سعد حریری نخست‌وزیر لبنان از ریاض در اعتراض به دخالتهای جنگ‌افروزانه رژیم حاکم بر ایران در کشورش، دستگاه تبلیغاتی آخوندی قشقرقی به راه انداختند که دولت عربستان سعد حریری را به‌زور به عربستان برده و او را مجبور کرده است که متنی را که برایش تنظیم کرده بودند بخواند، پس از چند روز سعد حریری به فرانسه رفت و مجدداً همان مواضع قبلی خود علیه رژیم آخوندی را تکرار کرد و این بار نوبت فرانسه شد که هدف اتهام همراهی با دشمنان نظام و دندان قروچه آخوندها قرار بگیرد؛ اکنون سعد حریری به لبنان برگشته و از آنجا هم بر مواضع خود تأکید کرده است. اختلاف بازتاب سخنان او در رسانه‌های خارجی و رسانه‌های حکومتی خود گویای برخی واقعیت هاست.

خبرگزاری آناتولی ترکیه در روز 6آذر به‌نقل از سعد حریری گزارش داد: «رژیم ایران از طریق حزب‌الله به ثبات کشورش آسیب می‌رساند. حل مشکل سلاحهای حزب‌الله در داخل لبنان ممکن نیست، بلکه باید در سطح منطقه اقدام شود. حزب‌الله قابلیت اداره کشور را ندارد. قدرت آنها برگرفته از سلاحهایی است که از سوی ایران تأمین می‌شوند».

حریری در واکنش به اظهارات حسن روحانی مبنی بر این‌که «بدون درنظرگرفتن موضع ایران اتخاذ تصمیم مؤثر در عراق، سوریه، لبنان و خلیج ممکن نیست» گفت:
«او نمی‌تواند در امور لبنان دخالت و تصمیم‌گیری کند».

یک خبرگزاری حکومتی با عنوان: «حریری در مصاحبه‌یی با شبکه فرانسوی: ادامه نخست‌وزیری منوط به حذف حزب‌الله از منازعات منطقه‌یی!» به‌نقل از سعد حریری گزارش داد «من نمی‌خواهم در دولتم حزبی باشد که در کشورهای عربی علیه سایر کشورهای عربی مداخله می‌کند'. (حریری) حضور حزب‌الله در کشورهایی از جمله سوریه و عراق را در ادامه تاثیرات ایران دانسته و گره‌گشایی از این مسأله را به ارائه «راه‌حلی سیاسی در منطقه» منوط کرده است» (پارسینه -۷آذر).

یک سایت حکومتی دیگر در مورد واکنش سخنان حریری به اظهارات حسن روحانی نوشت: «سخنان روحانی رئیس‌جمهور ایران درباره روابط کشورش با لبنان غیرقابل قبول است و او نمی‌تواند تعیین کند که ما چه کاری برای لبنان انجام دهیم.

(حریری گفت) ایران بعد از نرسیدن به اهداف خود در سوریه، از روسیه خواست تا در سوریه دخالت نظامی کند» (آفتاب نیوز-۷آذر).

واکنش سیاسی رژیم که از مواضع سعد حریری بر علیه عوامل دست‌نشانده رژیم در لبنان جا خورده است باز بیان مواضع قبلی از موضع ناچاری از زبان دو عضو مجلس ارتجاع بود.

نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع هم گفت: «تغییر رویکرد سعد حریری در قبال ایران بر اساس فشار سیاسی است» (خانه ملت- 6آذر).

کریمی قدوسی عضو مجلس ارتجاع هم دومین نفری بود که به حملات سعد حریری علیه رژیم و آخوند روحانی پاسخ داد. وی با فرهنگ معمول آخوندی گفت: «حوادث سبب شده حریری تبدیل به مهره‌ای برای باجگیری از عرصه سیاسی لبنان خصوصاً حزب‌الله شود در حالی که وی همواره مورد حمایت حزب‌الله بوده است. اظهارات (حریری) در شرایط کنونی از روی فشار بوده و بازی سیاسی است» (خانه ملت -۶آذر).

این در حالی است که کشورهای منطقه به محکومیت دخالتهای رژیم ادامه می‌دهند: در جدید‌ترین نمونه «دکتر انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات گفت کشورش در برابر تهدیدهای رژیم ایران و به خطر انداختن ثبات و امنیت منطقه دست روی دست نمی‌گذارد. نقش آفرینی رژیم ایران روز به روز بدتر می‌شود و این کشور از تنشهای فرقه‌یی و جنگهای نیابتی در برخی کشورهای منطقه حمایت می‌کند» (شرق الاوسط ۶آذر).

منابع غیرمنطقه‌یی نیز بر صحت حرفهای حریری مبنی بر دخالتهای رژیم در امور لبنان و توطئه‌هایش علیه سعد حریری بار دیگر مهر تأیید زده‌اند.

روزنامه فرانسوی فیگارو گزارش داد که رژیم آخوندی، یک عملیات گسترده جاسوسی سایبری را علیه سعد حریری نخست‌وزیر لبنان و چند مقام دیگر دولت این کشور در راستای کمک به حزب‌الشیطان وابسته به رژیم، در انتخابات آتی لبنان به‌پیش می‌برد.

فیگارو به‌نقل از یک سرویس اطلاعاتی غربی، اضافه کرد: «هم‌زمان با بحران اخیرِ ناشی از استعفای غیرمنتظره سعد حریری... ، گروهی از هکرهای (رژیم) ایران... به سرورهای دفاتر نخست‌وزیر، رئیس‌جمهور و وزرای دادگستری، خارجه، ارتش و چندین بانک لبنانی حمله کردند».

فیگارو افزود: «هکرهای (رژیم) ایران (در گذشته) نیز تلاش کردند وارد چندین سرور دولت آمریکا بشوند تا اطلاعات مخفیانه‌یی را درباره مواضع دولت اوباما در دوران مذاکرات اتمی... و سپس تحریم‌های احتمالی واشینگتن، به‌دست بیاورند» (فیگارو- 6آذر).

اجلاس سران سه قوه، جامهای زهر و پیامدهای آن

سخن روز

سران سه قوه روز شنبه 4 آذر برای سومین بار طی کمتر از یک ماه جلسه مشترک برگزار کردند. اقدامی که فی نفسه بیانگر شرایط حساس و خطیر رژیم است. حسن روحانی در پایان این جلسه، طی اظهارات کوتاهی به‌ مهمترین و عاجل‌ترین بحرانهای رژیم که در این جلسه مطرح شده بود اشاره کرد، از جمله مسأله زلزله، مسأله غارت‌شدگان و اعتراضات آنها، مسأله بودجه و «موضوعات منطقه»، که به‌گفته او «بخش وسیعی از وقت جلسه را گرفت». توضیحات روحانی نیز بیشتر درباره همین محور اخیر بود؛ وی از برگزاری جلساتی در شورای عالی امنیت ملی در همین رابطه خبر داد و گفت در این زمینه تصمیماتی گرفته شده که اجرا خواهد شد. روحانی افزود: «اولویت و ترجیح ایران، تعامل، مذاکره و حل معضلات پای میز گفتگو است» (1) 

اگر چه رژیم در مورد اطلاع‌رسانی پیرامون مذاکرات پنهانی که هم‌اکنون با طرفهای مختلف، از جمله با اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا در حال انجام است، نهایت امساک را به‌خرج می‌دهد، تاآنجاکه حتی صدای اعضای مجلس ارتجاع را هم درآورده (2) اما از همین اشارات جسته گریخته می‌توان فهمید که اولاً ، موضوع تحولات منطقه‌یی به‌عنوان یک مسأله به‌شدت حاد روی میز رژیم قرار گرفته، تاآنجاکه نسبت به‌ بحرانهای حادی مانند زلزله و پیامدهای آن اولویت پیدا می‌کند؛ ثانیاً ، به‌رغم تبلیغات پرحجم رسانه‌ها و ادعای روحانی که گویا «در منطقه شرایط موفقیتهای بسیار خوبی هست». اما همین سیاست امساک و به‌خصوص سکوت خامنه‌ای طی این مدت، به‌وضوح حاکی از موقعیت شکست خورده رژیم عقب‌نشینی‌های عمده‌یی از جانب آن است. مشابه این وضعیت را هنگام امضای توافق هسته‌یی (برجام) شاهد بودیم که رژیم به‌رغم همه داد و فریادهای دلواپسان، آن را از چشم اعضای مجلس خودش هم پنهان می‌کرد و دست آخر هم سر و ته قضیه را با یک رأی‌گیری فرمایشی در مجلس ارتجاع و طی 20دقیقه هم‌آورد. بنابراین اکنون هم مثل برجام 1 کاملا مشخص است که خود خامنه‌ای پشت این عقب‌نشینی است و اجلاس سران سه قوه و توافق آنها بر سر اعلام این مواضع نشانه دیگری از همین واقعیت است.

در خطیر بودن شرایط کنونی، گزافه نیست بگوییم اگر برجام 1، خوردن یک جام‌زهر بود، اکنون رژیم با 3جام‌زهر مواجه است و به‌نظر می‌رسد که چاره‌یی هم به‌غیر از سرکشیدن آنها ندارد.

در همین حال شاهد هارت و پورت و گرد و خاک کردن سرکردگان سپاه، امثال پاسدار جعفری سرکرده کل سپاه و پاسدار سلامی هستیم که از غیرقابل مذاکره بودن برنامه موشکی و «قدرت دفاعی» رژیم و جهانی شدن بسیج دم می‌زنند و اروپا را تهدید می‌کنند که کاری به‌کار موشکهای آنها نداشته باشد. پاسخ این تناقض ظاهری، از قضا در عقب‌نشینی استراتژیک و بزرگی نهفته که رژیم در حال انجام آن است. تمام تلاش رژیم این است که این عقب‌نشینی با چراغ خاموش و با حداکثر اختفا و حداقل اطلاع‌رسانی صورت گیرد؛ بخشی از این سیاست، با امساک خبری که رژیم در پیش گرفته تأمین می‌شود؛ اما این هنوز کافی نیست و به‌ویژه رژیم در رابطه با نیروهایش، اعم از پاسداران و بسیجیها در داخل و نیروهای برون مرزی اش مانند حزب‌الله و غیره، بایستی این عقب‌نشینی را زیر پردة ضخیمی از دود و دم، با نمایش اقتدار و با رجزخوانیهای پوشالی، از انظار مخفی کند و اذهان نیروهایش را منحرف و دلهایشان را گرم کند. اما اگر در همین رجزخوانیها هم دقت کنیم، تغییر لحن را، حتی نسبت به‌یک ماه پیش، می‌توانیم ببینیم. یک ماه پیش پاسدار جعفری به ‌آمریکاییها اخطار می‌کرد که اگر سپاه پاسداران را مورد تحریم قرار دهند، بایستی پایگاهشان را تا دوهزار کیلومتری مرزهای ایران عقب ببرند. پاسدار سلامی هم اروپاییها را تهدید می‌کند که دست از سر رژیم بردارند وگرنه بد می‌بینند! 

اما سؤال مهم این است که آیا این عقب‌نشینی در هر سه زمینه موشکی، حقوق‌بشر و سیاستهای مداخله‌جویانه رژیم در منطقه، به ‌نتایج مورد نظر رژیم، یعنی برداشته شدن تحریمها، جذب سرمایه‌گذاران خارجی و کنار گذاشتن سیاست تغییر رژیم که دولت آمریکا علناً به‌عنوان سیاست رسمی خود اعلام کرده، راه می‌برد؟ و آیا از این طریق، نهایتاً راه نجات و برون‌رفتی برای رژیم گشوده می‌شود؟ 

پاسخ مهره‌ها و رسانه‌های باند خامنه‌ای به‌ این سؤال، قاطعانه منفی است، آنها به‌کرات می‌گویند و می‌نویسند:
اروپا شریک و دنباله‌رو آمریکاست و هرگز آمریکا را رها نمی‌کند تا جانب نظام را بگیرد.
تحولات اخیر یک بازی و تقسیم نقش بین اروپا و آمریکاست.
ما از برجام اتمی چه خیری دیدیم که اکنون سراغ برجامهای ۲و ۳می‌رویم؟ 
مذاکره با اروپاییها ما را از چاله برجام به ‌چاه برجامهای بعدی می‌اندازد.
و... 
به‌عنوان نمونه، روزنامه حکومتی وطن امروز (6آذر) از باند خامنه‌ای می‌نویسد: «درباره تأسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران، با یک «برجام کوچک و تمام‌اروپایی» روبه‌رو هستیم. آلمان و فرانسه در ازای وعده نسیه و مبهم «تسریع همکاریهای اقتصادی»، خواستار تأسیس دفتر در ایران هستند. در این معادله ظاهراً دوطرفه، تعهدات طرف اروپایی مبهم و محدود و تعهدات ما شفاف و گسترده است!».

خود خامنه‌ای در 25خرداد 95 طی دیداری با سردمداران رژیم هشدار داد که هر گام عقب‌نشینی، عقب‌نشینی‌های بعدی را به‌دنبال خواهد داشت و این مسیر، «تنزل بی‌پایان» است و راه به‌ نفی نظام ولایت فقیه می‌برد.

به‌ این ترتیب خامنه‌ای و اطرافیان او کاملاً می‌دانند که گام در چه مسیری گذاشته‌اند، ولی از پیمودن آن چاره و گریزی هم ندارند. اما چرا؟! پاسخ، یک کلمه است: «اجبار»! 

روزنامه حکومتی آرمان (6آذر) از باند روحانی این اجبار را قدری باز می‌کند: «به‌طور طبیعی احیای 6قطعنامه پیشین شورای امنیت به‌نفع ایران نخواهد بود. رفتن مجدد پرونده هسته‌یی ایران به‌شورای امنیت نیز قطعاً به‌نفع ایران نیست، چون آمریکا از حق وتو برخوردار است. ایران باید بکوشد که به‌ این مرحله کشیده نشود و آمریکایی‌هایی که به‌دنبال تحریک ایران برای خروج از برجام هستند، نتوانند پرونده ایران را دوباره به‌شورای امنیت بکشانند».

آری، این یک واقعیت است و تازه همه واقعیت نیست! اگر رژیم دست به‌ این عقب‌نشینی‌ها نزند، طناب دار تحریمها و قطعنامه‌های شورای امنیت خفه‌اش می‌کند و رژیم با منطق «از این ستون به‌آن ستون» تلاش می‌کند از آن بگریزد یا فاصله بگیرد و فرجام محتوم خود را چند صباحی به‌عقب بیندازد. اما در هرحال هیچ گریزی از فرجام و سرنوشتی که مردم و مقاومت ایران برایش رقم زده‌اند، ندارد. این فرجامی است که مقاومت ایران برایش رقم زده و به‌چنین بن‌بست مرگباری کشانده است.

پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سایت وزارت‌خارجه رژیم 4آذر
2 ـ فلاحت‌پیشه عضو مجلس ارتجاع ـ قدس آنلاین 5آذر: «اگر مأموریت رهبری را به‌عنوان مالک نشســتهای سران قوا در نظر بگیریم، این جلســات تاکنون نتیجه قابل قبولی نداشته و این مسأله سبب ایجاد نوعی بی‌اعتمادی در مردم شده است.

مهمتریــن نقیصه این نشســت ها ضعف در اطلاع رســانی است که چون به‌درســتی انجام نمی‌شود، اکثر حوزه‌های نظارتی مثل مجلس و غیره واقعاً اطلاعی ندارند که چه موضوعاتی مطرح و چه تصمیماتی اتخاذ شده و قرار است نحوه همکاری قوا به‌ چه شکلی صورت بپذیرد. متأســفانه حتی رئیس مجلس گزارشی از نتایج نشســت ها و جزئیات توافق های این جلسات را به‌ نمایندگان ارائه نمی‌دهد».

۱۳۹۶ آذر ۶, دوشنبه

قاسم آباد نمای زندگی ۲۰میلیون هموطن

قاسم آباد زاهدان و یک نگاه کوچک

وقتی دیکتاتوری وحشتناکی مثل ولایت فقیه حاکم است، آن‌قدر مصیبت بر سر مردم می‌بارد و آن‌قدر همواره بحرانهای بزرگی به وجود می‌آورد که مانع می‌شود که از بحرانهای دائمی، از رنجهای دائمی و خاموش، که از دستاوردهای ننگین این حاکمیت است و سالهاست باعث رنج و عذاب مردم ایران است سخنی به میان بیاید. فقر و محرومیت بخش عظیمی از مردم به‌خصوص در حاشیه‌ی شهرها یکی از این رنجهای دائمی است که جمعیتی حدود 15تا بیست میلیون را در بر می‌گیرد. عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، در ۵مهر ۱۳۹۵: گفت حدود ۱۱میلیون حاشیه‌نشین داریم که در حدود ۷۷هزار هکتار شامل ۲هزار و ۸۰۰محله ساکن هستند. البته از این عدد بیشتر هم گفته‌اند و تا 19میلیون هم گفته‌اند و با توجه به این‌که همیشه آمارها در این حاکمیت کمتر از واقعیت بیان می‌شود حتماً که این رنج گستره‌ی بیشتری دارد. از این مقوله بگذارید تنها به یک گوشه‌ی کوچک سر بزنیم؛ قاسم آباد زاهدان و یک نگاه کوچک!

اگر از بلوار جام جم زاهدان به سمت میدان کشاورز و از آنجا به سمت میدان کارگر طی کنیم اولین محله‌ای که سمت راستمان می‌بینیم را قاسم آباد می‌گویند، وقتی وارد این محله می‌شویم، چیزی جز کوچه‌های خاکی، نقاطی پر از زباله‌های خانگی، نبود بهداشت در محل، نبود شبکه آبرسانی بهداشتی و هزاران مشکل دیگر دیده نمی‌شود.
مدرسه‌ای هم که در آنجا احداث شده فاقد آب آشامیدنی و لوله‌کشی است که بچه‌ها باید از تانکرهای سیار آب آشامیدنی خود را تأمین کنند.
در گزارش یکی از هموطنان از این منطقه می‌خوانیم: «یکی از اهالی می‌گوید: اینجا محلی نا آشنا برای مقامات حکومتی نیست اما آنها نمی‌خواهند مشکلات مردم این منطقه را ببینند.
جمالزهی ادامه می‌دهد: این منطقه یکی از مناطق حاشیه‌ای شهر زاهدان است که هم‌چنان فاقد آب آشامیدنی بوده.
یک پیرزن نیز از دور با قدم‌های کوتاه و با صدای نالان می‌گوید: بیماری تنفسی و پوستی به‌دلیل وجود زباله‌ها و خاکی بودن منطقه نصیب بیشتر مردم منطقه شده است، بسیاری از مردم به‌دلیل نداشتن پول و بیمه نتوانسته‌اند به دکتر بروند.
بلوچزهی می‌افزاید: ما عمرمان دیگر کفاف دیدن منطقه‌یی آباد و مناسب را نمی‌کند.»

حدود 30تا 40درصد جمعیت شهری زاهدان در نقاط حاشیه‌ای شهر زندگی و بخش زیادی از جمعیت آن در فقر و بیکاری مطلق به‌سر می‌برند و از حداقل امکانات برخوردارند. قاسم آباد تنها محله حاشیه نشین نیست. کافیست گذری به خیابانهای سعدی، آزادی شمالی، مجدیه، و کشاورز شهرستان زاهدان داشته باشیم تا فقر را از نزدیک در دستان پینه بسته، چهره دودگرفته و لباسهای پاره کودکان حاشیه شهر مشاهده کنیم.

به گزارش رسانه حکومتی راه دانا مورخ 6خرداد 94 حسینعلی شهریاری نماینده‌ی زاهدان در مجلس شورای ضداسلامی گفته است: زاهدان به‌لحاظ حاشیه‌نشینی دومین شهر کشور است. ۲۲درصد گستره‌ی این استان را حاشیه‌نشینی تشکیل می‌دهد که عمده‌ی آن در شهرهای زاهدان، چابهار و زابل استقرار یافته است. ،


اما او اعتراف می‌کند که در حاکمیت آخوندی «اقدام خاصی برای جلوگیری از گسترش حاشیه‌نشینی در شهر زاهدان انجام نمی‌شود.»

به گزارش تلکس ندای زاهدان: یکی دیگر از اهالی منطقه قاسم آباد می‌گوید: یک خیابان و یا حتی کوچه‌ای با نام و نشان و آسفالت و جدول گذاری در این منطقه یافت نمی‌شود.
وی به مشکل نبود آب سالم و بهداشتی اشاره کرد و گفت: به شرکت آب و فاضلاب مراجعه کردیم اما مسئولان مربوطه اذعان داشتند باید شهرداری حریم خیابانها و کوچه‌ها را مشخص کند تا لوله‌گذاری را انجام دهیم، نداشتن آب سالم و بهداشتی مردم را مجبور کرده تا به حوض انبارهایی که بدون رعایت بهداشت ساخته می‌شوند روی آورند که آب شور را برای نظافت به‌وسیله تراکتورهای سیار در آنها ذخیره می‌کنند و آب شیرین را هم هر 20لیتری 250تومان می‌خرند.
مهم‌ترین ویژگی اجتماعی حاشیه‌نشینان شهر زاهدان جوانی خانوارها است، با این حال سطح سواد والدین این خانوارها بسیار پایین است.
فقر فرهنگی و مشکلات مالی و مقایسه زندگی دیگر شهرنشینان که از امکانات امروزی برخوردارند، موجب ایجاد نارضایتی عمیق در بین مردم حاشیه‌نشین می‌شود به همین دلیل ناهنجاریهای اجتماعی در این مناطق سریعاً رشد می‌کند.

بنا‌ به گفته کارشناسان یکی از علل پیدایش و گسترش حاشیه‌نشینی مهاجرت‌های بی‌رویه روستاییان به‌علت فقر شدید و بیکاری ونبود امکانات به شهرها است
سال هاست که این تراژدی غم‌انگیز و غم‌انگیزتر در حال گسترش است، فریادها و التماسهای اهالی حاشیه راه به جایی نمی‌برد، انگار مردمان حاشیه باید با داشتن صبر ایوب به همان محله‌های فقیر نشین و نبود حداقل امکانات عادت کنند.

و البته در حکومت آخوندی که میلیاردها پول‌های بادآ‌ورده نفت در دست چپاولگران حکومتی و صرف صدور تروریسم و کشتار مردم ایران و دزدی و غارت ثروتهای ملی است بیشتر از این انتظار نمی‌رود و فقط این مشکلات تنها و تنها با سرنگونی آخوندهای غارتگر و جانی است که قابل حل می‌باشد.

قدرت‌نمایی در بازار مسگرها بسیج جهانی با سه هزار نفر بازنشسته!

مزدوران بسیجی -آرشیو

این روزها فضای رسانه‌های حکومتی به‌شدت متناقض است. از یک‌سو عربده‌کشیهای پاسداری آخوندی برای رسمیت دادن به دخالتهای رژیم در کشورهای منطقه و از سوی دیگر تلاش برای قانونی جلوه دادن همان دخالتها.
اما آنچه که در هزارتوی این خبرهای دوگانه گاها به چشم می‌آید، پشت کردن تمام‌عیار مردم ایران به آخوندهاست.
از یک‌سو خامنه‌ای می‌گوید در هر جای جهان که به مقابله با استکبار نیاز باشد، ما کمک خواهیم کرد!
 
از سوی دیگر قاسم سلیمانی بی‌مقدمه و با گفتن این‌که: داعش تمام شد! به شکلی که طرف حساب اصلی بگیرد، به نوعی اعلام آمادگی برای خروج از عراق می‌کند!
حسن نصراله مزدور لبنانی آخوندها هم با اعلام آمادگی برای خروج از عراق، همان نقشی را بازی می‌کند که خامنه‌ای و قاسم سلیمانی مشغول اجرای آن هستند. او هم می‌گوید آماده خروج از عراق است.

 
چند روز پس از این صحبت‌هاست که جعفری سرکرده پاسداران می‌گوید الآن در یمن هستیم! و به این ترتیب تلاش می‌کند آن پسروی را با این پیشروی بالانس کند.

و این بازی، همین‌طور ادامه دارد و هرچه به صحنه تبلیغات اجتماعی نزدیک‌تر می‌شویم رنگ و بوی تبلیغاتی این قبیل موضع‌گیریها بیشتر می‌شود. تا جایی که اساساً نماز جمعه سوم آذر 96 عمدتا می‌شود رجزخوانی آخوندها درباره تشکیل نیروی جهانی ساندیس‌خورها تحت عنوان «بسیج» جهانی اسلام! متشکل از بسیجی‌های رژیم و سوریه و یمن و لبنان و پاکستان و افغانستان و... !

 
درست مانند آنچه که [پاسدار نظری فرمانده سپاه [ضد] امام رضا (ع) خراسان رضوی] به‌عنوان سخنران پیش از خطبه‌های نماز مشهد گفت. وی توضیح داد: شما به‌خوبی شاهد هستید که بسیج ملل اسلامی یکی پس از دیگری در حال شکل‌گیری است... بسیج مردم عراق، بسیج مردم سوریه، حزب‌الله لبنان، حماس فلسطین، انشاالله بسیج یمن، یکی پس از دیگری.

در یک استان دیگر موسوی جزایری در نمایش جمعه اهواز شروع به دادن آمار پرسنلی بسیج جهانی آخوندها می‌کند. اینهم اعداد و ارقام مربوطه که مربوط به بسیج در سوریه است:
موسوی جزایری: ده‌هزار بسیجی از عراق... ده‌هزار نفر نیز از افغانستان، پاکستان و... ، و از آنجا که این بسیج جهانی نمی‌تواند بدون عنصر ایرانی باشد وی ناگزیر عدد و رقم بسیجی‌های ایرانی این بسیج جهانی! را هم اعلام کرده و می‌گوید: از ایران حدود دو سه هزار نفر رزمنده آنجا بودند! 

پاسدار جعفری در مصاحبه‌یی روز 2آذر 96 با خبرگزاری فارس (متعلق به پاسداران) ته داستان این سه هزار بسیجی ایرانی را در آورده و می‌گوید اینها اساساً بازنشستگان سپاه پاسداران بودند! یعنی به زبان ساده هیچ کس از آن بسیج چند میلیونی؟! آخوندها حاضر نشده بود به سوریه برود و اینها ناچار بازنشستگان دهه 60سپاه را به سوریه فرستادند!

و این پایان یک سلسله قدرت‌نمایی‌های پوشالی رژیم و پاسدارانش است که هم باید فیگور قدرقدرتی بگیرند هم باید کنترل شده فیگور بگیرند آنهم در حالتی که واقعاً برای فیگور گرفتن، مشکل جسمی جدی! دارند.

پایان

اجلاس سوچی ـ نشست سه جانبه روسیه و ترکیه و رژیم آخوندی در سوچی

اجلاس سوچی

سوچی شهری بر کرانه‌های دریای سیاه و در دامنه بلندی‌های پوشیده از برف رشته‌کوه قفقاز، یک شهر گردشگری روسیه در مرز غربی این کشور است.

روز چهارشنبه اول آذر نشست یک روزه و سه جانبه میان رؤسای جمهور روسیه، ترکیه و رژیم آخوندی در همین شهر ـ سوچی روسیه ـ برگزار شد.

با گذشت چند روز از امضای بیانیه سوچی و کنار رفتن دود و دم تبلیغات رسانه‌های باند روحانی و خوابیدن نعره‌های پیروزی بر داعش و پایان مأموریت قاسم سلیمانی در سوریه می‌بینیم که هدف از شرکت دادن آخوند روحانی نه طرف حساب قرار دادن وی یا بررسی «سه جانبه » موضوع سوریه که تفهیم این موضوع بود که کار شما در سوریه تمام است و بروید دنبال کارتان.

سایت افغانستان در مطلبی با عنوان «در اجلاس سه جانبه «سوچی» چه گذشت؟» می‌نویسد:
«سه کشور حاضر در اجلاس سوچی بر عزم خود برای ادامه‌ی همکاری فعالانه بین سه کشور روسیه، ایران و ترکیه به‌منظور برقراری صلح و ثبات در سوریه، در نظر گرفته شده توسط قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد، تأکید کردند.» (1)

اجلاس سوچی ـ حرف اصلی
حرف اصلی در اجلاس سوچی برگزاری انتخابات آزاد زیر نظر ملل‌متحد و تدوین قانون اساسی جدید است. اما نکته مهم این‌که پایه گفتگوهای صلح همان‌طور که گفته شد قطعنامه 2254 است. این قطعنامه که بر مبنای کنفرانس «ژنو یک» تنظیم شده به ضرورت تشکیل دولت انتقالی تأکید کرده است.

اگر یک گام به عمق برویم می‌بینیم که حرف اصلی این است که برای رسیدن به صلحی پایدار در سوریه و انتخابات آزاد زیر نظر ملل‌متحد بایستی دست رژیم را قطع کرد و اسد را کنار گذاشت.

اجلاس سوچی ـ قطعنامه 2254
دو سال قبل، خبرگزاری حکومتی فارس در مطلبی با عنوان «قطعنامه‌ 2254 درباره حل و فصل سیاسی بحران سوریه تصویب شد» نوشت:
«به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، شورای امنیت سازمان ملل عصر جمعه به وقت نیویورک قطعنامه‌یی را در ارتباط با سوریه تصویب کرد که هدف از آن ترسیم نقشه راهی برای رسیدن به راه‌کار سیاسی در این کشور است. در این نشست که به ریاست جان کری وزیر خارجه آمریکا و رئیس دوره‌ای شورای امنیت برگزار شد، همه 15عضو شورا به قطعنامه 2254 رأی مثبت دادند تا این سند به‌اتفاق آرا به تصویب برسد.» (2)

اجلاس سوچی ـ تصویب قطعنامه‌2254 در آذر 1394
در بخش دیگری از همین مطلب آمده:
«نکته قابل‌توجه در قطعنامه شورای امنیت، عدم اشاره به نام بشار اسد است. با این حال، وزرای خارجه آمریکا، فرانسه و انگلستان همگی بار دیگر تأکید کردند که بشار اسد باید طی فرآیند انتقالی از قدرت کناره‌گیری کند... لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه هم گفت: اگر تضمینی برای کناره‌گیری اسد نباشد، مذاکرات سوریه موفق نخواهد شد.» (3)

روز بعد یک رسانه حکومتی با لحنی عصبی نسبت به نشست شورای امنیت و قطعنامه 2254 نوشت:
«در شرایطی که هیچ‌گونه قرائن و شواهدی در صحنه میدانی و منطقه‌ای مبنی بر اراده و آمادگی تمامی طرفها برای مشارکت و ورود به روندهای سیاسی جدی به چشم نمی‌خورد، معنا، مفهوم و اهمیت قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل که بسیاری از تحلیل‌گران آن را برای آغاز فرایند صلح‌سازی در سوریه مثبت ارزیابی کرده‌اند، چه می‌تواند باشد؟» (4)

سخنگوی کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع در پایان همین مطلب نتیجه گرفت:
«بنابراین در خوشبینانه‌ترین حالت، می‌توان تصویب قطعنامه شورای امنیت را نتیجه اراده و توافق قدرتهای بزرگ با هدف آزمون تلاشهای دیپلوماتیک بین‌المللی در چارچوب شورای امنیت دانست و کارکرد حداقلی این اقدام در شرایط کنونی، تلاش برای رفع مسئولیتهای بین‌المللی در قبال مسایل و فجایع سوریه است.» (5)

اجلاس سوچی ـ ترکیب نیروها در منطقه
رژیم تلاش کرد موضوع عقب‌نشینی و شکست در سوریه را در دود و دم پیروزی بر داعش و پایان «مأموریت» در سوریه بپوشاند اما پس از کنفرانس سوچی، جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا تأکید کرد نیروهای آمریکایی تا برقراری ثبات در سوریه می‌مانند و رئیس ستاد نیروهای مسلح روسیه اعلام کرد که شمار نظامیان روسیه که در سوریه مستقر هستند به احتمال زیاد کاهش خواهد یافت. افزایش شمار نیروهای آمریکایی و کاهش نظامیان روس و اخراج رژیم و نیروهای وابسته به رژیم از دیگر نتایج اجلاسی است که به نظر می‌رسد پیش‌تر در سطح آمریکا و روسیه هماهنگ شده است و رسانه‌های حکومتی بعد از چند روز ناگزیر صحبت از منافع مشترک روسیه و آمریکا و شکست پروژه دخالتهای منطقه‌یی رژیم و انزوا در خاورمیانه شدند.

خبرگزاری مهر آخوندی سوم آذر در مطلبی با عنوان «گفتگوی تلفنی اردوغان و ترامپ درباره سوریه و نشست سوچی» نوشت:
«دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا در گفتگویی تلفنی با رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه درباره مسائل دوجانبه، نشست سوچی و هم‌چنین پایان دادن به بحران سوریه رایزنی کردند... گویا آمریکا در نظر دارد که طرح سازش خاورمیانه را بر اساس میل و خواسته رژیم صهیونیستی به سرانجام برساند...» (6)


اجلاس سوچی ـ هماهنگی آمریکا با ترکیه و روسیه
با این حساب می‌بینیم که در این نشست سه جانبه منافع طرف روسیه و ترکیه تأمین می‌شود و فقط این رژیم است که دست از پا درازتر برمی‌گردد و با ذلت و ترس از نگرانی ریزش بیشتر نیروهایش، جشن خروج «پیروزمند» از سوریه می‌گیرد.

اجلاس سوچی ـ کنفرانس ریاض
همزمان با اجلاس سوچی، کنفرانس بزرگ اپوزیسیون سوریه در ریاض با حضور «دیمیستورا» نماینده ملل‌متحد برای صلح سوریه تشکیل شد. در این کنفرانس اغلب گروهها و جریانهای مخالف بشار اسد پشت یک میز نشسته و برای نخستین بار مواضع مهم و مشترکی اتخاذ کردند.

دوم آذر 96 خبرگزاری رویتر از توافق گروه‌های مختلف اپوزیسیون بشار اسد بر سر بیانیه پایانی نشست ریاض خبر داده و تأکید مجدد آن بر کناره‌گیری اسد از قدرت را مهم‌ترین موضوع بیانیه پایانی این اجلاس شمرد و خاطرنشان کرد که شرکت کنندگان در نشست ریاض نه تنها بر پایبندی به ‌مضمون توافق شده نشست 'ریاض ۱' تأکید کردند، بلکه فراتر از آن خواستار کناره‌گیری اسد حتی پیش از تشکیل دولت گذار شدند.

اجلاس سوچی ـ نشست ائتلافی کشورهای مسلمان
چند روز بعد از کنفرانس ریاض، نشست ائتلافی وزیران دفاع ۴۰کشور مسلمان به‌منظور بررسی راههای 'مبارزه با تروریسم' به ریاست محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در ریاض برگزار شد و رژیمهای ایران و سوریه و عراق به این اجلاس دعوت نشدند.

اجلاس سوچی ـ ائتلاف کشورهای مسلمان علیه تروریسم در ریاض

خبرگزاری حکومتی ایسنا نوشت:
«بیش از ۴۰کشور در نشست وزرای دفاع ائتلاف اسلامی تأکید دارند که از لحاظ مالی، سیاسی، اطلاعاتی و نظامی با هم کار خواهند کرد... بن سلمان تأکید کرد، کشورهای شرکت‌کننده در این ائتلاف اسلامی نظامی به تعقیب تروریسم حتی اگر زیر زمین رفته باشد و در آنجا مخفی شده باشد، خواهند پرداخت.» (7)

سایر رسانه‌های حکومتی هم که بعد از اجلاس سوچی و ریاض، شاهد تیر خلاصشان در نشست ائتلافی کشورهای مسلمان بودند با غیظ نوشتند:
«ریاض مدعی است که این نشست آغازی برای تلاشهای ائتلاف به‌اصطلاح اسلامی ضدتروریسم برای مبارزه با افراط‌گرایی است.» (8)

اجلاس سوچی ـ غیظ و کین آخوندی از ائتلاف کشورهای مسلمان

با این حساب می‌بینیم که اجلاس سوچی آغازی بود برای پایان یک تراژدی خونبار که توسط رژیم و مزدورانش در سوریه و سایر کشورهای منطقه اعمال می‌شد. در این سناریو چون رژیم به‌علت مجموعه‌یی از تحریم‌ها و محدودیتها و انزوای بین‌المللی دست پایین را دارد برخلاف گذشته به جای مقابله با نتیجه اجلاس تلاش کرد با کتمان ماجرا و دود و دم پیروزی بر داعش، عقب‌نشینی از سوریه را توجیه کند. البته نظام ولایت به‌علت ماهیت جنگ‌افروزانه و ضرورت بقایش در صدور جنگ و تروریسم همواره در تلاش برای ایجاد شکاف و فتنه در منطقه است اما به‌علت چرخش تعادل‌قوا به نفع مقاومت و تضعیف ولایت فقیه، به‌سادگی قادر به حفظ اسد و ایجاد فتنه در کشورهای عربی نیست و نمی‌تواند مانند گذشته با آتش‌افروزی در منطقه مانع ریزش نیروهایش در داخل گردد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-منبع: دری نیوز
2-خبرگزاری فارس ـ 28آذر 1394
3-خبرگزاری فارس ـ 28آذر 1394
4-رسانه حکومتی مشرق ـ 29آذر 1394
5-رسانه حکومتی مشرق ـ 29آذر 1394
6-خبرگزاری حکومتی مهر ـ سوم آذر 1396
7-خبرگزاری حکومتی ایسنا ـ پنجم آذر 1396
8-خبرگزاری حکومتی مهر ـ پنجم آذر 1396.

جنگ احمدی‌نژادیها با قضاییه خامنه‌ای به جاهای باریک کشیده

حمید بقایی و محمود احمدی‌نژاد

در درون رژیم، زخم دیگری هم سر باز کرده به نام احمدی‌نژاد و به قول یکی از رسانه‌های حکومتی به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهور سابق نظام به سیم آخر زده و در فاشگوییهایی که خودش و اطرافیانش می‌کنند، جای آبادی برای رژیم باقی نگذاشته‌اند؛ ولی‌فقیه بخت برگشته را باش که یک روز احمدی‌نژاد را از صندوق نمایش انتخابات درآورد که به قول معروف قاتق نانش شود اما نمی‌دونست که قاتل جانش خواهد شد.

به هر حال در جواب حملات شدیدی که احمدی‌نژاد در آخرین مصاحبه ویدیویی خودش به قوه قضاییه و رئیسش کرد، قوه قضاییه هم دادستان کل خودش آخوند منتظری و دادستان تهران جعفری دولت‌آبادی را به صحنه فرستاد تا با سلاح تهدید او را مجبور به سکوت کنند، اما گویا توپ احمدی‌نژادیها پرتر از این حرفهاست و بقایی معاون احمدی‌نژاد جواب اونها را با شدت بیشتری داد.

آخوند منتظری دادستان کل کشور خطاب به احمدی‌نژاد و باندش گفت: «آقایی که هشت سال مدیریت کشور را برعهده داشته، اکنون اپوزیسیون قوه قضاییه شده / قهر کردن و خانه‌نشینی، بوسه بر تابوت یک کافر و بوسه بر گونه مادر چاوز و حتی مقابله با رهبری در شناسنامه‌این فرد وجود دارد / اگر بخواهم صحبت کنم مطالب بسیاری وجود دارد / این روش درست نیست و سر عقل بیایید / قطعاً اگر شرایط فراهم شود، ساکت نخواهیم نشست» (سایت انتخاب -۵آذر).

بقایی معاون احمدی‌نژاد در همان روز 5آذر در پاسخ به آخوند منتظری گفت: «آقای منتظری اگر به جنابعالی برنمی‌خورد و فردا دادستان تهران به اتهام نشر اکاذیب و توهین احضاریه درب منزلمان نمی‌فرستد، بدانید که کار از انتقاد گذشته اما پیشنهاد ما به شما این است که چون قانون، شرع و اخلاق را در حق مردم رعایت نکرده‌اید، پس بهتر است بر اساس خواسته ملت استعفاء دهید!».

یک سایت حکومتی در مورد واکنش بقایی در مطلب خود با عنوان: «توپخانه احمدی‌نژادی‌ها به سمت دادستان کل» نوشت: «دقایقی بعد از صحبتهای منتظری کانال دولت بهار که منتسب به حامیان احمدی‌نژاد است، ویدئو سخنان او را منتشر کرده و از همان لحظه توپخانه‎شان را علیه قوه قضاییه به راه انداختند .

معاون محمود احمدی‌نژاد که به نظر می‌رسد به سیم آخر زده به‌دلیل این انتقادات از دادستان کل تهران می‌خواهد که استعفا دهد!» (آفتاب نیوز-5آذر).

کوچک زاده عضو سابق مجلس ارتجاع هم در همان روز 5آذر به صحنه آمد و با حمله به دادستان کل رژیم گفت: «جناب منتظری دادستان محترم! این درست میشه؟ این راه اصلاحه؟ شما که همه حرفی را از تریبون عمومی می‌زنید و مخاطبتان هم، هم! پس چرا دادگاه علنی برگزار نمی‌کنید؟».

در یک روز تداخل آتش طرفین در رسانه‌های حکومتی به قدری بالا گرفت که تشخیص این‌که کی اول آتش کرده مشکل شد. خبرگزاری حکومتی ایسنا هم در همین روز به‌نقل از جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران نوشت: «دادستان تهران سکوت قوه قضاییه در مقابل چنین ادعاهایی را به منزله‌ بدون پاسخ بودن آنها ندانست و اظهار داشت: تسلیم فشارهای وارده از سوی عده‌یی با هدف حمایت از افراد متخلف یا جریانهای فکری انحرافی، فرقه‌گرایی و جناحی‌گری نخواهیم شد».

سایت حکومتی دولت بهار هم در همین روز 5آذر نوشت: «دفتر احمدی‌نژاد در اطلاعیه‌یی از دستگاه قضایی خواست: ما این رفتار ظالمانه در دستگاه قضایی را مصداق روشنی از تصمیمات قانون شکنانه می‌دانیم و انتظار داریم بدون فوت وقت، به اینگونه اقدامات تخریب کننده اعتماد عمومی و آسیب‌زننده به اعتبار و منزلت نظام جمهوری اسلامی ایران پایان داده شود».

کنعانی مقدم از مهره‌های باند خامنه‌ای در مورد تهدید مشایی که در صورت دستگیری نوار افشاگرانه‌اش منتشر خواهد شد گفت: «این نوع تهدیدات علیه مسئولان، قاضی یا قوه ‌قضاییه و مسئولان انتظامی کشور خودش جرم است. به آقایان توصیه می‌کنیم که از کانال‌های قانونی و با روشهای قانونی به‌دنبال احقاق حقوق خود باشند» (روزنامه نصف جهان 6آذر).

هر چند رسانه‌های حکومتی تلاش می‌کنند این سرشاخ شدن دو باند در رأس حاکمیت را در چارچوب جنگ قدرت بین باندها و جناح های حاکم تفسیر کنند و مثلاً یک روزنامه حکومتی نوشته است: «رفتار احمدی‌نژاد را باید در بازی سیاسی و بر اساس تئوریهای سیاسی و قواعد این بازی تحلیل کرد و با آن مواجه شد. چه بسا احمدی‌نژاد در حال تولید یک گفتمان موج‌ساز جدید است» (روزنامه همدلی- ۵آذر). اما واقعیت این است که این پدیده اساساً در قرار گرفتن نظام ولایت فقیه در مرحله سرنگونی قابل تفسیر است. ولی‌فقیه ارتجاع که از هر سو در معرض امواج بحرانهای بنیان‌کن منطقه‌یی، بین‌المللی و داخلی است توان مهار تنشهای ناشی از این بحرانها در هرم حاکمیت خودش را ندارد و باندهای دلواپس نظام این‌گونه به جان هم می‌افتند هر چند همه با یکدیگر هشدار می‌دهند که همه در کشتی نشسته‌ایم و اگر سوراخ شود همه غرق می‌شویم اما همه بی‌امان به سمت گرداب فروبرنده نظام و علیه یکدیگر پارو می‌زنند.

اجلاس سران سه قوه، جامهای زهر و پیامدهای آن

سخن روز

سران سه قوه روز شنبه 4 آذر برای سومین بار طی کمتر از یک ماه جلسه مشترک برگزار کردند. اقدامی که فی نفسه بیانگر شرایط حساس و خطیر رژیم است. حسن روحانی در پایان این جلسه، طی اظهارات کوتاهی به‌ مهمترین و عاجل‌ترین بحرانهای رژیم که در این جلسه مطرح شده بود اشاره کرد، از جمله مسأله زلزله، مسأله غارت‌شدگان و اعتراضات آنها، مسأله بودجه و «موضوعات منطقه»، که به‌گفته او «بخش وسیعی از وقت جلسه را گرفت». توضیحات روحانی نیز بیشتر درباره همین محور اخیر بود؛ وی از برگزاری جلساتی در شورای عالی امنیت ملی در همین رابطه خبر داد و گفت در این زمینه تصمیماتی گرفته شده که اجرا خواهد شد. روحانی افزود: «اولویت و ترجیح ایران، تعامل، مذاکره و حل معضلات پای میز گفتگو است» (1) 

اگر چه رژیم در مورد اطلاع‌رسانی پیرامون مذاکرات پنهانی که هم‌اکنون با طرفهای مختلف، از جمله با اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا در حال انجام است، نهایت امساک را به‌خرج می‌دهد، تاآنجاکه حتی صدای اعضای مجلس ارتجاع را هم درآورده (2) اما از همین اشارات جسته گریخته می‌توان فهمید که اولاً ، موضوع تحولات منطقه‌یی به‌عنوان یک مسأله به‌شدت حاد روی میز رژیم قرار گرفته، تاآنجاکه نسبت به‌ بحرانهای حادی مانند زلزله و پیامدهای آن اولویت پیدا می‌کند؛ ثانیاً ، به‌رغم تبلیغات پرحجم رسانه‌ها و ادعای روحانی که گویا «در منطقه شرایط موفقیتهای بسیار خوبی هست». اما همین سیاست امساک و به‌خصوص سکوت خامنه‌ای طی این مدت، به‌وضوح حاکی از موقعیت شکست خورده رژیم عقب‌نشینی‌های عمده‌یی از جانب آن است. مشابه این وضعیت را هنگام امضای توافق هسته‌یی (برجام) شاهد بودیم که رژیم به‌رغم همه داد و فریادهای دلواپسان، آن را از چشم اعضای مجلس خودش هم پنهان می‌کرد و دست آخر هم سر و ته قضیه را با یک رأی‌گیری فرمایشی در مجلس ارتجاع و طی 20دقیقه هم‌آورد. بنابراین اکنون هم مثل برجام 1 کاملا مشخص است که خود خامنه‌ای پشت این عقب‌نشینی است و اجلاس سران سه قوه و توافق آنها بر سر اعلام این مواضع نشانه دیگری از همین واقعیت است.

در خطیر بودن شرایط کنونی، گزافه نیست بگوییم اگر برجام 1، خوردن یک جام‌زهر بود، اکنون رژیم با 3جام‌زهر مواجه است و به‌نظر می‌رسد که چاره‌یی هم به‌غیر از سرکشیدن آنها ندارد.

در همین حال شاهد هارت و پورت و گرد و خاک کردن سرکردگان سپاه، امثال پاسدار جعفری سرکرده کل سپاه و پاسدار سلامی هستیم که از غیرقابل مذاکره بودن برنامه موشکی و «قدرت دفاعی» رژیم و جهانی شدن بسیج دم می‌زنند و اروپا را تهدید می‌کنند که کاری به‌کار موشکهای آنها نداشته باشد. پاسخ این تناقض ظاهری، از قضا در عقب‌نشینی استراتژیک و بزرگی نهفته که رژیم در حال انجام آن است. تمام تلاش رژیم این است که این عقب‌نشینی با چراغ خاموش و با حداکثر اختفا و حداقل اطلاع‌رسانی صورت گیرد؛ بخشی از این سیاست، با امساک خبری که رژیم در پیش گرفته تأمین می‌شود؛ اما این هنوز کافی نیست و به‌ویژه رژیم در رابطه با نیروهایش، اعم از پاسداران و بسیجیها در داخل و نیروهای برون مرزی اش مانند حزب‌الله و غیره، بایستی این عقب‌نشینی را زیر پردة ضخیمی از دود و دم، با نمایش اقتدار و با رجزخوانیهای پوشالی، از انظار مخفی کند و اذهان نیروهایش را منحرف و دلهایشان را گرم کند. اما اگر در همین رجزخوانیها هم دقت کنیم، تغییر لحن را، حتی نسبت به‌یک ماه پیش، می‌توانیم ببینیم. یک ماه پیش پاسدار جعفری به ‌آمریکاییها اخطار می‌کرد که اگر سپاه پاسداران را مورد تحریم قرار دهند، بایستی پایگاهشان را تا دوهزار کیلومتری مرزهای ایران عقب ببرند. پاسدار سلامی هم اروپاییها را تهدید می‌کند که دست از سر رژیم بردارند وگرنه بد می‌بینند! 

اما سؤال مهم این است که آیا این عقب‌نشینی در هر سه زمینه موشکی، حقوق‌بشر و سیاستهای مداخله‌جویانه رژیم در منطقه، به ‌نتایج مورد نظر رژیم، یعنی برداشته شدن تحریمها، جذب سرمایه‌گذاران خارجی و کنار گذاشتن سیاست تغییر رژیم که دولت آمریکا علناً به‌عنوان سیاست رسمی خود اعلام کرده، راه می‌برد؟ و آیا از این طریق، نهایتاً راه نجات و برون‌رفتی برای رژیم گشوده می‌شود؟ 

پاسخ مهره‌ها و رسانه‌های باند خامنه‌ای به‌ این سؤال، قاطعانه منفی است، آنها به‌کرات می‌گویند و می‌نویسند:
اروپا شریک و دنباله‌رو آمریکاست و هرگز آمریکا را رها نمی‌کند تا جانب نظام را بگیرد.
تحولات اخیر یک بازی و تقسیم نقش بین اروپا و آمریکاست.
ما از برجام اتمی چه خیری دیدیم که اکنون سراغ برجامهای ۲و ۳می‌رویم؟ 
مذاکره با اروپاییها ما را از چاله برجام به ‌چاه برجامهای بعدی می‌اندازد.
و... 
به‌عنوان نمونه، روزنامه حکومتی وطن امروز (6آذر) از باند خامنه‌ای می‌نویسد: «درباره تأسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران، با یک «برجام کوچک و تمام‌اروپایی» روبه‌رو هستیم. آلمان و فرانسه در ازای وعده نسیه و مبهم «تسریع همکاریهای اقتصادی»، خواستار تأسیس دفتر در ایران هستند. در این معادله ظاهراً دوطرفه، تعهدات طرف اروپایی مبهم و محدود و تعهدات ما شفاف و گسترده است!».

خود خامنه‌ای در 25خرداد 95 طی دیداری با سردمداران رژیم هشدار داد که هر گام عقب‌نشینی، عقب‌نشینی‌های بعدی را به‌دنبال خواهد داشت و این مسیر، «تنزل بی‌پایان» است و راه به‌ نفی نظام ولایت فقیه می‌برد.

به‌ این ترتیب خامنه‌ای و اطرافیان او کاملاً می‌دانند که گام در چه مسیری گذاشته‌اند، ولی از پیمودن آن چاره و گریزی هم ندارند. اما چرا؟! پاسخ، یک کلمه است: «اجبار»! 

روزنامه حکومتی آرمان (6آذر) از باند روحانی این اجبار را قدری باز می‌کند: «به‌طور طبیعی احیای 6قطعنامه پیشین شورای امنیت به‌نفع ایران نخواهد بود. رفتن مجدد پرونده هسته‌یی ایران به‌شورای امنیت نیز قطعاً به‌نفع ایران نیست، چون آمریکا از حق وتو برخوردار است. ایران باید بکوشد که به‌ این مرحله کشیده نشود و آمریکایی‌هایی که به‌دنبال تحریک ایران برای خروج از برجام هستند، نتوانند پرونده ایران را دوباره به‌شورای امنیت بکشانند».

آری، این یک واقعیت است و تازه همه واقعیت نیست! اگر رژیم دست به‌ این عقب‌نشینی‌ها نزند، طناب دار تحریمها و قطعنامه‌های شورای امنیت خفه‌اش می‌کند و رژیم با منطق «از این ستون به‌آن ستون» تلاش می‌کند از آن بگریزد یا فاصله بگیرد و فرجام محتوم خود را چند صباحی به‌عقب بیندازد. اما در هرحال هیچ گریزی از فرجام و سرنوشتی که مردم و مقاومت ایران برایش رقم زده‌اند، ندارد. این فرجامی است که مقاومت ایران برایش رقم زده و به‌چنین بن‌بست مرگباری کشانده است.

پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سایت وزارت‌خارجه رژیم 4آذر
2 ـ فلاحت‌پیشه عضو مجلس ارتجاع ـ قدس آنلاین 5آذر: «اگر مأموریت رهبری را به‌عنوان مالک نشســتهای سران قوا در نظر بگیریم، این جلســات تاکنون نتیجه قابل قبولی نداشته و این مسأله سبب ایجاد نوعی بی‌اعتمادی در مردم شده است.

مهمتریــن نقیصه این نشســت ها ضعف در اطلاع رســانی است که چون به‌درســتی انجام نمی‌شود، اکثر حوزه‌های نظارتی مثل مجلس و غیره واقعاً اطلاعی ندارند که چه موضوعاتی مطرح و چه تصمیماتی اتخاذ شده و قرار است نحوه همکاری قوا به‌ چه شکلی صورت بپذیرد. متأســفانه حتی رئیس مجلس گزارشی از نتایج نشســت ها و جزئیات توافق های این جلسات را به‌ نمایندگان ارائه نمی‌دهد».

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات

سپاه پاسداران از سبوی مماشات تا مکافات جنایات با رسمیت یافتن و تصویب تروریست بودن سپاه پاسداران از جانب وزارت‌خارجه آمریکا، از امرو...